نیلوفر
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





  زندگینامه سردارشهید سید مجتبی علمدار   ...

شهید حاج سید مجتبی علمدار
هنگامی که همراه نسیم سحری نوای روح بخش اذان صبح در 11 دی ماه سال 1345 در کوچه پس کوچه های شهرستان ساری طنین انداز شد« سید مجتبی» چشم به جهان گشودو خانواده علمدار با تولد دومین فرزندش بار دیگر سبز پوش شد.
سید مجتبی با حضور در عملیات های مختلف چندین بار مجروح شد ولی بیشتر اوقات بدون مراجعه به پژشک زخمهایش را درمان می¬کرد. در عملیات والفجر8 شیمیایی شد.
سید در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیت های مختلف طحال وبخشی از روده خود را از دست داده وبه دلیل میگرن عصبی ومیکروبی که در گلویش وجود داشت هر سال تقریباً از از اوایل زمستان به شدت بیمار می¬شد.
او مداح اهل بیت بود، همیشه مراسم را با نام حضرت مهدی (عج) شروع می¬کرد ودر حالیکه به امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت، مظلومیت آن خاندان را فریاد بر می¬آورد.
بیت الزهرا مسجد جامع، امام زاده یحیی ، مصلی امام خمینی، هیأت عاشقان کربلا ومنازل شهدا همیشه با نفس گرم حاج سید مجتبی معطر می¬شد وبچه¬ها نسز با صوت داودیش مداحی را می¬آموختند. وی از دیگران بسیار دستگیری می¬نمود. نماز شبهایش همیشه بر قرار بود وزیارت عاشورایش ترک نمی¬شد وذکر یا زهرا همیشه برلبانش بود.
حاج سید مجتبی علمدار در اوائل دی ماه 1375 به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شده و در قسمت ایزوله بستری گشت و بعد از یک هفته بی هوشی کامل هنگام اذان مغرب روز یازدهم دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست ودر محراب شهادت به اقامه ایستاد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-08-09] [ 08:33:00 ق.ظ ]





  غذای حرام و تأثیرات آن برانسان   ...


شورای سیاست‌گذاری حوزه‌های علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران
معاونت پژوهش

عنوان مقاله:
غذای حرام و تأثیرات آن برانسان

نگارنده:
سیده فاطمه صالحی امیری
فاطمه پورمهدی امیری

سال تدوین: پائیز 1394

غذای حرام و تأثیرات آن برانسان
چکیده: *پژوهشگران
همان گونه که می¬دانیم مراتب گناه مختلف می¬باشد، کیفر گناه و آثار مترتب برآن هم، متفاوت است. زیرا بعضی از گناهان، گذشته از آن که انجام دادن آن گناه، جرم است غالباً زمینه برای ارتکاب گناهان دیگری هم می¬شود که خوردن مال حرام و شبهه ناک از آن جمله است و آثار غذاهای حرام در روحیات انسان، به قدری واضح و مشهود است که بزرگترین سد و حجاب و مانع رسیدن به فیوضات الهی می¬شود.
از این رو، در تحقیق حاضر با عنوان« غذای حرام و تأثیرات آن بر انسان» به انواع غذای حرام واثرات آن با توجه به آیات وروایات مطالعه وواکاوی شده است. هدف از این پژوهش بررسی اقسام مال حرام، از نوع ذاتی و عارضی و بیان آثار مترتب بر آن می¬باشد در  فرض نگارنده آن است که خوردن غذای حرام تاثیر بسزایی برروح و جسم انسان می¬گذارد. نگارنده برای دست یابی به درستی یا نادرستی فرض مذکور از روش اسنادی ، اطلاعات مورد نظر را گردآوری کرده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد خوردن مال حرام از صفات رذیله متعلق به قوه شهوت می باشد و نقش بازدارندگی در شکوفایی اخلاق حسنه و معرفت الهی دارد. و همچنین موجب تهدید نسل و تخریب جامعه انسانی می¬گردد.
کلید واژه: غذا، غذای حرام، اثر غذای حرام.

مقدمه
زمانی که خداوند انسان را آفرید، در مقابل اعتراض فرشتگان به آفرینش انسان که ابراز داشتند انسان در زمین طغیان می¬کند، فرمود: من چیزی می¬دانم که شما نمی¬دانید. و شاید فرشتگان نمی¬دانستند که یکی از هدف های خلقت انسان، شناخت خداوند متعال می¬باشد و شناخت خداوند میسر نمی¬شود جز به شناخت آنچه محبوب و مبغوض الهی است.
از جمله اعمالی که محبوب خدا و عامل مهمی در رسیدن به کمال و سعادت است کسب حلال در دنیا می¬باشد. به همین دلیل است که قرآن روی آن تاکید نموده و می¬فرماید: «فلینظر الانسان الی طعامه». (سوره عبس/آیه24). برخی از مفسرین معتقدند که در اینجا منظور از نگاه انسان این است که توجه کند به غذایی که می¬خورد که از راه حلال کسب شده یا حرام؟ مشروع یا نامشروع؟
چرا که روح و جسم انسان با یکدیگر در ارتباط می¬باشند؛ تغذیه¬ی جسم توسط خوراک می¬باشد و خوراکی که از طریق تلاش و کسب حلال بدست آید اثر مطلوب در روح داشته و در نتیجه انسان خدا را می¬شناسد و اگر خوراک از طریق کسب حرام باشد لقمه¬ای که وارد بدن می¬شود، حرام بوده، روح انسان مطیع شیطان و هواهای نفسانی شده و به مرحله¬ای می¬رسد که ازحیوان پست¬تر می¬گردد.
آنچه در طی این راه مفید می¬باشد شناخت تاثیر غذاهای حلال و حرام بر زندگی دنیوی و اخروی انسان و به تبع آن سعادت یا شقاوت فردی می¬باشد.
تحقیق حاضرعهده دار بیان حرام خواری و اقسام آن و تاثیرات آن بر زندگی انسان می¬باشد.
1-1-خوردن مال حرام ازنگاه روایت
خوردن مال حرام از صفات رذیله متعلق به قوه شهوت می¬باشد؛ و آن از نتایج حب دنیا و حرص بر آن بوده و از بزرگترین موانع وصول به سعادت است. بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده¬اند از فیوضات و سعادت محروم مانده¬اند، به واسطه آن بوده است. و کسی که تأمل کند می¬داند که خوردن حرام، حجاب بزرگی است که مانع رسیدن بندگان به درجه ابرار می¬گردد. دراین رابطه معلم بزرگ اخلاق ملا احمد نراقی چنین فرمودند:
«دلی که از لقمه حرام روئیده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا؟ و نطفه¬ای را که از مال مردم هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل می¬شود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟ و به همین جهت حاملین شرع و احکام، و امنای وحی ملک علّام، نهایت تحذیر از او فرمودند، و به شدت هر چه تمام تر از او منع نمودند.» ( احمد، نراقی، معراج السعاده، ص 401)
حضرت پیغمبر (ص) فرمودند: «در بیت المقدس فرشته¬ای هست که هر شب ندا می¬کند که هر که بخورد چیزی را که حرام باشد، خدا از او سنتی و واجبی را قبول نمی¬کند» .( محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص 16، ح 72)
و نیز از آن حضرت روایت شده: «هر که باک نداشته باشد از این که هر جا مال را تحصیل کند، خدا هم باک ندارد که از هر دری او را وارد جهنم کند. » (همان، ص 13، ح63.)
از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروی است که: «هر گاه کسی مالی از غیر مداخل حلال به دست آورد و به آن حج کند، چون گوید: «لبیک، اللهم لبیک» خطاب رسد که: «نه لبیک و نه سعدیک» (محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج5، ص 124، ح3)
1-2- اقسام مال حرام انسان به طور طبیعی از بعضی از غذاها متنفر است و از آنجا که اسلام موافق فطرت انسان است، این گونه غذاها را ممنوع و حرام اعلام کرده است. در ادیان گذشته هم ردپای این حکم به چشم می خورد.در تورات می خوانیم که «هیچ مکروه مخور»و سپس حیوانات حلال را نام می¬برد و می¬گوید«از همه مرغان طاهر بخور.» ( ویلیام گلن، هنری مرتن، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب مقدس عهد عتیق وعهد جدید، تورات، سفر لویان، ص203)
اموال حرام، از دو قسم بیرون نیست.
1-3- اول آنکه :ذات آن حرام است؛ مثل:
1-3-1 . شراب
خمر در لغت به معنای «پوشاندن چیزی است مانند زنان که سرها را با مقنعه می¬پوشانند و چون مایع مست کننده، عقل را می¬پوشاند آن را خمر نامیدند. » (حسین بن محمد، راغب اصفهانی ، مفردات فی غریب القرآن ، ج1 ، ص299)
برخی از مواد غذایی مانند آتشی است که از بُن درخت تربیت را می¬سوزاند و نقش بازدارندگی در شکوفایی اخلاق حسنه و معرفت الهی دارد. اساسی¬ترین و مخرب¬ترین آن ها مصرف مواد الکلی و مست کننده است.
آثار شراب خوری
شراب خوری، آثار و آفات جسمی و معنوی فراوانی دارد که به چند مورد اشاره می¬شود:
الف- مخرب عقلی و عصبی: مهم¬ترین برتری انسان نسبت به سایر مخلوقات، عقل اوست. اولین جایی که پس از مصرف الکل دچار حمله و تخریب می¬شود سلول¬های مغزی است و در واقع سایر افعال ضد اخلاقی ناشی از نابودی سلول¬های مغزی است که قابل ترمیم هم نیستند. از این رو حضرت علی (ع) فرمودند: «خداوند برای حفظ و نگهداری عقل و خرد، شراب خواری را تحریم کردند. » (محمد،دشتی،ترجمه نهج البلاغه، حکمت 252، ص 486)
ب- آثار مخرب بر جنین و نسل آینده: «تمامی صفات والدین از طریق ژنتیک به فرزند منتقل می¬شود. گذشته از آن، مواد غذایی نیز که پس از خوردن تبدیل به سلول¬های جدید شده و تولید نطفه می¬کند، سعادت و یا شقاوت نسلی را رقم می¬زند.» (منیره السادات، کامرانی، آثار تربیتی تغذیه در قرآن و سنت، ص 105)
امام محمد باقر(ع) فرمودند: «حَرَّمَ اللهِ الخمرَ لِفِعلِها و فَسادِها»؛ خداوند شراب را به خاطر آثار و فسادهایی که ایجاد می¬کند، حرام کرده است.» ( محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص 303، ح 31961) و چه فسادی بالاتر از تهدید نسل و تخریب جامعه انسانی.
ج-رابطه شرب خمر و سلب ایمان : بین شرب خمر و سلب ایمان ارتباط هست و ایمان با شراب خواری سازگاری ندارد. چه زیبا امام صادق (ع) فرمودند: «شرب خمر روح ایمان را از جسدش می¬کَند و جدا می¬کند. » (همان، ص 297، ح 31949)
د- عامل عداوت و کینه توزی: ” إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ..” (مائده، آیه 91 ) شیطان می¬خواهد به وسیله¬ی شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند.
«یکی دیگر از آفات شرب خمر طبق بیان صریح قرآن، ایجاد عداوت و دشمنی است، از آنجایی که خوردن شراب، سبب تصرف فکر و قوه عقل و تصمیم¬گیری می¬شود، لذا عقل سلیم را سلب می¬کند و منجر به دشمنی و عداوت می¬گردد و به این وسیله شما را به تجاوز از حدود الهی و دشمنی با یکدیگر وارد می¬کند.» (محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج6، ص 122 ) ح- عامل محرومیت از تمام حقوق¬ خانوادگی و اجتماعی: فرد شراب خوار، موقعیت¬ خانوادگی و اجتماعی خود را از دست می¬دهد و در روایات نیز خواسته شده که او را از فضای سالم جامعه طرد کنند. از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «شراب خوار اگر سخنی گفت باور نکنید و اگر خواستگاری کرد، به او زن ندهید، اگر بیمار شد به عیادتش نروید، اگر مرد بر جنازه¬اش حاضر نشوید و به او امانت مسپارید و اگر بسپارید هلاک می¬شوید چون خداوند خلف وعده نمی¬کند که فرمودند: «به بی خردان و سفیهان اموالتان را ندهید. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص 313، ح 317)
و- بازداری از یاد خدا و نماز: از جمله آثار معنوی شراب خواری، بازداری از یاد خداست “إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ …. فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ… “( سوره مائده، آیه 91) مقصود هر نوع طاعت و بندگی است و این که نماز را جداگانه آورده، نشان می¬دهد که برترین سمبل یاد خدا، نماز است. (محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج3، چاپ اول، قم، درس¬هایی از قرآن، 1379، ص 160)
ز- تشنگی و روسیاهی شراب خوار: در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که: «اِنَّ شارِبَ الْخَمْرِ يَمُوتُ عَطْشانَ، وَ یَدخُلَ الْقَبْرِ عَطْشانٌ و یبعثُ و هو عطشانُ وَ يُنادى اَلفَ سَنه واعَطَشاهْ فَیُوتی بماءٍ کالمُهلِ یَشَوِ الوجوه فَیَنضَجُ وَجهَه و تَیناثَرُ اَسنانُه… » (میرزا حسین، نوری، مستدرک الوسایل، ، ج17، ص 45، ح20692 ) شراب خوار تشنه می¬میرد و تشنه در گور می¬رود و تشنه مبعوث می¬شود و هزار سال فریاد تشنگی برمی-آورد. آن گاه آبی جوشنده هم چون فلز گداخته که صورت¬ها را کباب می¬کند و دندان¬ها و چشم¬هایش فرو می¬ریزد…
1-3-2- خون خون ، مایع سرخ رنگی است که در تمام رگ¬ها جریان دارد و در چهار سوره¬ی قرآن، مسئله¬ی حرمت آن مطرح شده و فقط در سوره انعام اشاره به «دماً مسفوحاً» (سوره انعام، آیه 145) «یعنی خون جاری شده از بدن حیوان است که فقط این خون حرام است و خونی که در بدن حیوان ذبح شده باقی می¬ماند، پاک است.» ( فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان، ج4، ص 584)
«در علم خدا شناسی اثبات شده که غذاها از طریق تاثیر در غده¬ها و ایجاد هورمون¬ها در روحیات و اخلاق انسان اثر می¬گذارند. از قدیم نیز تاثیر خون خواری در قساوت قلب و سنگدلی به تجربه رسیده و حتی ضرب المثل شده است. »( ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 586)
شهید دکتر پاک نژاد در این باره می¬نویسد: «گذشته از زیان¬های خونخواری بر جسم، ضررهای آن بر روان است. چوپانان همیشه برای این که سگ گله سبعیّت (درندگی) بیشتر پیدا کنند، مدتی به او خون می-خورانند. » (رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج8، ص 208)
1-3-3- گوشت مردار
«میته، مرده هر حیوانی است که خداوند گوشت آن ها را حرام کرده است. حال خود به خود و یا غیر ذبح شرعی مرده باشند، گوشت چنین حیوانی، خوردنش حرام است.» (زین العابدین، قربانی لاهیجی، تفسیر جامع آیات الاحکام، ج11، ص 34)
آثار خوردن گوشت مردار
الف- عامل ضعف و مرگ ناگهانی: در برخی از روایات اهل بیت (ع) به خطرات و دلایل تحریم گوشت مردار، اشاره شده است؛ امام صادق (ع) در پاسخ سوال مفضل بن عمر که چرا خداوند گوشت مردار را حرام کرده است فرمودند: … اما مردار، هیچ کس از آن نمی¬خورد مگر این که بدنش ضعیف و رنجور شود، نیروی او را می¬کاهد… و آن کس که این کار را ادامه دهد با مرگ ناگهانی (مانند سکته) از دنیا می-رود. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 24، ص99، ح 30083)
ب- عامل قطع نسل: از امام جعفر صادق (ع) روایت شده: «خوردن گوشت مردار، سبب انقطاع نسل می¬گردد. » (محمد بن علی، صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 548)
ج- عامل سوء خلق، عصبانیت قلب: از دیگر آفات مردار خواری در کلام امام رضا (ع) به طور کامل بیان گشته است: «حرام شدن مردار برای آن است که باعث فساد و آفت بدن ماست و سبب بروز صفرا می-شود. دهان و بدن را بد بو و متعفن می¬کند و باعث بد اخلاقی و قساوت قلب می¬شود. مهربانی و رحمت را کم می¬کند تا آنجا که نمی¬توان در مورد شخصی که گوشت مردار می¬خورد از کشتن فرزند و پدر و رفیق خود ایمنی داشت. » (محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار ، ج65، ص 165)
از این روایات به خوبی می¬توان رابطه¬ی متقابل جسم و روان را دریافت که چگونه غذایی چون گوشت مردار، زمینه¬ی بروز رفتارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی فوق قرار می¬گیرد.

1-3-4- گوشت خوک
اسلام، خوردن گوشت خوک را حرام کرده است به خاطر آن که از نظر اخلاقی و پزشکی مضر است. «خوک از پلید خواران و نجاست خواران است به همین دلیل قرآن آن را «رجس» نامیده است و دیده شده که خوک ادرار و حتی فضله خود را می¬خورد؛ لذا معده خود را لانه انواع و اقسام میکروب¬ها و انگل¬ها می-کند و از آنجا به گوشت و خون و شیر آن سرایت می¬کند.» (رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج8، ص 20)
«خوک حتی نزد اروپائیان که بیشتر گوشت آن را می¬خورند، سمبل بی غیرتی است. چرا که در امور جنسی فوق العاده بی تفاوت و لا ابالی است. علاوه بر تاثیر غذا در روحیات که از نظر علم ثابت است، تاثیر آن در خصوص لا ابالی گری در مسایل جنسی نیز مشهود است.» (محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 321)
1-4-دوم آن که: به جهت صفتی که عارض آن شده، حرام شده است؛
مثل طعامی که به زهر مخلوط شده باشد ویا به جهت نقص و خللی که در گرفتن و دادن مال به هم رسید. حرام شده است که اقسام بسیار دارد و در ذیل، به چند مورد اشاره می¬شود.
1-4-1- ندادن خمس و زکات
این مسئله بسیار روشن است که کسب یا استفاده از مال حرام، منحصر در این نیست که حقوق دیگران را زیر پا گذاشته و از اموال غصبی مردم که از طریق غیر مشروع به دست آمده استفاده نماییم، بلکه برای حرام غیر از بهره برداری از حقوق دیگران مصادیق دیگری هم در شرع تعیین شده است که یک مورد آن استفاده از اموال و سرمایه¬هایی است که خمس و زکات آن داده نشده باشد یعنی حق الهی از اموال شخصی انسان پرداخت نشده است. همه فقها و علمای دینی اتفاق نظر دارند بر این که استفاده از چنین سرمایه¬هایی حرام است و نماز با آن ها صحیح نیست. ثروتی که زکات یا خمس آن پرداخت نشده است، حلال مخلوط به حرام ، و تصرف در آن جایز نیست.
بنابراین آن کس که سرمایه¬هایی از طریق غیر شرعی کسب می¬کند، با کسی که اموال و سرمایه¬هایی از مسیر شرعی و حلال به دست می¬آورد، ولی حق الهی (خمس و زکات) را پرداخت نمی¬کند هر دو به نوعی مبتلا به حرام شدند.
1-4-2- ربا
واژه¬ی ربا در شرع، مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر سود شرعی است. ربا یعنی فزونی بر سرمایه، و به اعتبار این فزونی و زیادی، خدای تعالی می¬فرماید: "وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ"؛ و آنچه به (قصد) ربا می¬دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد، نزد خدا فزونی نمی-گیرد.»( سوره روم، آیه 39)
ربا جزء گناهان کبیره¬ای است که خداوند سبحان با لحنی شدید در کتابش از آن یاد کرده است. ربا از این جهت که دامنه¬ی بسیار گسترده¬ای دارد، ممکن است انسان در اثر جهل و نادانی به مسائل آن گرفتار شود، پس لازم است قبل از تجارت، مسائل آن را آموخته و بعد تجارت نماید.
از حضرت امیرالمومنین (ع) منقول است که بر فراز منبر می¬فرمود: «ای گروه تجار، اول فقه، بعد تجارت، به خدا قسم ربا پنهان¬تر از صدای مورچگان، به هنگام راه رفتن روی سنگ¬های سخت است. » (محمد باقر، مجلسی، حلیه المتقین ، ص 498)
آثار رباخواری
الف- رباخواری هم¬ردیف زنای با محارم: پیامبر خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند: «یا علی درهم ربا اعظم عندالله عزّوجلّ من سبعین زینه کلها بذات محرم فی بیت الله الحرام؛ درهمی از ربا، گناه آن بزرگ¬تر است از هفتاد زنا که همه¬ی آن ها با محارم خود در خانه¬ی کعبه باشد.» (محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج4، ص 358)
ربا در روایات زیادی، تشبیه به زنای با محارم شده است، و این از آن جهت است که رباخواری، هم چون زنا، فساد را در جامعه گسترش می¬دهد و سبب از بین رفتن فضائل اخلاقی در میان مردم می¬شود.
ب- خداوند سبحان، وعده¬ی عذاب¬های مختلف به رباخواران داده است: "وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ" ( سوره نساء، آیه 161) و کسانی که به (رباخواری) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
در خبر است که حضرت رسول خدا (ص) فرمود: «رایت فی جهنم قوم بطونهم کالبیوت الواسعه سقطوا فی طریق اهل جهنم یمّر علیهم هولاء الذین یاکلون الرّبا؛ دیدم در جهنم گروهی را که شکم¬هایی مانند اتاق-های گشاده و بزرگ داشتند و در راه جهنم افتاده بودند و جهنمیان بر آن ها می¬گذشتند و پاهایشان را بر شکم¬های آنان می¬گذاردند و می¬رفتند، از جبرئیل پرسیدم این ها کیستند؟ گفت: کسانی که ربا می¬خوردند.» (مستدرک الوسائل، ج13، ص323)
از حضرت رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: «یملاء بطونهم من الحیّات و یرقّق جلدهم بحیث یشاهد النّاظرون؛ شکم¬های رباخواران را از مارها پر می¬کنند و پوست آنان نازک می¬شود به طوری که نظر کنندگان مشاهده می¬نمایند.»( ری شهری، میزان الحکمة، ج4، ص356، ح7102)
ج- مورد لعن و نفرین رسول خدا (ص) هستند:«رسول خدا (ص) لعنت کرد ربا و رباخوار و فروشنده و خریدار و نویسنده و شاهد را. » (عبدالحسین، طیب، اطیب البیان، ج1، چاپ دوم، تهران، اسلام، 1378 ش، ص 236)
د- رباخوار مبتلا به جنون می¬شود:امام صادق (ع) می¬فرماید: «آکل الربا لا یخرج من الدنیا یتخبطه الشیطان؛ رباخوار از دنیا بیرون نمی¬رود مگر این که به نوعی از جنون مبتلا خواهد شد.» (محمد، صادقی تهرانی، فرقان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 320)
ح- مال ربوی برکت ندارد: زراره می¬گوید به حضرت صادق (ع) عرض کردم این که خداوند می-فرماید: از مال ربا کم می¬کند و برکت را از مال ربا می¬برد و صدقات را زیاد می¬کند در حالی که کسی را می¬بینم که ربا می¬خورد و مالش هم زیاد می¬شود (چگونه است؟) حضرت فرمود: کدام کم شدن و بی برکتی بدتر از این است که یک درهم ربا، دین خوردنده¬اش را از بین می¬برد و اگر هم از گناه خود توبه کند، مالش رفته و گدا می¬شود.» ( محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج18، ص 119، ح 23276)
1-4-3- رشوه
رشوه، «چیزی است که شخص به حاکم یا دیگری می¬دهد تا به سود او حکم کند، یا خواسته¬اش را برآورد.» (فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص 184)
شیوع رشوه خواری در یک کشور، علاوه بر این که امنیت اقتصادی و حقوقی و اخلاقی آن را از بین می¬برد، مانع بزرگی بر سر راه سازندگی است، زیرا که کارگزاران به جای ابتکار و خلاقیت، در جهت تأمین معاش خود، به رشوه خواری روی می¬آورند.
1-4-5-آثار رشوه خواری
الف- رشوه مانع عدالت اجتماعی:رشوه، یکی از بزرگترین موانع اجرای عدالت اجتماعی بوده و هست و سبب می¬شود قوانین که قاعدتاً باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشند، به سود مظالم طبقات نیرومند که باید قانون آن ها را محدود کند به کار بیفتد.
«زشتی رشوه سبب می¬شود که این هدف شوم در لابه لای عبارات و عناوین فریبنده دیگر انجام گیرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نام¬هایی مانند هدیه، تعارف، حق حساب، حق الزحمه و انعام استفاده کنند ولی روشن است این تغییر نام¬ها به هیچ وجه تغییری در ماهیت آن نمی¬دهد و در هر صورت پولی که از این طریق گرفته می¬شود، حرام و نامشروع است.» (رشوه پدیده شوم اجتماعی، سازمان اوقاف و امور خیریه، ص 9)
ب- به صورت خوک محشور می¬شود:حضرت علی (ع) می¬فرماید: «یکی از مصادیق سحت، رشوه گرفتن است که اهل سحت و رشوه گیرندگان در قیامت به صورت خوکان می¬باشند.» (علی بن ابراهیم، قمی، تفسیر قمی، ج1، ص 70)
ج- مورد لعنت خداوند هستند:از رسول خدا (ص) نقل شده است: «لعن الله الرّاشی و المرتشی و الماشی بینهما؛ رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه در رشوه خواری را خداوند لعنت کرده است. » (عبدالله، ما مقانی غروی، سراج الشیعه فی آداب الشریعه، ص 239)
د- موجب وحشت و اضطراب می¬شود:رسول اکرم (ص) می¬فرماید: «و ما من قوم یظهر فیهم الرشا الا اخذ بالرعب؛ در میان هیچ قومی رشوه رایج نمی¬شود، جز این که مبتلا به وحشت و اضطراب می¬گردند.» (احمدبن محمد، حنبل الشیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج4، ص 205)
ح- از نشانه¬های نزدیک شدن رستاخیز است:رسول اکرم (ص) در حجه الوداع فرمودند: «از نشانه¬های نزدیک شدن رستاخیز، انجام شدن معاملات با رشوه است. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسائل الشیعه، ، ج11، ص 277)
1-4-6- کم فروشی یکی از صفات زشت اخلاقی که از زمان¬های بسیار قدیم، دامین گیر بشر بوده است، و امروزه هم طرفداران فراوانی در میان مردم دارد، کم فروشی است. چرا که بشر با فکر و اندیشه¬ی ناقص و غلط خود می¬پندارد از این طریق کسب و تجارتش رونق پیدا می¬کند و به سرمایه و ثروتش افزوده می¬گردد.
خداوند سبحان در کتابش، کم فروشان را به شدت مورد تهدید قرار داده است و در قرآن مجید صریحاً وعده¬ی عذاب به شدیدترین بیان به آن ها داده شده و یک سوره از قرآن (سوره مطففین) را به این موضوع اختصاص داده می¬فرماید: "وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ"؛ وای به حال کم فروشان»(سوره مطففین، آیه 1)
آثار کم فروشی
کم فروشی باعث هلاکت است. امام صادق (ع) فرمود: «ان فیکم خصلتین ملک بهما من قبلکم من الامم، قالوا و ما همای ابن رسول الله؟ قال: المکیال و المیزان؛ در میان شما دو خصلت وجود دارد که امت-های قبل از شما با آن دو هلاک شدند. پرسیدند: آن دو خصلت چیست ای فرزند رسول خدا؟ فرمود: مکیال و میزان (آلت کیل و وزن)» (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج17، ص 393، ح 22826)
1-4-7-مشغول ذمه بودن کم فروش
«کم فروش نسبت به آن مقداری که کم داده، ذمه¬اش مشغول و به طرف، بدهکار است و واجب است آن را در وجه مشتری بپردازد و اگر مرده است، باید به ورثه¬اش به نسبت ارث بدهد و در صورتی که اصلاً او را نمی¬شناسد (بنابر احتیاط با اجازه¬ی حاکم شرع) از طرف صاحبش صدقه دهد. در صورتی که مقداری را که کم کرده، اصلاً نمی¬داند باید به مشتری به مبلغی مصالحه کند و در صورت وفاتش با ورثه و اگر مجهول باشد، با حاکم شرع، مصالحه را انجام دهد.» (عبدالحسین، دستغیب، گناهان کبیره، ج1، ص 419)
1-4-8- خوردن مال یتیم
یکی دیگر از گناهان کبیره¬ای که در آیات و روایات، به آن وعده عذاب داده شده، خوردن مال یتیم (یعنی طفلی که به حدّ بلوغ نرسیده و پدرش مرده است) از روی ظلم و ستم است.
خداوند سبحان دوست دارد که بندگانش یتیمان را در تحت حمایت و پوشش خودشان قرار دهند و نگذارند هیچ گونه اذیت و آزاری به آن ها برسد، چرا که در روایت آمده است: «هنگامی که یتیمی گریه کند، عرش خدا به لزره درآید، آنگاه خداوند تبارک تعالی می¬فرماید: چه کسی بنده¬ی مرا که پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم، به گریه درآورده است به عزت و جلالم سوگند، هر کس او را ساکت کند، بهشت بر او واجب می¬شود.» (محمدبن علی،صدوق، ثواب الاعمال، عقاب الاعمال ، ترجمه علی اکبر غفاری، ص 459، ح 785)
آثار خوردن مال یتیم
الف- خوردن آتش :در بیان قرآن، خوردنده مال یتیم در حقیقت، خوردنده¬ی آتش نامیده شده است. "إِنَّ الَّذينَ يَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْکُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً"؛ «در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم می¬خوردند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می¬برند و به زودی در آتش فروزان درآیند. » (سوره نساء، آیه 10) لحن شدید این آیات، به قدری در قلوب مسلمانان موثر واقع شد که می¬ترسیدند غذای مشترکی برای خود و یتیمان درست کنند.
ب- سخت جان دادن : پیامبر (ص) فرمودند: «وقتی عزرائیل برای گرفتن جان کافری می¬آید، سیخ-هایی از آتش همراه اوست که با آن ها جان او را می¬گیرد و این شامل سه طایفه است و یکی از آن طایفه ها، خورنده¬ی مال یتیم به ناحق است. (عباس، قمی، سفینه البحار ، ج4، ص 873)
1-4-9- غصب
«غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال و یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار می¬شود.» ( خمینی (ره) ، روح الله ، رساله توضیح المسائل ، ج چهارم ، مشهد ، بارش ، ص 334 )
پیامبر اکرم (ص) می¬فرمایند: «کسی که مال مسلمانی را به ناحق غصب کند، خداوند پیوسته از او رویگردان باشد و از هر کار نیکی که می¬کند در خشم باشد و آن ها را در شمار حسناتش ثبت نکند تا آن گاه که توبه کند و مالی را که گرفته است به صاحبش برگرداند.» ( محمد ، محمدی ری شهری ، منتخب میزان الحکمه ، ص 935 ، ح 4787 )
1-4-10- غش در معامله
یکی دیگر از گناهانی که سبب بد بینی و سلب اعتماد از کسبه و تجار می¬شود و روح بدبینی را در جامعه گسترش می¬دهد، غش در معامله است که شرع مقدس به شدت از آن نهی نموده است. «غش در معامله با نیت سود بیشتر صورت می¬گیرد، و برای تحقق آن عمدتاً کالا را طوری قرار می¬دهند که عیوبش از دیده¬ی خریدار پنهان بماند و ظاهرش زیبا و خالی از هر گونه عیب باشد .» (مژگان، پور قاسم میانجی، خوراک-های حلال و حرام، ص 242)
آثار غش در معامله
الف- از بین رفتن برکت و روزی از زندگی :رسول خدا (ص) فرمودند: «من غش اخاه المسلم نزع الله منه برکه رقه، و افسد علیه معیشته و کله الی نفسه؛ هر کسی با مسلمانی غش کند، یعنی دغلی نماید و خیانت ورزد، خداوند برکت را از روزیش ببرد، و زندگی او را پریشان و فاسد نماید و او را به خودش واگذارد. » (محمد تقی، مصباح یزدی، اعلام دین، ص 417)
ب- محشور شدن به غیر دین اسلام : پیامبر (ص) فرمودند: «من غشّ مسلماً فی بیع او شراء فلیس مناء و یحشر مع الیهو دیوم القیامه لانه من غشَّ الناس فلیس بمسلم؛ هر کس در داد و ستد با مسلمانی دغلی کند، از مسلمین نخواهد بود و با یهود در روز قیامت محشور خواهد شد، زیرا هر که با مردم در معاملات غش کند، یعنی دغلی نماید، او مسلمان نخواهد بود.» ( محمد بن علی، صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 284)
شیر فروشی، آب در میان شیر می¬کرد و می¬فروخت، روزی سیل آمد و تمام گوسفندان او را برد، او از نابود شدن گوسفندانش گریه می¬کرد و در حال گریه می¬گفت: «اجتمعت تلک القطرات فصارت سیلاً؛ این قطره¬ها (آب¬های کم) را جمع کردم تا به صورت سیل درآمد. » (اسماعیل، گوهری، مفاسد مال و لقمه حرام، ص 151)
1-4-11- احتکار
احتکار به معنی انبار کردن ارزاق عمومی مردم جهت گران شدن و سود بیشتر بردن است و این عمل در تعالیم الهی ممنوع شده است زیرا سودی است برای فرد، منتها به قیمت زیان به جامعه.
«در تعالیم اسلام درباره تجارت و کسب حلال سفارشات فراوانی شده است و یکی از سنت¬های پسندیده دین به شمار می¬آید و به همان میزان که در توصیف کسب حلال تاکید گردیده است درباره انبار کردن ارزاق مردم مذمت شده است.» (حسن، موسوی خراسانی، لقمه¬های حرام، ص 89)
آثار احتکار
الف- احتکار دلیل بیگانگی: امیرالمومنین (ع) فرمودند: احتکار دلیل بیگانگی افراد با یکدیگر می¬باشد و اجنبی¬ها نسبت به مسلمانان دست به چنین کار ناجوانمردانه¬ای می¬زنند.
قال علی (ع): «مِن طَبایع الاغمار إتعابُ النُفوسِ فی الاحتکار. از طبیعت و سرشت بیگانگان است که مردم را در احتکار اجناس به رنج و تعب اندازند.»(عبدالواحد، آمدی، غررالحکم ،ترجمه محمد علی انصاری، ص 803، ح10013)
ب- احتکار رذیله اخلاقی: انسان کریم، کرامت نفس و نیز سخاوتش ایجاب می¬کند که از گرسنگی مردم رنج می¬برد و طبع کریمانه¬اش اجازه نمی¬دهد که او سیر باشد و دیگران گرسنه. هیچ انسان با شرافتی در پیش روی افراد گرسنه حاضر به خوردن غذا نمی¬شود و این را از پستی و دنائت طبع به شمار می¬آورد امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند: الاحتکارُ رذیله؛ احتکار و انبار کردن کالا، پستی و رذیلت است. » (حسن، موسوی خراسانی، لقمه¬های حرام، ص 92)
ج- احتکار باعث ناامیدی : مردم در هر جامعه¬ای امیدوارند که از سوی خداوند روزی می¬خوردند و در حقیقت مردم به امید، زنده¬اند. جلوگیری از ارزاق عمومی و مایحتاج مردم باعث دلهره و یأس آن ها شده، امیدشان بدل به نا امیدی می¬شود.» (حسن، موسوی خراسانی، همان کتاب، ص 91)
امام علی (ع) فرمودند: «الاحتکارُ داعیه الحرمان؛ احتکار (انبار کردن کالا) موجب حرمان و ناامیدی است.»(عبدالواحد، آمدی، همان کتاب، ص33،ح306)
نتیجه:
با توجه به آنچه که در این مقاله بیان شد می¬توان نتیجه گرفت:
1-اعمال و رفتار انسان توسط انرژی¬ای تامین می¬گردد که به صورت غذا وارد بدن می¬شود. اگر از کسب حرام باشد، لقمه حرام اثر سوء خود را بر اعمال و رفتار انسان می¬گذارد. لذا غذایی که ما می¬خوریم از حرام باشد انرژی حاصل از آن هم ، سبب صادر شدن عمل حرام می¬شود. و روح بدبینی، در جامعه
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد
در مقابل اگر حلال باشد بنابه مرتبه حلیت طبعاً اعمال صادره هم رنگ و بوی حلال می¬گیرد، ناخودآگاه انسان به گناه بی¬میل می¬شود، به معاصی پشت کرده رو به اعمال حلال می¬آورد.
2- روایات بدست آمده از معصومین به خوبی می¬توان رابطه¬ی متقابل جسم و روان را دریافت که چگونه غذای حرام، زمینه¬ی بروز رفتارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی قرار می¬گیرد. زیرا منشا تمام فعالیت-های ما غذای ماست. اگر حرام شد فطرت، هر کاری می¬کند، تا انسان با مانع و دست¬انداز روبرو شده و سیر کمال برای انسان مشکل و گاهی غیرممکن می¬شود تا آنجا که حتی ارزش¬ها در مقابل او بی¬ارزش و ضدارزش¬ها، ارزش می¬شود.
فهرست منابع :
قرآن مجید
نهج البلاغه
1. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، چاپ پنجم، قم، امام عصر(ع)،1387
2. پاک نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 4، 8، چاپ اول، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1347
3. پور قاسم میانجی، مژگان، خوراک های حلال و حرام، چاپ دوم ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، نشر بین الملل، 1390
4. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه ج 11- 17- 18- 24- 25- 27، دار الاحیا التراث العربیه، 1391 ه ق
5. حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف(دایرة المعارف جامع اسلامی)، ج 2، چاپ اول،آرایه، 1385
6. حنبل الشیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 4، بیروت، دارالفکر، 1414 ق
7. خمینی(ره)،روح الله،رساله توضیح المسایل،چاپ چهارم،مشهد،بارش،1379
8. دستغیب شیرازی،عبد الحسین، گناهان کبیره،ج1،چاپ سوم،قم،دارالکتاب(جزایری)،
9. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، مشهد، آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، 1380.
10. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغت دهخدا، ج 4، ج 26، تهران، دانشگاه تهران، 1372
11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن،ج1، چاپ اول، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، 1412 ق.
12. رضایی اصفهانی،محمد علی،پژوهشی دراعجاز علمی قرآن،چاپ سوم،رشت،کتاب مبین، 1381
13. سازمان اوقاف و امور خیریه، رشوه پدیده شوم اجتماعی، تهران، اسوه، 1375
14. صدوق، محمدبن علی،(ابو بابویه قمی)، علل الشرایع، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، ج 2، چاپ پنجم ، قم، مومنین، 1385
15. صدوق، محمدبن علی،(ابو بابویه قمی)، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، تهران، نشر صدوق، 1373.
16. صادقی تهرانی، محمد، فرقان فی تفسیر القرآن، ج 4، چاپ دوم، قم، فرهنگ اسلامی،1365 ش
17. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، چاپ سوم، تهران، ناصر خسرو، 1372 ش
18. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد موسوی همدانی، ج 1، 3، 5، 6، 9، 14، 16 چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417 ق .
19. طریحی، فخرالدین ابن محمد، مجکع البحرین، تهران، موسسه البعثه، 1390.
20. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، ج 1، چاپ دوم، تهران، گنجینه، 1388 ش
21. عمید، حسن ، فرهنگ عمید، تهران ، امیرکبیر ، 1378ش .
22. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 3، چاپ اول، قم، درس هایی از قرآن، 1379
23. قربانی لاهیجی، زین العابدین، تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 11، چاپ اول، قم، سایه، 1383 ش
24. قمی، عباس، سفینه البحار، ج 1، 2، 4چاپ اول، دارالاسوۀ للطباعۀ و النشر، 1414 ق
25. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، چاپ چهارم، قم، دارالکتاب، 1367ش
26. کامرانی، منیره السادات، آثار تربیتی تغذیه در قرآن و سنت، چاپ اول، مبعث ، گلهای بهشت، 1391
27. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، ج 1-2-4-5-6-15، چاپ دوم، تهران، گل گشت، 1377
28. گوهری، اسماعیل، مفاسد مال و لقمه حرام، چاپ دوم، تهران، احمدی، 1377 ش .
29. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 2-4- چاپ هشتم، قم، دارالحدیث، 1386
30. مجلسی، محمد باقر، حلیه المتقین، چاپ دوازدهم، قم، هجرت، 1378 ش
31. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3-8-45-65-67-72-77-100 چاپ سوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق
32. مامقانی غروی ،عبدالله،سراج الشیعه فی آداب الشریعه، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1385.
33. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1،2،9،11،12،14،16،26،چاپ بیستم،دارالکتب اسلامیه، 1381
34. موسوی خراسانی ، حسن، لقمه های حرام، چاپ اول، قم، مولف، 1376
35. معین، محمد، فرهنگ معین (تک جلدی)، چاپ سوم، تهران، گلستان، 1387 ش
32 .نوری،میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج2، 3، 13،17، قم، مطبعه الاسلامیه، 1417 ق
33 . نراقی، احمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، قم، هجرت، 1381.
33 . هنری مرتن، ویلیام گلن، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب مقدس عهد عتیق وعهد جدید، تورات، سفر لویان.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-08-04] [ 08:35:00 ق.ظ ]





  چرا برای اموات حمد می خوانیم؟   ...

چرا برای اموات حمد می خوانیم؟
چرا هفت حرف درسوره ی حمد نیست؟
((ث /ج /خ/ ش/ ظ/ ف)) قیصر روم برای یکی ازخلفای بنی عباس درضمن نامه ای نوشت:ما در کتاب انجیل دیدیم که هرکس از روی حقیقت سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد

خداوند  جسدش رابر آتش دوزخ حرام میکند وآن حرف عبارت است از((ث/ ج/ خ/ ز/ ش/ ظ/ ف))ما هرچه برسی کردیم سوره ای را درکتاب تورات وانجیل و زبور نیافتیم آیا شما در کتاب

آسمانی خود چنین سوره ای دیده اید؟

خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کردواین مساله را با آن ها در میان گذاشت.


آنها از جواب آن درماندند!


سرانجام سوال را از امام هادی(علیه السلام)پرسیدند وآن حضرت در پاسخ به آنها فرمود:

 


آن سوره سوره ی حمد است که این حرف هفتگانه در آن نیست .
پرسیدند فلسفه ی نبودن این هفت حرف چیست؟فرمودند:حرف((ث))اشاره به ثبور(هلاکت)وحرف((ج))اشاره به جحیم(نام یکی از درکات دوزخ) وحرف ((خ))اشاره به جنیث(ناپاک)وحرف

((ز))اشاره به زقوم(غذای بسیار تلخ دوزخ)وحرف((ش))اشاره به شقاوت(بدبختی)وحرف ((ظ ))اشاره به ظلمت(تاریکی)وحرف ((ف))اشاره به آفت است.


خلیفه این پاسخ رابرای قیصر روم نوشت!قیصر پس از دریافت نامه بسیار خوشحال شد وبه اسلام گروید ودر حالی که مسلمان بود ازدنیا رفت.


منبع:شرح شافیه ابی فراس.مطابق نقل منتخب التواریخ ص795

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-07-28] [ 12:36:00 ب.ظ ]





  پیام احیاگری امام حسین علیه السلام   ...

پیام های احیاگری

امام حسین(علیه السلام) مشاهده کرد،که با گذشت تنها نیم قرن از ظهور اسلام، مسیرآن منحرف شده وکسانی برمسند فقهی وسیاسی جامعه تکیه زده¬اند که به عمد میخواهند جامعه رابه گذشته وارزش


های جاهلی آن(نژاد پرستی، خرافه پرستی، حاکمیت زورمداران، سلطنت به جای امامت و..) بازگردانند، لذا اقدام به احیاگری ارزش¬های اصیل نمود وتوانست دوباره کتاب خدا وسنت الهی، حق وحقیقت


نماز، هجرت ودیگر ارزش ها را زنده کند.


پیام دیگر عاشورا، زنده کردن وزنده نگه داشتن کتاب خداوسنت رسول ودیگر، اصول وفروع دین است.


منبع:پژوهشکده تحقیقات اسلامی-ویژه نامه ی محرم 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:29:00 ب.ظ ]





  آمادگی برای ورود به محرم الحرام   ...

روايتي از امام رضا (ع) كه ‌فرمودند: همين كه ماه محرم فرا مي‌رسيد، لبخند از لبان پدرم محو مي‌شد و ديگر كسي ايشان را متبسم نمي‌ديد، به سراغ كتاب آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي رفتم و مراقباتي را كه ايشان براي دهه اول محرم و عاشورا بيان كرده بودم مطالعه كردم. اگرچه عمل كردن به اين دستورات سخت است ولي با سرلوحه قرار دادن و توجه به اين مراقبات مي توانيم دل هايمان را عاشورايي كنيم.

ملكي تبريزي مي گويد: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بيت به حكم دوستي، وفا و ايمان به خدا و پيامبر (ص) در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماي خود، آثار اندوه و درد اين مصيبت هاي بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقداري از لذائذ زندگي مانند خوردن، نوشيدن و حتي خوابيدن و سخن گفتن (مگر درحد ضرورت) ترك نموده و مانند كسي باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است.
وي مي افزايد: نبايد احترام ناموس خدا و احترام پيامبر(ص) و احترام امامش (ع) كمتر از احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر(ص) و امامش (ع) را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-07-18] [ 08:10:00 ق.ظ ]





  روز اکمال دین در قرآن   ...

در مورد غدیر خم چند آیه وارد شده است:
یکی آیه “الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و…"(1) که روز نهم ذی حجه در سال دهم هجری هنگام حج وداع نازل شد . با نزول حکم ولایت و تعیین سرپرست جامعه اسلامی، اسلام کامل و نعمت تمام و جامعه اسلامی بیمه شد. از ضربه خوردن به وسیله کافران و مشرکان ایمن گشت .
پیامبر به جهت غوغای مخالفان و ترس از شورش و…از ابلاغ حکم جانشینی امام علی تا فرصت مناسب تری خودداری کرد تا این که در روز هجدهم با نزول آیه “یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک و ان لم تفعل …"(2) موظف شد این حکم را بدون فوت وقت ابلاغ کند. حضرت در محل غدیر خم حکم ولایت را ابلاغ کرد . عملا دین را کامل و نعمت را تمام کرد. (3)
دو آیه دیگر هم هست که بنا بر روایات، در مورد غدیر خم نازل شده اند: یکی آیه 32 انفال :
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ
(به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست!»
دیگری آیه اول و دوم سوره معارج :
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِع‏؛
تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند.
در کتب تفسیر و حدیث وارد شده که وقتی رسول خدا در غدیر خم امام علی(ع) را به ولایت عهدی منصوب کرد، خبر آن در اطراف پراکنده شد تا به گوش حارث بن نعمان فهرى رسيد.حارث بى درنگ شتر خود را سوار شد و شرفياب حضور رسول اللَّه گرديد. حضرت آن موقع در ابطح بودند، حارث از شتر خود فرود آمده و بند بر پاى آن نهاد و نزديك شد، آن گاه روى به آن جناب نموده و در حالى كه حضرت در بين جمعى از اصحابش بود، عرض كرد:
از ناحيه پروردگارت به ما دستور دادى كه به وحدانيت خداوند و رسالت تو شهادت دهيم، ما نيز پذيرفتيم، آن گاه به ما گفتى چه و چه (و همه احكام را ذكر كرد) و ما قبول كرديم، و اين همه اطاعت از ما تو را كفايت نكرد تا دو بازوى پسر عمت را كشيده و او را بر همه ما سرورى دادى، و گفتى: هر كه من مولاى اويم،على مولاى او است. اينك آمده‏ام از تو بپرسم داستان سرورى پسر عمت از ناحيه خود تو است يا از ناحيه خداست؟
رسول اللَّه فرمود: سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست !آن نيز مانند همه دستوراتم از ناحيه خداست.
حارث به سوى مركب خود برگشت و در حالى كه مى‏گفت: بار الها! اگر اين مطلب حق است و از ناحيه تو است ،سنگى از آسمان بر ما بباران، و يا عذابى دردناك بر ما نازل كن. هنوز به شتر خود نرسيده بود كه خدا او را هدف سنگ ريزه‏اى قرار داد به طورى كه از فرق سرش فرو رفت و از پائين تنش بيرون آمده و هلاكش ساخت. در باره همين واقعه در سوره معارج اين دو آيه” سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ” را فرستاد.(4)
پی نوشت ها:
1. مائده(5)آیه3.
2.همان،آیه67.
3. ترجمه المیزان،ج5،ص272.
4. تفسیر المنار، ج4،ص464 به نقل از تفسیر ثعلبی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-07-11] [ 10:26:00 ق.ظ ]





  برگزاری مراسم شهادت امام محمد باقر (ع) در مدرسه علمیه عصمتیه بابل   ...



برگزاری مراسم شهادت امام محمد باقر (ع) در مدرسه علمیه عصمتیه بابل

مراسم بزرگداشت شهادت امام محمدباقر(ع) در مدرسه علمیه عصمتیه بابل با سخنرانی خانم پورمهدی معاون فرهنگی و کارشناس مسائل دینی برگزار شد .

خانم پورمهدی به فعالیتهای امام محمد باقر(ع) در اوضاع آشفته آن زمان اشاره کرد و گفت: آن حضرت در آن روزگار با بهره گیری صحیح از موقعیت مساعد به نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه پرداخت و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه گذاری کردند.

وی با بیان اینکه امام محمد باقر(ع) مرزبان انوار حکمت و معدن احکام بوده افزود: ایشان به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار مبادرت نمودند که هر یک قطب بزرگی از راویان حدیث و خطیب و شاعرانی به نام بودند.
ایشان در ادامه ، برخی از دلایل عدم قیام سیاسی آنحضرت را اینگونه بیان داشت:

1- آماده نبودن مردم
2- شکست قیام علویان مانند قیام زید بن علی
3- حدیث جابربن عبدالله انصاری که به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: ای جابر سلام مرا به او برسان و به او بگو خدا به تو نور حکمت دهد، علم و دین را نشر بده …

اینچنین آن امام همام تمام مدت عمر به نشر معارف دینی و تعلیم حقایق قرآنی پرداختند.


در ادامه، برنامه با زیارت امام محمد باقر (ع) ادامه یافت و با مرثیه خوانی به اتمام رسید.

موضوعات: شهادت  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-06-31] [ 11:33:00 ق.ظ ]





  اهمیت ازدواج در اسلام...   ...


                             

   (اهميت ازدواج در اسلام)


ازدواج هسته اول ايجاد خانواده و به نوبه خود، واحدي در سنگ بناي جامعه انساني است. ازدواج زمينه ساز مطلوب ترين فرصت براي زيباترين تلاقي چشم ها، گيراترين تبادل كلام ها،استوارترين گام ها، تجلّي متعالي ترين ارزش ها و محبوب ترين كانون نزد خالق متعال است. (1)حضرت محمّد(صلي الله عليه وآله)فرمود: هيچ كانوني در اسلام بر پا نشده است كه نزد خداوند از كانون ازدواج محبوب تر و عزيزتر باشد. (2)
ازدواج و گزينش همسر، انتخاب مطلوب ترين همراه و ترسيم روشنترين طريق سعادت و پاسخي مناسب به عالي ترين نياز فطري انسان يعني وصول به كمال وسعادت است، و به اين معنا حضرت علي(عليه السلام)اشاره فرمود: هيچ يك از ياران رسول خدا(صلي الله عليه وآله)ازدواج نكرد، مگر اينكه ايشان پس از ازدواج آنان فرمود: ايمانش كامل شد. (3)
ازدواج در منطق قرآن كريم، به وجودآورنده مطمئن ترين و آرام بخش ترين رابطه ها و آغازگر زندگي همراه با طراوت، مودّت و ايثار است. از آيات ونشانه هاي قدرت خداوند اين است كه براي انسان از نوع خود، همسراني آفريد تا در كنارآنان، به آرامش و سكون نايل آيند و بين آنان دوستي و رحمت قرار داد. در تفسير اين آيه، گفته شده است: منشأ گرايش مرد به زن و آرميدن مرد در سايه انس به زن مودّت ورحمتي است كه خداوند بين آنها برقرار كرده و اين مودّت الهي و رحمت خدايي غير ازگرايش غريزي نر به ماده است كه در حيوانات هم وجود دارد; و از اين رهگذر است كه زن محبوب رسول اكرم(صلي الله عليه وآله)واقع شده است; فرمود: من از دنياي شما، سه چيزرا دوست دارم: زن، بوي خوش و نور چشم من در نماز است. (4)چيزي كه مايه سكون است همان مودّت و رحمت الهي است كه جاذبه اي معنوي بين زن و مرد ايجاد مي كند، وگرنه شهوات نمي تواند نشانه اي از نشانه هاي خدا باشد و موجب آرامش گردد.9 اين پيوند مقدّس،روان پرالتهاب و مضطرب جوان را به ساحل آرامش نزديك مي كند و او را در دريايي ازصفا و مودّت غوطه ور مي سازد و موجب مي شود تا اين دو همسر جوان در كنار همديگر، بانشاط زندگي مشترك را آغاز كنند. البته اين نتيجه وقتي حاصل مي گردد كه در انتخاب همسر و تشكيل خانواده، معيارهاي شرعي و اخلاقي رعايت شود.
ازدواج علاوه بر آرامش رواني و ارضاي غريزه جنسي، تعهّد وتكامل اجتماعي را در پي داشته و زمينه ساز بروز استعدادها و توانمندي هاي نهفته دروني مي گردد. شهيد مطهّري درباره نقش ارزنده ازدواج مي گويد: «… يك پختگي وپويايي وجود دارد كه جز در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده پيدا نمي شود، در مدرسه پيدا نمي شود، در جهاد با نفس پيدا نمي شود، در نماز شب پيدا نمي شود; اين كمالات را فقط بايد در ازدواج و تشكيل خانواده به دست آورد. و لذا، هيچ وقت نمي شود كه يك كشيش، يك كاردينال به صورت يك انسان كامل در بيايد، اگر واقعاً در كاردينالي خودش صادق باشد.» (5)
آية اللّه مكارم شيرازي در اين زمينه مي نويسد: «بعد ازازدواج، شخصيت انسان تبديل به يك شخصيت اجتماعي مي شود و خود را مسئول حفظ همسر وآبروي خانواده و تأمين وسايل زندگي فرزندان آينده مي بيند. به همين دليل،تمام ابتكار و استعداد خود را به كار مي گيرد و از ظرفيت هاي وجودي خود كمال استفاده رامي برد و به بالندگي بيشتري نايل مي شود.» (6)

 1ـ «ما بُنىَ فى الاسلام بَناءٌ اَحَبُّ اِلى الله ـ عَزَّ وَ جَلَّـ اَعَزَّ مِنَ التّزويج» (محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفا، 1403ق، ج 100، ص 222، باب 1، ح 40.)
 2- لم يكن أحد من اصحاب رسول الله(صلى الله عليه وآله) يتزوج الاّ قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «كمل دينه»; (حسين نورى طبرسى، مستدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت، 1408 ق، ج 14، ص 150، باب 1، ح 8.)
 3ـ (وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاًلِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً.) (روم: 21)
 4ـ «حُبّبَ اِلَىَّ مِن الدّنيا ثلاث: النساء، و الطيب، و قرّة عينى فى الصلاة.» (محمّدباقر مجلسى، پيشين، ج 73، ص 141، باب 19، ح 8.)
 5ـ عبدالله جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، مركز نشر فرهنگى رجاء، 1371، ص 39ـ40.
 6ـ مرتضى مطهّرى، تعليم و تربيت در اسلام، تهران، صدرا، 1371، ص 398.
 7ـناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، قم، چاپخانه اميرالمؤمنين (ع)، 1362، ج 14، ص 465.


موضوعات: ازدواج اسلامی  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-06-24] [ 12:01:00 ب.ظ ]





  شهادت امام جواد الا ئمه (ع ) را به تمام شیعیان جهان تسلیت عرض می کنم.   ...


          

  در محفل سوگ تو، اشک‏ ها زودتر از هر دعایی به سویِ آسمان می‏ روند، لحظه‏ ها به انتظار دیدار جمالِ دل آرایت در بغضِ ثانیه‏ ها می ‏تپند، گل‏ های سجّاده ات، محراب را بوسه می‏ زنند، جبرییل، چون شمع، بیقرارانه می‏ سوزد و صدایِ گریه‏ های مداوم، در و دیوار را غرق در ماتم می‏کند.

    پله پله تا خدا رفتنت را ستاره‏ ها در گوش زمین نجوا کردند؛ آن گاه که عرش، تو را در هاله ‏ای از نور، به سوی معراج دل باختگان بُرد.

جواد الائمه! بعد از تو، دنیا سرگردان است و شادمانی رنگ باخته، شهادت به مقامِ والایت غبطه می‏ خورد و دل‏ های سوگوار، جز اشک و آه، حرفی ندارند.

موضوعات: شهادت  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-06-23] [ 10:03:00 ق.ظ ]





  میلاد باسعادت حضرت امام رضا علیه السلام   ...
میلاد باسعادت حضرت امام رضا علیه السلام مبارک.
یک بار دیگر با سنگینی گناهان دلم گرفته ، دلم هوای حرم قشنگ تورا کرده رضاجونم ای آقای مهربانیها ، که همه را  تو حرمت راه می دهی و همه با رضایت حرمت را ترک می کنند، آقا جون یک بار دیگر ما را هم به حرمت دعوت کن، که بیائیم کنار پنجره فولاد با چشم بارانی یک اتصال درونی با تو با خدایمان داسته باشیم، یک بار دیگر از گناهانمان دست بکشیم وتوبه کنیم وخدای مهربان ما در حرم با صفای تو کنا رزائرین نیازمند دیگر ما را ببخشدودر حالیکه  یک قلب پاک وباصفا پیدا کردیم ویک حال درست وحسابی گرفتیم ودر حالیکه روحمان از با رسبک شده تازه دست نیاز به سوی بالا بلند کنیم بگوئیم خدایا دوستت دارم واز الطاف بی منت تو سپاسگزارم. خدایا از اینکه امام رئوف ومهربان ،  امام خوبیها وفیض مطلق الهی را به ما دادی سپاسگزارم. 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1394-06-01] [ 08:33:00 ق.ظ ]





  میلاد کوثر امام هفتم حضرت معصومه (س)   ...

زندگی نامه حضرت معصومه(س) از آغاز تا شهادت
پدر بزرگوار حضرت معصومه(ع) امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر(ع) است که او را ابوالحسن اول نیز می گویند، و از القاب مشهور آن حضرت کاظم، باب الحوائج و صالح می باشد.
آن بزرگوار روز یک شنبه هفتم ماه صفر سال ۱۲۸ هجری در روستای ابواء که بین مکه و مدینه واقع شده، دیده به جهان گشود.
آن حضرت بیش از سایر امامان(ع) فرزند داشت که بعضی سی، و برخی شصت فرزند برای او نام برده اند.
عالم بزرگ شیخ مفید"ره"(وفات یافته سال ۴۱۳ هـ .ق) می نویسد: آن بزرگوار سی و هفت فرزند از همسران متعدد داشت که نام های آنها به این ترتیب بود:
۱ـ پسران: 1ـ حضرت علی بن موسی الرضا ۲ـ ابراهیم ۳ـ عباس ۴ـ قاسم ۵ـ اسماعیل ۶ـ جعفر ۷ـ هارون ۸ـ حسن ۹ـ احمد ۱۰ـ ‌محمد ۱۱ـ حمزه ۱۲ـ عبدالله ۱۳ـ اسحق ۱۴ـ عبیدالله ۱۵ـ زید ۱۶ـ حسن ۱۷ـ فضل ۱۸ـ حسین ۱۹ـ سلیمان.
۲ـ دختران:1ـ فاطمه کبری ۲ـ فاطمه صغری(۱۵۸)۳ـ رقیه ۴ـ حکیمه ۵ـ ام ابیها ۶ـ رقیه صغری ۷ـ ام جعفر ۸ـ لبابه ۹ـ زینب ۱۰ـ خدیجه ۱۱ـ علیه ۱۲ـ آمنه ۱۳ـ حسنه ۱۴ـ برْیهه ۱۵ـ عایشه ۱۶ـ ام سلطمه ۱۷ـ میمونه ۱۸ـ‌ام کلثوم
آن بزرگوار در سال ۱۴۸ هجری قمری زمان خلافت منصور به امامت رسید و در زمان خلافت مهدی عباسی و هادی عباسی نیز امام بود، وقتی که هارون الرشدی به خلافت رسید پس از پانزده سال، در زندان بغداد شهید شد.مشهور بین تاریخ نویسان آن است که آن بزرگوار در روز ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هجری از دنیا رفت.
هارون الرشید آن بزرگوار را در سال ۱۷۹ هجری قمری در مدینه دستگیر کرده و به طرف عراق آورد و از آن وقت تا آخر عمر در زندان به سر می برد.
مادر حضرت معصومه(ع)
آن طور که از شواهد و قرائن و بعضی از روایات استفاده می شود، مادر حضرت معصومه(ع) همان مادر امام رضا(ع) است برای مادر حضرت رضا(ع) نام های متعددی ذکر کرده اند، مانند: خیزران، ام البنین، نجمه و… روایت شده پس از آنکه حضرت رضا(ع) از او متولد شد، به او"طاهره” گفتند.
روز ولادت حضرت فاطمه معصومه(ع)
مطابق پاره ای از مدارک، حضرت معصومه(ع) در روز اول ماه ذیقعده سال ۱۷۳ هجری قمری، در مدینه چشم به جهان گشود.محدث گرانقدر مرحوم آیت الله شیخ علی نمازی(وفات یافته در دوم ذیحجه سال ۱۴۰۵ هـ . ق که مرقدش در یکی از حجره های صحن رضوی در کنار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) قرار دارد) در کتاب پربار مستدرک سفینه البحار(که ده جلد است) در جلد هشتم چنین می نویسد:
“فاطِمَهُ الْمَعْصومَهُ الْمَوْلُودَهُ فِی غُرَهِ ذِی الْقَعْدَهِ سَنَهَ ۱۷۳؛فاطمه معصومه(ع) در آغاز ماه ذیقعده سال ۱۷۳، دیده به جهان گشود.
مرحوم فیض در کتاب انجم فروزان و گنجینه آثار قم از کتاب لواقح الانوار فی طبقات الاخیار(تألیف عبدالوهاب شعرانی شافعی وفات یافته در سال ۹۳۷ هـ .ق) و کتاب نزهه الابرار فی نسب اولاد الائمه الاطهار(تألیف سید موسی برزنجی شافعی مدنی) چنین نقل می کند:
“وِلادَهُ فاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَی بنِ جَعْفَرٍ، فِی مَدِینَهِ الْمُنَوَرَهِ غُرَه ذِی الْقَعْدَهِ الْحرامِ، سَنَه ثَلاثَ وَ ثَمانینَ وَمأَهَ بَعْدَ الهِجْرَهِ النَبَویَهِ، وَتُوُفِیَتْ فِی الْعاشِرِ مِنْ رَبیعِ الثانِی فِی سَنَهِ اِحْدی وَمَأَتَینِ فی بَلْدَهِ قُمْ؛حضرت فاطمه(معصومه) دختر امام کاظم(ع) در مدینه منوره، در آغاز ماه ذیقعده سال ۱۸۳ هـ . ق دیده به جهان گشود، و در دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۰۱ در قم وفات یافت.
بررسی و شرح کوتاه:
در بعضی از مدارک فوق، سال ۱۸۳ ذکر شده، که صحیح چنان که در مستدرک سفینه آمده ۱۷۳ است، زیرا با توجه به این که امام کاظم(ع) در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ هـ .ق در زندان هارون در بغداد به شهادت رسید، و کمترین مدت زندانش، چهار سال بود، در این مدت از خانواده اش که در مدینه ساکن بودند، دور بود، بنابراین ممکن نیست ولادت حضرت معصومه(ع) در سال ۱۸۳ رخ داده باشد، و ظاهراً در این شماره اشتباه شده و به جای ۱۷۳،۱۸۳ نوشته شده است.از این رو محقق کاوشگر، مرحوم عمادزاده اصفهانی، بدون ابهام می نویسد:” حضرت معصومه(ع) در مدینه در ماه ذیقعده سال ۱۷۳ متولد شد، و در ربیع الثانی سال ۲۰۱(در قم) دیده از جهان فرو بست.
بنابراین باید پرونده این مطلب را در همین جا بست، و از باب تسامح در ادله سنن، تاریخ ولادت حضرت معصومه(ع) را همان آغاز ذیقعده سال ۱۷۳ هـ .ق اعلام کرد، چنان که اخیراً آستانه مقدسه قم همین اعلام را نموده است، به امید آنکه با توجه به ولادت با سعادت حضرت رضا(ع) که در روز ۱۱ ذیقعده سال ۱۴۸ در مدینه رخ داد، این ده روز بین روز ولادت حضرت معصومه(ع) و روز ولادت امام رضا(ع) را به عنوان دهه نور یاد نموده و از آن دو بزرگوار یاد کرد، و خاطره سازنده و پربار زندگی درخشان آنها را تجدید نمود.
شادی و سرور ولادت
آغاز ماه ذیقعده برای حضرت رضا(ع) و دودمان نبوت، پیام آور شادی مخصوص و پایانه یک انتظار عمیق و استثنایی است، زیرا حضرت نجمه(ع) فرزندی بر حضرت رضا(ع) نداشت، و مدت ها پس از حضرت رضا(ع) صاحب فرزندی نشد]زیرا حضرت رضا(ع) در سال ۱۴۸ هـ .ق متولد شد، ولی حضرت معصومه(ع) در سال ۱۷۳، یعنی با ۲۵ سال فاصله . با توجه به اینکه امام صادق(ع) به ولادت چنین بانویی، بشارت داده بود، بنابراین پس از آنکه حضرت معصومه(ع) دیده به جهان گشود، آن روز برای حضرت نجمه(ع) و حضرت رضا(ع) روز شادی و سرور وصف ناپذیر و روز مهم از ایام اله بود، چرا که دختری از آسمان ولایت و امامت، طلوع کرده بود،‌که قلب ها را جلا و صفا می داد و چشم ها را روشن می کرد و کانون مقدس اهل بیت(ع) را گرم می نمود.
به راستی توصیف عظمت هلهله و غریو شادی از دودمان رسالت را به خاطر اینکه امام رضا(ع) دارای خواهر شده که سال ها قبل در خبرهای غیبی به وجود او مژده داده شده بود نمی توان ترسیم کرد، چرا که فروغی از کوثر، و گلی تابناک از گلشن آل محمد، چشم به جهان گشوده بود، و جهان ملوک و معنی را صفای دیگری بخشیده بود.
تاریخ وفات حضرت معصومه(ع)
مدارک متعددی وجود دارد که حضرت معصومه(ع) در سال ۲۰۱ هـ .ق در قم، وفات نموده است(۱۶۵)، چنان که از کاشی کاری های اطراف حرم که از قرن ها پیش به جای مانده مرقوم شده است، ولی در مورد روز و ماه وفات آن حضرت، اختلاف است، که تا سه قول گفته شده است:
۱ـ طبق پاره ای از مدارک، دهم ربیع الثانی بوده است.
۲ـ مطابق بعضی از مدارک، دوازدهم ربیع الثانی بوده است.
۳ـ و بر اساس مدرک دیگر، هشتم شعبان بوده است.
هیچ یک از این سه قول، آن گونه که باید، مورد اطمینان نیست.
ولی همان گونه که بعضی از بزرگان گفته اند: انصاف این است که برای جمع بین دو قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بزرگ بانوی دو عالم جهان، سه روز(۱۰ و ۱۱ و ۱۲ ماه ربیع الثانی) را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم سوگواری برقرار کرد، چنان که در سال های اخیر مسؤولین و دست اندر کاران آستانه‌ مقدسه حضرت معصومه(ع) همین کار را شروع نموده، و این سنت خوب به جریان افتاده است، و این سه روز به عنوان ایام معصومیه، جا افتاده است، به امید آنکه در این ایام در آستانه مقدسه قم، و در سایر مساجد و محافل، از آن بانوی باعظمت، تجلیل شایان گردد، و خاطره زندگی درخشان آن شفیعه روز جزا، تجدید شود.
از آنچه در بالا خاطر نشان شد نتیجه می گیریم که سن حضرت معصومه(ع) هنگام وفات، در حدود ۲۸ سال بوده است(از سال ۱۷۳ تا ۲۰۱ هـ .ق) پس اینکه در زبان عوام، آن حضرت به عنوان ۱۸ تا ۲۳ ساله، ‌معروف شده، مدرک و سند محکمی ندارد.
چرا حضرت معصومه(ع) ازدواج نکرده است؟
تقریباً قطعی است که حضرت معصومه(ع) ازدواج نکرد، در این صورت این سؤال پیش می آید که سنت ازدواج مستحب مؤکد اسلامی است، تا آنجا که رسول اکرم(ص) فرمود:"ما بُنِیَ فِی الْاِسْلامِ بَناءٌ اَحَبَ اِلَی اللهِ عَزَوَجَلَ، وَاَعَزَ مِنَ التَزویجِ؛در اسلام در پیشگاه خدا بنایی برپا نشده که محبوب تر و عزیزتر از بنای ازدواج باشد. نیز فرمود:"اَلنِکاحُ سُنَتِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَتِی فَلَیْسَ مِنِی؛ازدواج سنت و برنامه‌ من است، پس کسی که از سنت من دوری کند از من نیست.
در عصر امام باقر(ع) بانویی به خاطر ریاضت و کسب فضیلت، ازدواج نمی کرد، امام باقر(ع) به او فرمود:"اگر در ترک ازدواج، فضیلتی به دست می آمد، حضرت فاطمه(ع) سزاوارتر از تو بود، که به خاطر کسب فضایل اخلاقی، ازدواج نکند، زیرا هیچ بانویی در کسب کمالات، از فاطمه(ع) پیشی نگرفته است.
پاسخ:در پاسخ به این سؤال دو مطلب گفته شده که هر کدام، یا یکی از آنها، دلیل شایسته ای است که موجب ترک ازدواج حضرت معصومه(ع) شده است:
۱ـ دختران امام کاظم(ع) به ویژه حضرت معصومه(ع) در سطحی از کمالات بودند که برای خود کفو و همسر مناسبی نیافتند، تا با او ازدواج کنند، امام کاظم(ع) به آنها سفارش کرده بود که با رأی و مشورت برادرشان حضرت رضا(ع) ازدواج کننداین سفارش و قرائن دیگر بیانگر این است، که باید برای آنها همسر مناسبی باشد. با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا(ع)، نمی آفرید، در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او، همسر و همتای مناسبی برای فاطمه(ع) پیدا نمی شد.
۲ـ ترس و وحشت حکومت پر از خفقان و اختناق هارون، به گونه ای بود که کسی جرأت نمی کرد با دختران امام کاظم(ع) ازدواج نماید و داماد آن حضرت شود، زیرا دامادی آن حضرت، از نظر دستگاه طاغوتی هارون، موجب خطر شدید برای آن داماد می شد، به این ترتیب، حضرت معصومه(ع) و بعضی از خواهرانش، از ازدواج صرف نظر کردند.در ضمن نباید این مطلب را از نظر دور داشت که امام کاظم(ع) در زندان به سر می برد، و اطلاع امام رضا(ع) از آینده(در مورد شهادت پدر، و هجرت اجباری او به خراسان) شاید دلیل دیگری برای ترک ازدواج حضرت معصومه(ع) باشد.و این نیز از مصائب و رنج های روزگار نسبت به خاندان نبوت است، که ستمگران کینه توز، با ایجاد شرایط نامساعد، آن ها را از مواهب زندگی، محروم ساختند.
هجرت عظیم حضرت معصومه(ع) از حجاز به ایران
مأمون عباسی در سال ۲۰۰ هجری قمری، با نامه ها و پیام های بسیار، حضرت رضا(ع) را به خراسان دعوت کرد، آن بزرگوار، ناگریز از روی اکراه، این دعوت را پذیرفت و با کاروانی که مأمون فرستاده بود، به سوی خراسان آمد.یک سال بعد(سال ۲۰۱) حضرت معصومه(ع) به شوق دیدار برادرش حضرت رضا(ع) عازم خراسان گردید و با همراهان حرکت کردند، ولی حقیقت این است که این حرکت، هجرت معنی دار و عظیم حضرت معصومه(ع) برای حمایت از ولایت امام علی موسی الرضا(ع) و تقویت مسأله رهبری بود، که در ظاهر به صورت سفر برای دیدار برادر عنوان می شد آن حضرت در این هجرت به ساوه رسیدند. در مورد آن حضرت معصومه(ع) از ساوه به قم، مطالب مختلفی گفته شده است.
ولی در این باره بهترین و اصیل ترین مدارک، تاریخ قدیم قم است که در قرن چهارم نگاشته شده و مرحوم علامه مجلسی و محدث قمی و بزرگان از علما به آن اعتماد می کنند، آنچه که"حسن بن محمد نویسنده تاریخ قدیم قم” به گفته علامه مجلسی در بحارالانوار، و محدث قمی در سفینه البحاردر این باره نظر می دهد، چنین است:حضرت رضا(ع) به دعوت مأمون در سال ۲۰۰ هجری از مدینه به خراسان آمد، حضرت معصومه(ع) در سال ۲۰۱ برای دیدار برادر، از مدینه رهسپار خراسان شد(ناگفته پیداست که در این سفر دور، گروهی از برادران و خدمتکاران به همراه حضرت معصومه(ع) بوده اند) وقتی که به ساوه رسیدند، حضرت معصومه(ع) بیمار شد، پرسید از این مکان تا قم چقدر راه است؟ عرض کردند: ده فرسخ، به خدمتکار دستور داده که به جانب قم رهسپار گردند،‌به این ترتیب به قم آمد و به منزل موسی بن خزرج بن سعد اشعری که از اصحاب امام رضا(ع) بود، وارد شد.
امام روایت صحیح تر این است که: چون خبر ورود آن بانوی با عظمت حضرت فاطمه معصومه(ع) به آل سعد رسید، همگی به اتفاق به استقبال او رفتند تا او را به قم دعوت کنند، در میان آنها موسی بن خزرج به کاروان حضرت معصومه(ع) رسید، زمام شتر آن حضرت را گرفته و به طرف قم آمد و در منزل خود با کمال افتخار از آن بانو پذیریی کرد، ولی پس از ۱۶ یا ۱۷ روز آن بانوی ارجمند، رخت از جهان بربست و پسران سعد را در سوگ خود نشانید.آری خاطر حضرت معصومه(ع) خیلی آزرده بود، آرزوی دیدار پدر و برادر در دلش ماند، و با دنیایی از ‎غم و اندوه با این جهان وداع گفت.
در این چند روزی که حضرت معصومه(ع) در قم بود از فراق برادر می گریست ومحزون و غمگین بود، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هنوز باقی است و هم اکنون آن مکان شریف با بنایی مجلل و جالب مشخص است، دارای حجره هایی است که در آن طلاب علوم دینی هستند، و در جنب آن، مسجد با شکوهی ساخته اند.
ماجرای ورود حضرت معصومه(ع) به قم در روایات دیگر
امام کاظم(ع) وقتی که زندانی شد، به فرزندش امام رضا(ع) وصیت کرد تا سرپرستی دخترانش(که خواهران حضرت رضا(ع) باشند) را عهده دار گردد، و به آنها سفارش کرد، که در همه امور از برادرشان حضرت رضا(ع) اطاعت کنند. حضرت معصومه(ع) هنگام شهادت پدر(که در سال ۱۸۳ هـ . ق رخ داد) ده سال داشت و بخش مهمی از دوران کودکیش را با روزگار تلخ فراق پدر(که در زندان به سر می برد) گذراند.
حضرت معصومه(ع) در پناه برادرش زندگی می کرد، زیرا پدرش در زندان بود، هنگامی که یگانه برادر و پناهگاهش از روی اکراه به خراسان رفت، یک سال در مدینه بودن برادر بزگی کرد، ولی کاسه صبرش لبریز شد، تصمیم گرفت به خاطر دیدار برادر، سفر دور و دراز بین مدینه و خراسان را بپیماید، سرانجام همراه کاروانی از بستگانش، مدینه را به قصد خراسان ترک رکد، و با یک جهان اشتیاق و امید، بلکه پس از یک سال دوری برادر و سرپرستش، به فیض زیارت او نایل گردد، ولی در ساوه بیمار گردید….
بعضی علت بیماری آن حضرت را چنین نوشته اند: مردم ساوه در آن عصر از دشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، از این رو وقتی که موکب حضرت معصومه و همراهانش به ساوه رسید، به آن حمله کردند و جنگ سختی درگرفت، برادران و برادرزادگان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند، حضرت معصومه همچون عمه اش زینب(ع) وقتی که بدن های پاره پاره آنها را که ۲۳ تن بودند دید، به شدت غمگین گشته و بر اثر آن بیمار شد و سپس روانه قم گردید، و در قم بیماری او ادامه یافت و پس از ۱۶ یا ۱۷ روز رحلت کرد.
و در روایت دیگر آمده: هارون بن موسی بن جعفر(ع) همراه ۲۳ نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه(ع) بود، در یک کاروانی وارد ساوه شدند، دشمنان اهلبیت(ع) به هارون که در حال غذا خوردن بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. نقل شده: در غذای حضرت معصومه(ع) زهر ریختند و آن بانوی گرامی، مسموم گشته و بستری شد، و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید.مطابق نقل بعضی، مسموم نمودن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد.
داغ پر سوز فراق
نظر به اینکه این ماجرا در سال ۲۰۱ هجری قمری، حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(ع) رخ داده است(زیرا امام رضا(ع) در سال ۲۰۳ شهید شد) این نیز از مصائب دیگر حضرت رضا(ع) است، مصیبتی جان سوز، که خواهر مهربانش در نیمه راه وصال، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، و دیدار و ملاقات، به فراق و جدایی، تبدیل گردید و داغ جان سوز شهادت حضرت معصومه(ع) قلب مبارک حضرت رضا(ع) را جریحه دار کرده و حضرت معصومه(ع) نیز بادلی پر از سوز فراق و امید دیدار برادر، و با چشمی گریان از دوری برادر شهید شده است، شاعر معاصر آقای"حسان” در این راستا گوید:
از مدینه به قصد خطه طوس رهروی خسته پاست معصومه
تا زیارت کند برادر خویش فکر و ذکر دعاست معصومه
روز و شب عاشقی بیابان گرد خواهری با وفاست معصومه
قطعاً حضرت رضا(ع) نیز هنگام شهادت، همان گونه که از یگانه فرزندش حضرت جواد(ع) یاد کرده، از خواهر مهربانش، حضرت معصومه(ع) نیز یاد کرد.
ماجرای دفن جنازه حضرت معصومه(ع)
زمینی که آستانه حضرت معصومه(ع) در آن واقع است، با بلان نام داشته، و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملک های موسی بن خزرج بوده است، این زمین را موسی بن خزرج که هم مهمان دار حضرت معصومه(ع) بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد.آل سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه(ع) قرار دهند، پس از آنکه جنازه مطهر آن بی بی بزرگوار را غسل داده و کفن نمودند،‌آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آل سعد گفتگو شد که چه کسی داخل قبر شده، و جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی به نام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود داخل قبر شود آن گوهر پاک را دفن کند.
چون به سراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند، همین که به نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه(ع) نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند، آن گاه بیرون آمده و رفتند، و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.آنگاه موسی بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تاهنگامی که حضرت زینب دختر امام نهم(ع) وارد قم گردید و قبه ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.
بعد از مدتی ام محمد دختر موسی پسر امام جواد(ع) وفات کرد، جنازه او را در کنار مرقد حضرت معصومه(ع) به خاک سپردند. مدتی بعد، میمونه خواهر ام محمد وفات کرد، او را نیز در کنار مرقد حضرت معصومه(ع) به خاک سپردند و قبه ای جداگانه بر روی قبر آن دو بانو، بنا نمودند سپس بْریهیه دختر موسی بن امام جواد(ع) وفات نمود، او را نیز در آنجا به خاک سپردند.
مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد(ع)، ام اسحاق کنیز محمد بن موسی مبرقع(ع)، و ام حبیب کنیز محمد بن احمد بن موسی مبرقع(ع).
بنابراین در مجموع شش تن از امامزادگان، و منسوبین به امامان(ع) در کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شده اند. از این رو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه(ع) را زیارت می کنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد:"اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ یا بَناتِ رَسُولِ اللهِ، اَلسَلامُ عَلَیْکُنَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ؛سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد.”
پیکرهای تر و تازه، پس از هزار و چند سال
از گفتنی های عجیب و معجزه آسا که در عصر ناصرالدین شاه(متوفای ۱۳۱۳ هـ .ق) رخ داده اینکه: مرحوم آیت الله حاج آقا حسینی مجتهد[کوچه حرمی جد پدری حرم پناهی ها و جد مادری اشراقی ها که قبرش به صورت مرتفع در صحن نو، مقابل قبر مرحوم آیت الله شیخ فیض الله نوری است] نقل کرد: هنگام فرش کردن حضرت مطهر حضرت معصومه(ع) با سنگ های مرمر، در قسمت پایین پای حضرت، روزنه ای به سرداب باز شد، ضروری به نظر رسید که افرادی انتخاب شوند و داخل سرداب بروند و وضع آنجا را بررسی کنند که اگر نیاز به تعمیر داشت، تعمیر نمایند.
دو نفر بانوی صالحه انتخاب شدند، چراغی برداشته داخل سرداب شدند، دیدند قبر مطهر حضرت معصومه(ع) در آن سرداب نیست، بلکه آن سرداب در پایین قبر مطهر آن حضرت است، در آن جا سه پیکر مطهر تر و تازه را دیدند که گویی همان روز، روح از بدنشان جدا شده بود یک تن بانو، و دو تن کنیز و سیاه چهره بودند.
از بررسی کتب فهمیده می شود که آن بانوی ارجمند میمونه دختر موسی مبرقع بن امام جواد(ع) بوده، و آن دو کنیز، ام اسحاق و ام حبیب، بوده اند. آری پس از گذشت یازده قرن از وفاتشان، بدن مبارکشان، هیچ تغییر نکرده بود، و مصداق این سخن پیامبر(ص) شدند که فرمود:"اِنَ اللهَ حَرَمَ لُحُومَنا عَلَی الْاَرْضِ فَلایَطْعُمُ مِنْها شَیْئاً؛خداوند گوشت های ما را بر زمین حرام کرده، هرگز زمین چیزی از گوشت ما را نمی خورد.”
نگاهی به فضایل حضرت معصومه(ع) ازآنجا که شناخت، پایه دین است، و اظهار عقیده و انجام کارهای نیک از روی شناخت، به عقیده و اعمال، ارزش چندان برابر می دهد، و از آنجا که امیرمؤمنان علی(ع) به کمیل فرمود:"ما مِنْ حَرَکَهٍ اِلا وَ اَنْتَ مُحْتاجٌ فِیها اِلی مَعْرِفَهٍ؛هیچ حرکتی نیست مگر اینکه تو به شناخت خیر و شر آن نیازمند هستی.”
و حضرت رضا(ع) در مورد پاداش زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) فرمود:"مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهُ؛کسی که او را در حالی که حقش را شناخته، زیارت کند، برای او بهشت است.”
و در فرازی از زیارتنامه حضرت معصومه(ع) که از حضرت رضا(ع) نقل شده می خوانیم:
“وَ اَنْ لایَسْلُبَنا مَعْرِفَتَکُمْ اِنَهُ وَلِیُ قَدِیرٌ؛از خدا می خواهیم که معرفت به شأن شما را از ما سلب نکند، او سرپرست توانا است.”
نتیجه می گیریم که قبل از هر چیز باید امامان(ع) و شخصیت های بزرگی چون حضرت معصومه(ع) را شناخت، و درک پاداش و درجات ارزش، بستگی به شناخت آنها دارد، از این رو در اینجا نظر شما را به ده نمونه از فضایل حضرت فاطمه معصومه(ع) که موجب شناخت بیشتر است، جلب می کنیم:
۱ـ دختر روح و جسم پیامبر(ص) :در زیارتنامه ای که در شأن حضرت معصومه(ع) از حضرت رضا(ع) نقل شده، حضرت معصومه(ع) به عنوان:
دختر رسول خدا(ص)، دختر فاطمه و خدیجه(ع)، دختر امیرمؤمنان علی(ع)، دختر حسن و حسین(ع)، دختر ولی خدا(امام کاظم(ع))، خواهر ولی خدا(امام رضا(ع))، و عمه ولی خدا(امام جواد(ع)) خوانده شده است.
این تعبیرات، تنها بیانگر شرافت خانوادگی نیست، بلکه علاوه بر آن، بیانگر آن است که حضرت معصومه(ع) از نظر معنوی و مقامات عالی ملکوتی، به راستی فرزند روح و جسم پیامبر(ص) وحضرت زهرا و خدیجه کبری(ع) و امام معصوم(ع) است.
۲ـ مقام عصمت و طهارت حضرت معصومه(ع): روایت شده: حضرت رضا(ع) فرمود:"مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که معصومه(ع) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.”
گرچه شواهد و قراین در مورد مقام عصمت حضرت معصومه(ع) بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم حضرت رضا(ع) صراحت دارد که حضرت معصومه(ع) دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را حضرت رضا(ع) به حضرت معصومه(ع) داده است، وگرنه نام حضرت معصومه(ع) فاطمه کبری است از سوی دیگر، به فرموده حضرت رضا(ع) پاداش زیارت حضرت معصومه(ع) همانند پاداش زیارت حضرت رضا(ع) است.
یکی از قراینی که بیانگر مقام عصمت حضرت معصومه(ع) است، این که(چنان که خاطر نشان شد) دو نفر نقاب دار از عالم غیب آمدند و جنازه آن حضرت را به خاک سپردند.با توجه به این که: ما معتقدیم، معصوم را باید معصوم دفن کند، به احتمال قوی، آن دو نفر، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بوده اند.
پاسخ به یک سؤال: در اینجا این سؤال مطرح می شود که مگر غیر از پیامبران و چهارده معصوم، معصوم دیگری نیز داریم؟
پاسخ: مقام عصمت که عالی ترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، در وهله اول به دو گونه است: ۱ـ معصوم از خطا ۲ـ معصوم از گناه، حضرت معصومه(ع) همانند حضرت زینب(ع) در یکی از درجات عصمتند، گرچه در درجات چهارده معصوم(ع) نباشند، زیرا چهارده معصوم(ع) علاوه بر عصمت از گناه عصمت از خطا نیز دارند.
به هر حال وجود ذیجود حضرت معصومه(ع) که بانویی بسیار ارجمند، و گلی باشکوه از گلستان نبوت و امامت است، همچون روحی در پیکر سرزمین قم است، او با نورانیت معنوی خود، سرزمین قم را رونقی دیگر بخشیده است، و قدم مبارکش در قم، هزاران چندان بر عظمت قم افزوده است. او سلاله پاک از خزائن امامت و ولایت، وگوهری گرانقدر و تابناک از صدف ملک امکان است که روز به روز و ساعت به ساعت بر شکوه و شرافت قم، می افزاید، آری حضرت رضا(ع) به ما یاد داده که در زیارت او چنین بخوانیم:"یا فاطِمَهُ اِشْفَعی لِی فِی الْجَنَهِ، فَاِنَ لَکِ عِنْدَاللهِ شأناً مِنَ الشَأنِ ، ای فاطمه معصومه! در مورد رفتن به بهشت، مرا شفاعت کن، چرا که در پیشگاه خداوند، دارای مقام و منزلتی بس ارجمند هستی.
۳ـ پیشگویی امام صادق(ع) از حضرت معصومه(ع) قبل از ولادتش” از اموری که به روشنی بیانگر عظمت مخصوص مقام حضرت معصومه(ع) است، این که امام صادق(ع) قبل از ولادت او، حتی قبل از ولادت پدر او، از او یاد کرده است، این موضوع بیانگر آن است که این بانوی خاندان نبوت، از امتیازات و ویژگی های عمیق و ارجمندی برخوردار بوده است، و در سطح بالایی از شخصیت و ارزش های انسانی و ملکوتی قرار داشته است، به عنوان مثال:
۱ـ یکی از شیعیان به محضر امام صادق(ع) آمد، دید آن حضرت در کنار گهواره کودکی، با آ‌ن کودک گفتگو می کند، تعجب کرد و گفت: آیا با کودک نوزاد سخن می گویی؟
امام صادق(ع) فرمود: اگر تو هم مایل هستی نزد این کودک بیا و با او گفتگو کن.
او می گوید: کنار گهواره آن کودک نوزاد رفتم، سلام کودکم، جواب سلام مرا داد، به من فرمود: نامی که برای دختر تازه متولد شده ات برگزیده ای عوض کن، زیرا خداوند آن نام را دشمن دارد.(با توجه به این که او چند روز قبل از او دارای دختر شده بود نامش حْمیرا گذاشته بود.)
آن شخص می گوید: سخن گفتن نوزاد، و اطلاع او از اخبار پنهان، و نهی ا زمنکر او، مرا بیشتر به تعجب واداشت، بهت زده شدم، امام صادق(ع) به من فرمود: تعجب نکن، این کودک فرزندم موسی است خداوند از او دختری به من عنایت کند که نامش فاطمه است، او در سرزمین قم به خاک سپرده می شود، و هر کس(مرقد) او را در قم زیارت کند، بهشت بر او واجب است.
۲ـ نیز امام صادق(ع) قبل از ولادت حضرت معصومه(ع) در ضمن گفتاری در شأن او فرمود:
“وَسَتُدفَنُ فِیها اِمْرَأَهٌ مِنْ اَوْلادِی تُسَمی فاطِمَهُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَهُ؛و به زودی در قم بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود، پس هر کس او را زیارت کند، بهشت برای او واجب می گردد.”
در ذیل این روایت آمده؛ امام صادق(ع) این سخن را قبل از ولادت امام کاظم(ع) فرمود.
با توجه به اینکه امام کاظم(ع) در سال ۱۲۸ هـ . ق چشم به جهان گشوده است، و تولد حضرت معصومه(ع) در سال ۱۷۳ رخ داده، نتیجه می گیریم که امام صادق(ع) این سخن را ۴۵ سال قبل از تولد حضرت معصومه(ع) فرموده است.
این پیش گویی امام صادق(ع)، در سخن دیگری نیز آمده که فرمود:"در قم بانویی از فرزندانم رحلت می کند که به شفاعت او همه شیعیانم وارد بهشت می گردند.
این پیش گویی ها دلالت ضمنی و در عین حال عمیق و آشکار بر عظمت جلال و مقام رفیع حضرت معصومه(ع) دارند، و در ضمن دعوت شیعیان به توجه بیشتر به مقام این بانو، و آرمان های مقدس او است.
این مطلب نیز به نوبه خود حاکی از فضایل مخصوص حضرت معصومه(ع) و مقام ارجمند و ممتاز او است.
۴ـ پدرش به فدایش: یکی از فضایل حضرت زهرا(ع) این است که پیامبر(ص) در موارد متعدد، در شأن او فرمود:"فَداها اَبْوها؛ پدرش به فدایش باد.این تعبیر بیانگر اوج مقام ارجمند حضرت زهرا(ع) است که پیامبر اکرم(ص) در شأن او گفته است.
در مورد حضرت معصومه(ع) نیز نظیر این مطلب از پدرش امام کاظم(ع) روایت شده، در این راستا به ماجرای جالب زیر توجه کنید:
مرحوم آیت الله مستنبط(داماد اول آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی) از کتاب کشف اللثالی که نسخه خطی آن در کتابخانه شوشتری های نجف اشرف موجود است، و تألیف دانشمند محقق صالح بن عرندس دانشمند قرن نهم هجری می باشد، چنین نقل می کند:
عصر امام کاظم(ع) بود، روزی جمعی از شیعیان برای دریافت پاسخ از سؤال های خود، به مدینه وارد شدند تا به محضر امام کاظم(ع) برسند، آن حضرت در مسافرت بود، نظر به اینکه آنها ناگزیر به مراجعت بودند، پرسش های خود را نوشتند و به افراد خانواده امام کاظم(ع) تحویل دادند تا در سفر بعد، به آن نائل شوند، مدتی بعد هنگام خداحافظی، دیدند حضرت معصومه(ع) پاسخ پرسش های آنها را نوشته و آماده کرده است، آنها شادمان شدند و آن پاسخ ها را دریافت کردند و به سوی وطن رهسپار شدند، در مسیر راه به امام کاظم(ع) برخورد نمودند، و ماجرا را به عرض آن حضرت رساندند، امام کاظم(ع) آن نوشته را از آنها طلبید و مطالعه کرد، پاسخ های حضرت معصومه(ع) را درست یافت، سه بار فرمود:"فَداها اَبْوها؛ پدرش به فدایش باد.”
با اینکه حضرت معصومه(ع) در آن هنگام خردسال بود، این ماجرای جالب نیز، ما را به عظمت ویژه حضرت معصومه(ع) از نظر علم و معرفت آشنا می کند، ‌و در جای خود بی نظیر و استثنایی است.(۱۹۶)
۵ـ عالمه و محدثه و حجت امین امامان(ع): سیره حضرت معصومه(ع) در تاریخ گم شده است، علت آن، خفقان شدید آن عصر، و ترس از نگارش زندگی اهلبیت(ع) بوده است، در عین حال می توان بعضی از مطالب را از آنچه به جا مانده شرح داد.
از ویژگی های حضرت معصومه(ع) این بود که به علوم اسلام و آل محمد(ص) آگاهی داشت، و آن را برای دیگران و آیندگان، نقل می کرد، و از راویان و محدثان به شمار می آمد، چنان که روایت نقل بیانگر این مطلب است از این رو امام کاظم(ع) فرمود:"پدرش به فدایش باد"، در حدی که وجود شریفش حجت و امین پدرش امام کاظم(ع) بود، چنان که در فرازی از زیارتنامه غیر معروفه او آمده:
“اَلسَلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَهُ بِنْتَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ و حُجَتِهِ وَاَمِینِهِ؛سلام بر تو ای فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع)، و حجت و امین موسی بن جعفر.”
بنابراین حضرت معصومه(ع) حجت و امانت دار پدرش امام کاظم(ع) بود،‌که در این صورت، حجت و امین خدا و حجت و نشانه اسلام و حافظ امانت الهی بود.
ـ حضرت معصومه(ع) ، از حضرت زهرا(ع) نقل می کند که فرمود: از رسول خدا(ص) شنیدم فرمود: هنگامی که به معراج رفتم، وارد بهشت شدم، در آنجا قصری از در سفید میان خالی دیدم، که درِ آن قصر، به د‎‎ُر و یاقوت آراسته شده بود، و بر آن در، پرده ای آویخته بود، سرم را به سوی آن بلند کردم، دیدم بر روی آن در چنین نوشته شده است:"لا اِلهَ اِلاَ اللهُ، مُحَمَداً رسُولُ اللهِ، عَلِیٌ وَلِیُ القَوْمِ؛ خدایی جز خدای یکتا نیست، محمد رسول خداست، علی رهبر قوم است.
و به آن پرده نگاه کردم دیدم در آن چنین نوشته شده است:"بَخٍ بَخٍ مَنْ مِثْلُ شِیعَهِ عَلِیٍ؟به به! چه کسی همانند شیعه علی(ع)(دارای مقامات عالی) است؟”
وارد آن قصر شدم، در میان آن، قصری از عقیق سرخ میان خالی دیدم، دارای دری از نقره، آراسته به زبرجد سبز بود، و بر آن در، پرده ای آویخته بود، سرم را بلند کردم، دیدم بر روی آن در چنین نوشته شده:
“مُحَمَدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلِیٌ وَصِیُ الْمُصْطَفی؛محمد رسول خدا است، علی وصی مصطفی است.”
سپس در آن پرده دیدم چنین نوشته بود:"بِشِرْ شِیعهَ عَلِیٍ بِطیبِ الْمَوْلَد؛شیعه علی(ع) را مژده بده که پاکزاد است.”
در میان آن قصر رفتم، دیدم قصری دیگری از زمرد سبز میان خالی است که زیباتر از آن ندیده بودم، دارای دری از یاقوت سرخ، آراسته به دْر بود، پرده ای بر آن آویخته بود، سرم را بلند کردم و دیدم روی آن پرده چنین نوشته شده است:"شِیعَهُ عَلِیٍ هُمُ الْفائِزُونَ؛شیعیان علی(ع) کسانی هستند که رستگار می باشند.”
به جبرئیل گفتم: حبیبم جبرئیل، این قصر از آن کیست؟ گفت: این قصر از آن پسر عمو و وصی تو علی بن ابیطالب(ع) است، همه مردم در روز قیامت پابرهنه و عریان محشور می شوند جز شیعیان علی(ع)، در آن روز مردم به نام های مادرانشان خوانده شوند،‌جز شیعه علی(ع) که به نام های پدرانشان خوانده می شوند، گفتم: ای حبیبم جبرئیل! منظور از این سخن چیست؟ گفت:"لِاَنَهُمْ اَحَبُوا عَلِیاً فَطابَ مَولِدَهُمْ؛زیرا شیعیان، علی(ع) را دوست داشتند از این رو پاکزاد شدند.ـ حضرت معصومه وقتی که در ساوه بیمار شد، فرمود: مرا به قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که فرمود:"قم مرکز شیعیان ما می باشد.این روایت بیانگر آن است که حضرت معصومه(ع) با پیام های خود حقانیت تشیع را ابلاغ می کند، و نسبت به شیعیان علی(ع) ابراز علاقه می نماید، و پاداش های آنها را بیان می کند تا آنها در راستای آرمان های مقدس تشیع، استوار باشند.
ـ حرم حضرت معصومه(ع) تجلیگاه مرقد حضرت زهرا(ع)
مرجع عظیم الشأن مرحوم آیت الله العظمی نجفی مرعشی(ره) فرمود: پدرم مرحوم آیت الله علامه سید محمود مرعشی(ره) که در نجف اشرف می زیست، بسیار علاقمند بود که به طریقی، محل قبر شریف جده اش حضرت زهرا(ع) را بیابد، برای این مقصود، ختم مجربی(یعنی یکی از دعاهایی که استجابت آن به تجربه رسیده که با تکرار آن با حضور قلب و خلوص و شرایط دیگر، موجب رسیدن به مقصود است) انتخاب نمود، چهل شب به آن مداومت کرد، تا شاید از طریقی به محل مرقد شریف حضرت زهرا(ع) آگاه گردد.
شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان، به بستر خواب رفت، در عالم خواب به محضر امام باقر(ع)(یا امام صادق) رسید، امام به او فرمود: “عَلَیْکَ بِکَریمَهِ اَهْلِ الْبَیْتِ؛ به دامن کریمه اهل بیت(ع) چنگ بزن.”
ایشان تصور کرد منظور امام(ع) از این جمله، حضرت زهرا(ع) است، عرض کرد:"آری قربانت گردم، من نیز ختم را برای همین گرفتم که محل شریف قبر آن حضرت را دقیق تر بدانم و زیارتش کنم.”
امام(ع) فرمود:"منظور من قبر شریف حضرت معصومه(ع) در قم است.” سپس افزود: به خاطر مصالحی، خداوند اراده نموده که قبر حضرت زهرا(ع) برای همیشه برای همگان مخفی باشد، از این رو قبر حضرت معصومه(ع) را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا(ع) قرار داده است، اگر قرار بود قبر حضرت آشکار باشد همان شکوه و عظمت مرقد حضرت زهرا(ع) را خداوند برای قبر حضرت معصومه(ع) قرار داده است.
مرحوم آیه الله سید محمود مرعشی، وقتی که از خواب برخاست، تصمصم گرفت که به قصد زیارت حضرت معصومه(ع) به قم مهاجرات کند. او بی درنگ با همه اعضای خانواده اش از نجف اشرف، عازم قم شد و به زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) پرداخت.
آن مرحوم، سرانجام به نجف بازگشت و در سال ۱۳۳۸ هـ . ق در آنجا در گذشت، ولی فرزند برومندش آیه الله العظمی سید شهاب الدین نجفی مرعشی به قم آمد و در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه(ع) می زیست تا اینکه پس از ۶۶ سال درس و بحث و خدمات فقهی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بسیار، در هشتم صفر سال ۱۴۱۱ هـ . ق(مطابق با ۱۷ شهریور ۱۳۶۹ شمسی) در سن ۹۶ سالگی در قم به ملکوت اعلی پیوست، مرقد شریفش در جنب کتابخانه عظیم و بی نظیرش، در قم در خیابان آیه الله مرعشی(اِرُم سابق) قرار گرفته است.
این فراز عجیب و استثنایی نیز بیانگر ورق دیگری از مقام با عظمت حضرت معصومه(ع) است که گویی آینه تمام نمای وجود مبارک جده اش حضرت زهرا(ع) است، که مرقدش در این رؤیای صادقانه همچون مرقد حضرت زهرا(ع) دارای همان شکوه و جلال معنوی شده است.
با توجه به اینکه مرجع تقلید این رؤیا را از پدر مجتهدش نقل می کند، و خواب دیدن امام معصوم(ع)، دلیل بر صدق آن خواب است.
زیارتنامه مخصوص
یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت مصعومه(ع)، زیارتنامه ای است که به خصوص، حضرت رضا(ع) در شأن او صادر فرموده است، زیرا بعد از فاطمه زهرا(ع) تنها زیارتی که از امام معصوم(ع) برای او نقل شده زیارت حضرت مصعومه(ع) است، حضرت زینب(ع) با آن همه مقام و منزلت زیارت مخصوص ـ نقل شده ـ از معصوم ندارد و همچنین بانوان ارجمند دیگر از خاندان عصمت طهارت.
علامه مجلسی(ره) از بعضی از کتب زیارات، از علی بن ابراهیم، و او از پدرش، و او از سعد اشعری قمی نقل می کند که گفت در محضر امام رضا(ع) بودم، به من فرمود:"ای سعد از برای ما در نزد شما(در قم) قبری وجود دارد: سعد عرض کرد: قربانت گردم آیا مقصود شما قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر(ع) است؟ امام رضا(ع) فرمود:"نَعَمْ مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهٌ؛آری کسی که با معرفت به شأن او، او را زیارت کند، بهشت برای او است.”
سپس حضرت رضا(ع) چگونگی زیارت مرقد مطهر حضرت مصعومه(ع) را برای سعد، چنین بیان کرد، وقتی کنار قبرش رفتی در نزد بالای سر آن حضرت رو به قبله بایست و ۳۴ مرتبه اللهُ اکبر‎‎‎‎‏‏ُ و ۳۳ بار سْبًحانُ اللهِ و ۳۳ بار الحمدللهِ بگو، آنگاه بگو:اَلسُلامْ علی آدم صفوة الله. تا آخر زیارت
از ویژگی های این زیارت این است که مطابق دستور حضرت رضا(ع) در آغاز آن ۳۴ بار تکبیر و ۳۳ بار تسبیح و ۳۳ بار حمد گفته می شود، چنین دستوری در مورد زیارت های دیگر دیده نشده.
آری این سرآغاز توحیدی، برای آن است که زائر هنگام زیارت آنخاتون ارجمند دو سرا، با توجه و حضور قلب، و توحید و تنزیه و شکر خدا وارد گردد، و بااین حالت ملکوتی با حضرت مصعومه(ع) ارتباط برقرار نماید، که چنین حالتی، عالی ترین حال بنده خدا در برابر عظمت مقام اولیای خدا است تا با روحی پاک و قلبی صاف و دور از شوائب و آلودگی ها به زیارت بپردازد و نتیجه خوب بگیرد.
در فرازی از این زیارتنامه، خطاب به حضرت مصعومه(ع) چنین می خوانیم:
اَلسَلامُ عَلَیْکِ اَیَتُهَا الطاهِرَهُ الْحَمِیدَهُ الْبَرَهُ الرِشِیدَهُ، التَقِیَهُ النَقِیَهُ الرَضِیَهُ الْمَرْضِیَهُ؛سلام بر تو ای پاک سرشت و پاک روش، ای ستوده، ای نیکوکار، ای بانوی رشد یافته و پاک و پاکیزه، ای بانوی شایسته و پسندیده.
در این فراز به هشت لقب از القاب حضرت مصعومه(ع) تصریح شده که هر کدام پیام آور یکی از ابعاد ارزش های والای زندگی درخشان او است.
هر یک از این القاب و صفات کافی است که ما را به مقام های عالی و درجات ممتاز معنوی او رهمنون گردد، شخصیتی که همه ابعاد روش و منش و فکر و ذکر و عمل او بر اساس پاکی، صداقت، شایستگی، تفکر و رشد دینی و عرفانی، و مورد پسند خدا و رسول و امامان(ع) پی ریزی شده، و در این راستا قرار گرفته است، و به طور خلاصه، این صفات بیانگر مقام عصمت و طهارت ذاتی و اکتسابی او است، که هر کدام، چون آینه نشان دهنده جمال و کمال او می باشند.
ـ پاداش عظیمت زیارت مرقد حضرت مصعومه(ع)
در مورد پاداش زیارت مرقد حضرت مصعومه(ع) روایات متعددی از امام معصوم(ع) نقل شده که نظر شما را به هشت روایت زیر، که هر کدام پیام ویژه ای از عظمت مقام حضرت مصعومه(ع) می دهد، جلب می کنیم:
ـ امام صادق(ع) در ضمن گفتاری فرمود:
“…مَنْ زارَها وَ جبت لَهُ الْجَنَه؛ کسی که او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد.ـ نیز فرمود:"اِنَ زیارتَها تَعْدِلُ الْجَنَهَ؛ همانا زیارت او برابر کسب بهشت است.
ـ در مورد دیگر فرمود:"مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِها فَلَهُ الْجَنَهُ؛ کسی که او را از روی معرفت به شأن و مقامش، زیارت کند، پاداش او بهشت است.نیز فرمود:"مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛ کسی که معصومه(ع) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.
گرچه همه این احادیث، با زبان گویا، بیانگر اوج عظمت مقام حضرت معصومه(ع) است، ولی نکاتی در این روایات هست که در اینجا اشاره می شود: مانند: وجوب بهشت، معادل بهشت، ‌مالک شده بهشت که از کلمه"لَهْ” فهمیده می شود، و برابر بودن زیارت او با زیارت حضرت رضا(ع) و بازخواست حضرت رضا(ع) از شیعه ای که به زیارت مرقد منور حضرت معصومه(ع) نرفته است.
زیارت حضرت معصومه(ع) را تنها یک امام، سفارش نکرده است، بلکه سه امام(امام صادق، امام رضا و امام جواد(ع)) سفارش نموده اند، و جالب اینکه امام صادق(ع) این سفارش را قبل تولد حضرت معصومه(ع) بلکه قبل از تولد پدر حضرت معصومه(ع) امام کاظم(ع) نموده است.
زید شحام از امام صادق(ع) پرسید: پاداش کسی که یکی از شما را زیارت می کند چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:"کمن زار رُسْولَ اللهِ؛ مانند کسی است رسول خدا(ص) را زیارت نموده است.
حضرت رضا(ع) فرمود:"اَلا فَمَنْ زارَنِی وَ هُوَ عَلی غُسلٍ، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمٍ وَلَدَتْهُ اُمُهُ؛ آگاه باشید، کسی که مرا در حالی که غسل زیارت کرده زیارت کند، به گونه ای از گناه بیرون آید و پاک می شود که هنگام تولد از مادرش از گناه پاک بود.
می پرسند: آن همه مقام چرا؟ با این که حضرت معصومه(ع) چندین خواهر داشت، چرا بر آنها برتری داشت؟
پاسخ: این سؤال در مورد حضرت زهرا(ع) نیز مطرح است، که باید در پاسخ گفت: این دو بانو علاوه بر شرافت خانوادگی و ذاتی، در عرصه ها و میدان های ایمان و عمل، ممتاز بودند و در این راستا با گزینش خود، درجات عالی ارزش های والای انسانی را پیمودند، و با عرفان و عمل خود آن گونه درخشیدند.
حضرت معصومه(ع) در صحنه های علم، عرفان، ایمان، سیاست، و حمایت از مقام رهبری، بسیار ممتاز بود و سرانجام در این راستا به شهادت رسید.
او در اقامت هفده روزه خود در قم، به عبادت و راز و نیاز با خدا اشتغال داشت، چنان که عبادتگاه او که آن را"بیت النور” گویند و اکنون در مدرسه ستیه قم در محله میدان میر قرار گرفته، گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست.
“از پرباری عمر مبارک ۲۸ ساله حضرت معصومه(ع) همان بس که در اقامت هفده روزه اش در قم، حوزه علمیه قم را بقای جادوانه بخشید، و ده ها هزار فرهیخته و دانش پژوه را به جهان تشیع ارزانی داشت، بزرگانی بسان زکریا بن آدم از اصحاب امام رضا(ع) و احمد بن اسحاق وکیل امام حسن عسکری(ع) در قم تا وجود مراجع تقلید و اندیشمندان متفکری چون:میرزای قمی، آیت الله شیخ ابوالقاسم قمی، آیه الله حائری، آیه الله صدر، آیه الله سید محمد تقی خوانساری، آیه الله حجت، آیه الله بروجردی، آیه الله سید احمد خوانساری، آیه الله گلپایگانی، آیه الله مرعشی نجفی، آیه الله اراکی، علامه طباطبائی، استاد شهید مرتضی مطهری و حضرت امام خمینی(اعلی الله مقامهم الشریف) همه از برکت وجود عالمه آل عبا حضرت معصومه(ع) است که به حوزه علمیه مرکزیت داه، و با پرتو افشانی خویش، آن را به مدینه فاضله اسلامی تبدیل نموده است… انقلاب اسلامی ایران در حقیقت فرزند پاک این سرزمین مطهر و فیضیه(فیض گرفته از درگاه بی بی فاطمه معصومه(ع)) است، که اینکه با رهبری های حکیمانه ولی امر مسلمین، حضرت آیه الله خامنه ای مد ظله العالی، به مسیر خود ادامه می دهد.
رحمت خدای بزرگ و درود خالصانه همه پیامبران، امامان، اولیای خدا و مجاهدان راستین بر این بانوی بزرگ باد، که هماره می درخشد و نور افشانی می کند. و کوثر همیشه جوشان ولایت است.
توجه اسلام و مسلمانان به ارزش زن
در همه تاریخ و در تمام ادیان، با افراط و تفریط، به زنان ظلم شده است،‌ولی اسلام حقوق زن را به طور کامل و عادلاه به آنها داده است، و آنها را از هر گونه انحطاط های ساختگی رهایی بخشیده است. یکی از نمونه های این حقیقت این که: مسلمانان بانوانی همچون: حضرت خدیجه، حضرت فاطمه، حضرت زینب، حضرت معصومه ـ علیهن السلام ـ را به عنوان اینکه آنها دارای عالی ترین مقام ها هستند می ستایند، و با بهترین و عمیق ترین روش، از آنها تجلیل و احترام و نسبت به آنها ابراز احساسات می نمایند، و با این روش خود اعلام می دارند که میزان در رسیدن به مقامات عالی، تقوا و عمل است، نه زن و مرد، سیاه و سفید و… .
و این عظمت و احترام که در بارگاه نورانی حضرت فاطمه معصومه(ع) که همچون نگین در شهر قم، جلوه دارد بهترین دلیل و گواه به احترام اسلام به شخصیت زنان والامقام است، و همین نمونه عملی می تواند جواب کوبنده ای باشد برای آنهایی که می گویند اسلام برای زن چندان ارزشی قائل نیست.
مرغ دلم راهی قم می شود در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک روح عبادات سلام علیک کوثر نوری به کویر قمی آب حیاتِ دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی فاطمه یا زینب ثانی استی؟ از سفر کرببلا آمدی یا که به دنبال رضا آمدی
کاش شبی مست حضورم کنی باخبر از وقت ظهورم کنی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-05-12] [ 12:28:00 ب.ظ ]





  شهادت امام جعفر صادق علیه السلام   ...

( زندگینامه امام جعفرصادق)                                                                                                                                                                                                                                                                                                        نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفايده كنيه: ابو عبداللّه لقب: صادق

نام پدر: حضرت محمد بن على (ع نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر

تاريخ ولادت: يكشنبه 17 ربيع الاول ، سال 83 هجرى مكان ولادت: مدينه

مدت عمر : 65 سال علت شهادت: مسموميت

قاتل : منصور دوانيقى (خليفه عباسى زمان شهادت: يكشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى

مدفن مطهر: قبرستان بقيع ( مدينه

زندگي امام جعفر صادق (ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الاول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود. اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نيز در اين باره گويد: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است. وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است.
فضايل امام جعفر صادق (ع)
مناقب آن حضرت بسيار است كه به اقتصار از آنها ياد مى‏كنيم. فضايل امام صادق بيش از آن است كه بتوان ذكر كرد. جمله اي از مالك بن انس امام مشهور اهل سنت است كه: «بهتر از جعفر بن محمد، هيچ چشمي نديده، هيچ گوشي نشنيده و در هيچ قلبي خطور نكرده است.» از ابوحنيفه نيز اين جمله مشهور است كه گفت: «ما رأيت افقه من جعفر بن محمد» يعني: «از جعفر بن محمد، فقيه تر نديدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنويم ضريس مي گويد: امام صادق در اين آية شريفة: كل شيء هالك الا وجهه، يعني: «هر چيز فاني است جز وجه خداي متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذي يوتي الله منهم» يعني «ماييم آيينه اي كه خداوند از آن آيينه شناخته مي شود.» بنابراين امام صادق (ع) فرموده است او آيينه ذات حق تعالي است.

شيخ مفيد در ارشاد مى‏نويسد: علومى كه از آن حضرت نقل كرده‏ اند به اندازه ‏اى است كه ره توشه كاروانيان شد و نامش در همه جا انتشار يافت. دانشمندان در بين ائمه (ع) بيشترين نقل ها را از امام صادق روايت كرده ‏اند. هيچ يك از اهل آثار و راويان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره برده ‏اند از ديگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راويان موثق آن حضرت را جمع كرده ‏اند كه شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقيده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بيشترين حجم روايات، احاديثي است كه از امام صادق (ع) نقل شده است، اهميت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به ميزاني است كه شيعه به ايشان منسوب شده است: “شيعه جعفري". كمتر مسئله ديني (اْعم از اعتقادي، اخلاقي و فقهي) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. كثرت روايات منقول از امام صادق (ع) به دو دليل است:

يكي اينكه از ديگر ائمه عمر بيشتري نصيب ايشان شد و ايشان با شصت و پنج سال عمر شيخ الائمه محسوب مي شود (148 – 83 هجري ، و ديگري كه به مراتب مهمتر از اولي است، شرائط زماني خاص حيات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امويان، انتقال قدرت از امويان به عباسيان و آغاز خلافت عباسيان است. امام با حسن استفاده از اين فترت و ضعف قدرت سياسي به بسط و اشاعه معارف ديني همت مي گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمين اسلامي و مواجهه اسلام و تشيع با افكار، اديان، مذاهب و عقايد گوناگون اقتضاي جهادي فرهنگي داشت و امام صادق (ع) به بهترين وجهي به تبيين، تقويت و تعميق “هويت مذهبي تشيع” پرداخت. از عصر جعفري است كه شيعه در عرصه هاي گوناگون كلام، اخلاق، فقه، تفسير و… صاحب هويت مستقل مي شود. عظمت علمي امام صادق (ع) در حدي است كه ائمه مذاهب ديگر اسلامي از قبيل ابوحنيفه و مالك خود را نيازمند به استفاده از جلسه درس او مي يابند. مناظرات عالمانه او با ارباب ديگر اديان و عقايد نشاني از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهميت اين جهاد فرهنگي امام صادق (ع) كمتر از قيام خونين سيد الشهداء (ع) نيست.

امام وفقه اسلامي:
فقه شيعه اماميه كه به فقه جعفري مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زيرا قسمت عمده احكام فقه اسلامي بر طبق مذهب شيعه اماميه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده است از هيچ يك از (ائمه) اهل بيت عليهم السلام نقل نگرديده است. اصحاب حديث اسامي راويان ثقه كه از او روايت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.
در نيمه اول قرن دوم هجري فقهاي طراز اولي مانند ابوحنيفه و امام مالك بن انس و اوزاعي و محدثان بزرگي مانند سفيان شوري و شعبه بن الحجاج و سليمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در اين دوره است كه فقه اسلامي به معني امروزي آن تولد يافته و روبه رشد نهاده است. و نيز آن دوره عصر شكوفايي حديث و ظهور مسائل و مباحث كلامي مهم در بصره و كوفه بوده است.
حضرت صادق (ع) در اين دوره در محيط مدينه كه محل ظهور تابعين ومحدثان و راويان و فقهاي بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعيان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ي آن عصر بودند بلكه او تنها از يك طريق كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل مي كرد و آن همان از طريق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علي بن الحسين (ع) و او از پدرش حسين بن علي (ع) و او از پدرش علي بن ابيطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و اين ائمه بزرگوار در مواردي كه روايتي از آباء طاهرين خود نداشته باشند خود منبع فياض مستقيم احكام الهي هستند.

ولادت امام و نامگذاري :

امام جعفر صادق، امام ششم شيعيان، در هفدهم ربيع الاول سال 83 هجري قمري در مدينه متولد گرديد. كنيه ايشان ابو عبدالله و لقبشان صادق مي باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذاريد، زيرا از فرزندان او كسي است كه همنام اوست، اما دروغ مي گويد، جعفر كذّاب .

دوران قبل از امامت :
در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعاليتهاي پدر خويش در نشر معارف ديني و تربيت شاگردان وفا دار و با بصيرت بود. امام باقر در مناسبتهاي مختلف به امامت و ولايت فرزندش جعفر صادق تصريح فرموده و شيعيان را پس از خودش به پيروي از او فرا مي خواند. لذا احاديث، زيادي مبني بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.
امام صادق در سال 114 هجري قمري پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگي به امامت رسيد. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حكومت امويان كه در سال 132 به عمر آن پايان داده شد و اوايل حكومت عباسيان.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :
در آغاز امامت حضرت افرادي از شيعيان و حتي بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ايشان نبودند، لذا حضرت از راههاي گوناگوني كوشيدند آنها را به قبول راه صحيح وادار سازند و دراين زمينه به اذن خداوند معجزاتي نيز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در ميان ديگر دورانهاي ائمه اطهار، دوراني منحصر به فرد بود و شرايط اجتماعي و فرهنگي عصر آن حضرت در زمان هيچ يك از امامان وجود نداشته است و اين به دليل ضعف بني اميه و قدرت گرفتن بني عباس بود.
اين دو سلسله مدتها در حال مبارزه با يكديگر بودند كه اين مبارزه در سال 129 هجري وارد مبارزه مسلحانه و عمليات نظامي گرديد.
اين كشمكش ها و مشكلات سبب شد كه توجه بني اميه و بني عباس كمتر به امامان و فعاليتشان باشد، از اين رو اين دوران، دوران آرامش نسبي امام صادق و شيعيان و فرصت بسيار خوبي براي فعاليت علمي و فرهنگي آنان به شمار مي رفت.

جنبش فرهنگي در دوران امامت حضرت :

عصر آن حضرت همچنين عصر جنبش فرهنگي و فكري و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا ديگر چنين فرصتي پيش نيامده بود تا معارف اصيل اسلامي ترويج گردد، بخصوص كه قانون منع حديث و فشار حُكّام اموي باعث تشديد اين وضع شده بود. لذا خلأ بزرگي در جامعه آنروز كه تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم مي خورد.

امام صادق با توجه به فرصت مناسب سياسي و نياز شديد جامعه، دنباله نهضت علمي و فرهنگي پدرش را گرفت و حوزه وسيع علمي و دانشگاه بزرگي به وجود آورد و در رشته هاي مختلف علمي و نقلي شاگردان بزرگي تربيت كرد. شاگرداني چون: هشام بن حكم، مفضل بن عمر كوفي جعفي، محمد بن مسلم ثقفي، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حيان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.
ابوحنيفه رئيس يكي از چهار فرقه اهل سنت مدتي شاگرد ايشان بود و خودش به اين موضوع افتخار كرده است.
امام از فرصت هاي گوناگوني براي دفاع از دين و حقانيت تشيع و نشر معارف صحيح اسلام استفاده مي برد. مناظرات زيادي نيز در همين موضوعات ميان ايشان و سران فرقه هاي گوناگون انجام پذيرفت كه طي آنها با استدلال هاي متين و استوار، پوچي عقايد آنها و برتري اسلام ثابت مي شد.
همچنين در حوزه فقه و احكام نيز توسط ايشان فعاليت زيادي صورت گرفت، به صورتي كه شاهراههاي جديدي در اين بستر گشوده شد كه تاكنون نيز به راه خود ادامه داده است.
بدين ترتيب، شرايطي مناسب پيش آمد و معارف اسلامي بيش از هر وقت ديگر از طريق الهي خود منتشر گشت، به صورتي كه بيشترين احاديث شيعه در تمام زمينه ها از امام صادق نقل گرديده و مذهب تشيع به نام مذهب جعفري و فقه تشيع به نام فقه جعفري خوانده مي شود.

نبايد تصور كرد كه امام به كلي خود را از جريانات و امور سياسي دور نگه داشت، بلكه همواره از وقتهاي مناسب براي ترويج حقانيت خود و بطلان هيأت حاكمه بهره مي برد و بدين منظور نمايندگاني را نيز به مناطق مختلف بلاد اسلامي مي فرستاد.
عباسيان براي كسب قدرت و محبوبيت در دلهاي مردم از وجهه اهل بيت پيامبر استفاده مي كردند و حتي شعارشان الرضا في آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصي با وجهه مردمي بودند كه هم از بستگان پيامبر باشند و هم درميان مردم محبوبيت داشته باشند. لذا بهترين شخص در نظر عباسيان امام صادق بود.

امام صادق پيشنهاد آنان را رد كردند و فرمودند: نه شما از ياران من هستيد نه زمانه، زمانه من است. حتي برخي از بستگان آن حضرت نزديك بود با اين پيشنهاد ها فريب به خورند، اما امام با روشنگري خاص خود به آنان فهماندند كه به ظاهر توجه نكنند. امام مي دانست كه عباسيان نيز هدفي جز رسيدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداري از اهل بيت را مطرح مي كنند، صرفاً به خاطر جلب حمايت توده هاي شيفته اهل بيت است. امام مي ديد كه سران سياسي و نظامي عباسيان در خط مستقيم اسلام و اهل بيت نيستند و لذا حاضر نبود با آنان همكاري كرده و به اقداماتشان مشروعيت بخشد.

چنانكه در تاريخ مي بينيم كه چه جناياتي كردند و چه خونهايي ريختند تا پايه هاي عباسيان محكم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قيام عمويش زيد بن علي است كه شكست خورد و با شهادت زيد به پايان رسيد.
شهادت حضرت صادق عليه السلام:

پس از به قدرت رسيدن عباسيان، همانطور كه آن حضرت پيش بيني كرده بود فشار بر شيعيان افزايش يافت و با روي كار آمدن منصور اين فشار به اوج خود رسيد. امام نيز از اين فشار ها مستثني نبود. اين دوران، يعني چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اوليه امامتشان،‌ دوره سختي ها و انزواي دوبارة آن حضرت و حركت تشيع بود. منصور شيعيان را به شدت تحت كنترل قرار داده بود.

سرانجام كار به جايي رسيد كه با تمام فشارها، منصور چاره اي نديد كه امام صادق را كه رهبر شيعيان بود از ميان بردارد و بنابراين توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگي در سال 148 هجري به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گرديد .
در زمينه فضايل و مكارم اخلاقي حضرت صادق روايات و وقايع بسيار زيادي نقل شده است. آن حضرت با رفتار كريمانه و خلق و خوي الهي خود بسياري از افراد را به راه صحيح هدايت فرمود، به گونه اي كه پيروان ديگر مكاتب و اديان نيز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند
زندگی سیاسی امام صادق (علیه السلام)
قبل از ورود در زندگی سیاسی امام صادق علیه السلام .بیوگرافی زندگی ان حضرت اشاره می شود ولادت امام ششم در هفدهم ربیع الاول سال هشتاد وسه در مدینه منوره متولد شد ودر روز ۲۵ شوال سال یکصد وچهل وهشت در سن ۶۵ سالگی در مدینه به شهادت رسید ودر قبرستان بقیع به خاک سپرده شد پدر ان حضرت امام باقر علیه السلام ومادر ان بزرگوار ، ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر بود نام این بانوی بزرگوار فاطمه بوده است ام فروه زنی عفیفه، نجیبه ، جلیله .ومکرمه بود .مادر ام فروه اسماء بنت عبد الرحمن بن ابی بکر است
نام مبارک آن حضرت
جعفر است .جعفر نام یکی از نهرهای بهشت است ، نهر جاری را که کثیر النفع باشد جعفر می نامند .وجه نام گذاری وتناسب نام ان حضرت صادق که جعفر است از این لحاظ است همان طور که نهر دائما در جریان وفیاض است و عموم مردم تشنه از ان بر خوردارند همانطور هم علم حضرت از زمان بزرگوار تاکنون وتا قیام قیامت در جریان وفیضان خواهد بود وتشنگان اب حیات وطالبین معنویات از ان مستفیض خواهند شد .
دوران امام صادق (ع) دوره ظهور گرایش‌های مذهبی گوناگون و نحله‌های انحرافی نظیر غلات، ملحدان و زندیقان بود.امام که پرچمدار اسلام ناب و تبیین‌کننده فرهنگ تشیع و مجدد حیات اسلام بود، در برابر مذاهب دیگر ایستاد از این رو مذهب تشیع به مذهب جعفری شهرت یافت.
دوران امام صادق از نظر سیاسی دوره ضعف و تزلزل امویان و گسترش شورش‌ها، قیام‌ها، جنگها و نبردها و فروپاشی و پیدایی حکومت‌ها و دوره ظهور گرایش‌های مذهبی گوناگون و نحله‌های انحرافی نظیر غلات، ملحدان و زندیقان بود. در این دوران که آزادی سیاسی و مذهبی در حد گسترده‌ای وجود داشت، ارتباطات فرهنگی با فرهنگ‌های بیگانه معمول گشت و مناسبات و اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی در حال دگرگونی و تغییرات جدی و اساسی بود.
امام که پرچمدار اسلام ناب و تبیین‌کننده فرهنگ تشیع و مجدد حیات اسلام بود از شرایط آشفته سیاسی برای تاسیس دانشگاه جعفری و تربیت هزاران شاگرد در علوم مختلف استفاده کرد و در برابر مذاهب دیگر ایستاد از این رو مذهب تشیع به مذهب جعفری شهرت یافت.
همانطور که بیان شد امام صادق (ع) در دوران حیات خود با ظهور فرقه‌های مذهبی مختلف روبرو شد، به زیدیه یکی از این فرق انحرافی است:
مؤسس این فرقه زیدبن‌علی با کنیه ابوالحسن متولد سال ۷۵ هجری قمری در شهر مدینه است و در محضر امام سجاد علیه‌السلام و امام باقر علیه‌السلام کسب فیض کرد.
او مردی دانشمند، پارسا، ظلم‌ستیز و انقلابی بود و امام رضا(ع) وی را از عالمان آل محمد (ص) برشمرده است، وی قیامش را در دوران حکومت هشام شروع کرد و در ذی‌الحجه سال ۱۲۲ هجری قمری در ۴۲ سالگی به شهادت رسید.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:14:00 ب.ظ ]





  احکام استحاضه   ...

خانمهایی که سن آنان از 9 سال قمری کمتر واز 50 سال قمری بیشتر بوده وسیده  نباشندوهمچنین خانمهایی که بیشتر از 10 روز خون می بینند وزنان زائو بعد از دوره نفاس خونهایی که می بینند اگر خون حیض ، نفاس، وزخم ودمل نباشد استحاضه است. وحکمهایی بر آن بار شده که بر این دسته از بانوان مبتلا به، واجب است که به آن آگاه بوده وبر طبق شرع وحکم مجتهد خود عمل نمایند در غیر این صورت اعمال عبادی آنان باطل بوده وباید قضای آن را نیز بجا آورند.

استحاضه بر سه نوع می باشد:

1- استحاضه قلیله: که راه تمیز آن این است که خونی که یکباره از بدن خارج می شود فقط بر روی یک لایه پنبه را کثیف نموده ویا تا وسط آن برسد.ودر اعمال عبادی مانند نماز باید تطیهرنموده وبرای هر نماز جداگانه وضو نمایند.

2- استحاضه متوسطه: که راه تمیز آن این است که خونی که یکباره از بدن خارج می شود از وسط یک لایه پنبه عبور کرده وبه انتها برسد ولی از طرف دیگر همان پنبه بیرون نرود. ودر اعمال عبادی  این نوع استحاضه علاوه  بر تطیهیر وشستن فرج وبرای هر نماز جداگانه وضو کرده ویک غسل نیز واجب است که در روز اول هر وقت از روز که شد برای اولین وقت نماز غسل نماید وبعد از این صبحها در وقت اذان غسل کند وروزی یکبار غسل بیشتر واجب نسیت.

3- استحاضه کثیره: که راه تمیز آن این است که خونی که یکباره از بدن خارج می شود از وسط یک لایه پنبه عبور کرده وبه انتها برسد ولی از طرف دیگرنیز بیرون بیاید.ودر اعمال عبادی این نوع استحاضه علاوه بر تطهیر وشستن فرج وبرای هر نماز جداگانه وضو کرده وبرای هر نماز جداگانه غسل نماید .یعنی برای 5 وعده نماز 5 غسل در شبانه روز واجب است. ولی اگر نمازهای دوم مثل عشاء و عصر را بدون فاصله به نماز قبای یعنی مغرب وظهر بدون فاصله بخواند برای نمازهای دوم غسل جدید نمی خواهد ولی شستن وتطهیر ووضو مجدد نیاز است.

اگر نوع استحاضه در طول روز تغییر کرد اگر از کثیره به قلیله ومتوسطه بیاید باید برای یک نماز عمل قبلی را انجام داده وسپس در نمازهای بعدی به کمتر عمل کند ولی اگر از قلیله به متوسطه وکثیره تغییر حالت پیدا کند حتی اگر در وسط نماز باشد ووسعت وقت داشته باشد نماز راترک کند وبه وظیفا نوع استحاضه جدید خود عمل نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-05-07] [ 08:18:00 ق.ظ ]





  احکام تقلید   ...

از نظر حضرت امام خمینی(ره) هر فرد مسلمانی که به سن تکلیف رسیده

وعاقل ، بالغ، زنده وحر وآزاد باشد برای تکالیف عبادی اش اگر مجتهد

ومحتاط نباشد نیاز به مرجع تقلید دارد که سن تکلیف در «دختران 9

  سال قمری ویا 8سال و 9ماه شمسی» بوده ودر «پسران 15 سال قمری

ویا14 سال و8ماه شمسی» می باشد.

 این فرد مکلف باید از مجتهدی که «اعلم ، زنده ، بالغ، عاقل ، دازده امامی ،

شیعه، وحلال زاده بوده وحریص به مال دنیا نیست ودر بدست آوردن حکم

الهی بیشتر وبهتر استنباط می کند» تقلید نماید.

ابتدا فرزندان چون هنوز به رشد کامل عقلی «بلوغ عرفی» نرسیدند از

مجتهد پدر ومادر تقلید نموده وسپس خودشان به رشد کامل عقلی

رسیدند از مرجع تقلید زنده تبعیت می کنند.


ابتدا در انتخاب مرجع تقلید نمی توانند از مجتهد مرده تبعیت کنند باید از

مرجع زنده تبعیت نمایند مگر کسانی که مرجع منتخب آنها بعد از تقلید

فوت نماید ومرجع انتخاب شده ، وزنده اجازه باقی برمیت داده باشد در

مسائل گذشته می توانند بر میت باقی بمانند ودر مسائل جدید باید از

مرجع زنده خود تبعیت نمایند. پس اگر پدر ومادری باقی برمیت هستند

فرزندان آنان باید فقط از مجتهد زنده آنان تبعیت نمایند.



موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-05-05] [ 11:23:00 ق.ظ ]





  عید فطر واقعی   ...

از آنجایی که عید به معنای عودت ، بازگشت می باشد و فطر یعنی فطرت ودرون واقعی انسان، آن

فطرت خداجوی که خداوند در بدو تولد به انسان بخشید. پس فطر یعنی برگشت دوباره انسان به آفرینش

اولیه خداجویی او.

ای کاش فطر امسال بخشش تمام گناهان ما باشد وما دوباره با قلبی وسرشتی پاک بخشوده شویم وآغازی دوباره داشته باشیم.

خدایا کمکمان کن که ماه مبارک رمضان در تمام سال « با تقوا ورقیق بودن قلب ، با ایثار وبخشش وبا دعا

ومناجات های شبانه اش , با الغوث الغوث شب های قدرش ، با ربَّناهای هنگام افطارش و …..» در وجود

ما همچنان باقی بماند، وتمتم سال ما ماه مبارک رمضان باشد.چنانکه حضرت  محمد (صلی الله علیه

وآله) رسول مهربانیها فرمودند: اگر مردم می دانستند که خداوند چه برکتی در این ماه به بندگانش عطا

می کند دعا می کردند تمام سال ماه مبارک رمضان باشد.


موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-04-24] [ 10:06:00 ق.ظ ]





  شب قدر وشهادت مولی الوحدین حضرت علی (ع)   ...

ابن حارث به  حضرت علی(ع) عرض کرد:  در شب قدر که فرشتگان وروح عظیم بر وبر صاحب زمین فرود می آیند صاحب زمین کیست؟ طبق فرمایش حضرت علی (ع) صاحب زمین خود حضرت علی (ع) ویازده فرزند او می باشند که همه آنها حجت خدا برزمین می باشند. از آنجایی که شب قدر تا قیامت ادامه دارد پس هیچ گاه زمین از حجتش خالی نیست.
از شب قدر به عنوان محکم‌ترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(ع)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی کرده‌اند. از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است:
ای شیعیان، به وسیله سوره «إنا انزلناه» احتجاج کنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند، که آن (سوره) حجّت خدا بر آفریدگان، بعد از رسول خدا(ص) بوده، مهتر و سرور دینتان، و غایت علم ماست. ای جماعت شیعیان، به وسیله «حم و الکتاب المبین إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه إنّا کنّا منذرین» احتجاج کنید که مقصود از آن، به ویژه صاحبان امر ـ ائمه(ع) ـ بعد از رسول خدایند.
امام صادق(ع) نیز در روایتی بلند از رسول خدا(ص)، به نقل از خداوند تبارک و تعالی می‌فرمایند:
«انا انزلناه» را بخوان، در حقیقت آن نسبت تو و نسبت اهل بیتت تا روز قیامت است. (تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۳۵٫)
استدلال به شب قدر، منوط به اثبات دو امر است: اولاً، اینکه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(ص) تا روز قیامت باقی است و این مطلب مورد اجماع فریقین ـ شیعه و سنی ـ است و از همین رو می‌بینیم که بندگان خدا برای درک آن شب در هرسال می‌کوشند. دلایل این امر عبارتند از:
۱٫ وجود صیغه مضارع که بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مکرّر، در هر ماه رمضان دلالت می‌کند.

2 -٫ کلام خدای متعال که: شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.و نفرموده که آن از هزار ماه «بهتر بود» بلکه می‌فرماید: «بهتر است».

3- کلام خدای متعال که:در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری [که مقدّر شده است] فرود آیند. نزول قرآن را با صیغه ماضی بیان نفرموده که فقط بر یک بار نزول دلالت کند، بلکه از فرود آمدن ملائکه با صیغه مضارع تعبیر کرده که دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد.

۴ وجود روایاتی که بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روایت ابوذر که می‌گوید: به پیامبر خدا(ص) عرضه داشتم: ای رسول خدا، آیا شب قدر مخصوص زمان پیامبران است که [کتب آسمانی] در آن شب نازل می‌شوند و پس از آنکه ایشان از دنیا رفتند، برداشته می‌شود؟
آن حضرت(ص) فرمودند: خیر، بلکه آن تا روز قیامت وجود دارد».(تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۳۵٫)
امام صادق(ع) می‌فرمایند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته می‌شود».(همان ، ص620)
ثانیاً، می‌دانیم که ملائکه امر خداوند را به همراه خود فرود می‌آورند، حال سؤال این است که ملائکه بر چه کسی فرود می‌آیند؟
آیا فرود می‌آیند، اما نه بر فرد؟ یا آنکه بر پادشاهان و سلاطین، یا بر سایر مردم؟
بنابراین ملائکه بر قلب انسان ـ نه فقط بر زمین ـ فرود می‌آیند. در اینجا همچنین سؤال می‌کنیم: آن کدام قلب است که اوامر خداوند را که به وسیله ملائکه و روح فرود آمده پذیرا می‌شود؟
پاسخ: ملائکه و روح، امر الهی را بر قلب ولی‌الله و حجت او در زمین فرود می‌آورند، زیرا تنها آن قلب شایستگی و توانایی نزول اوامر الهی را داراست. این ولایت در عصر رسول خدا(ص) در آن حضرت متجلّی بود و همه مسلمانان متّفق‌اند که آن حضرت(ص) محور لیله القدر در زمان حیات خود بودند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-04-15] [ 10:44:00 ق.ظ ]





  چهار تن از دوستان واقعی انسان، چه کسانی هستند   ...

چهار تن از دوستان واقعی انسان، چه کسانی هستند
1-خدا، الله یحب المتوکلین: خداهم شما رادوست دارد به شرط تلاش در اعمال وتطابق آن با آئین الهی وتفویض به آن خالق مهربان هستی.

2-  پیامبر عظیم شأن اسلام:  خد اوند متعال خطاب به حضرت رسول (ص) می‌فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» من تو را برای همه جهانیان، یک مهر، رحمت و مهربانی فراگیری فرستادم، «حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ»؛‌ پیامبر من نسبت به شما در کمال مهرورزی و رحمت قرار دارد.

روزی پیامبر اکرم (ص)‌ در هوای گرم بیابانی دور از مدینه عبور می‌کرد پیرزنی کنار چاه آب در بیابان نشسته بود، پیرزن حضرت رسول (ص)‌ را نمی‌شناخت اما بارها به فرزندانش گفته بود من را به مدینه ببرید تا یک بار چهره پیامبر (ص) را ببینم. حضرت خطاب به او فرمود در اینجا چه می‌کنی، گفت فرزندانم دامدار هستند و من آمده‌ام آب ببرم. حضرت ادامه دادند من این کار را برای شما انجام می‌دهم. حضرت مشک را گرفت و به سوی خیمه این پیرزن رفتند. یاران پیامبر (ص) از حضرت درخواست کردند تا مشک را به آنها بدهد اما حضرت رسول فرمودند من می‌خواهم خودم بار امتم را به دوش بگیرم.
3-سومین منبع محبت ما، اهل بیت(ع) هستند: حضرت امیر(ع) نزدیک به چهار سال در کوفه حاکم بود اما روز بیستم ماه مبارک رمضان بود که خانواده‌های فقیر و ضعیف فهمیدند در این چهار سال، کفش، لباس و نان و خرمایی که بر در خانه‌شان می‌آمد کار حضرت علی(ع) بود. چقدر شناخت ما نسبت به ائمه اطهار کم وضعیف می باشد. ای کاش مولایمان حضرت حجة بن الحسن را می شناختیم آن وقت اینقدر سر در گم نمی شدیم ودست نیاز به این وآن نداشتیم .خواهران گرامی اگر نتوانستیم ظهور امام زمان را درک کنیم حداقل حضورش را در زندگی مان لمس کنیم. چون این خاندان معرفت وفیض کامل الهی هستند، وما می توانیم به هدف الهی برسیم.
4-‌ چهارمین دوستان ما عالمان ربانی و عالمان واجدالشرایطی هستند که می‌خواهند دنیای ما را به صورت اسلامی آباد کنند تا این دنیای آباد، مقدمه آخرت آباد قرار گیرد. همچنین عالم ربانی چشم‌داشتی به قدرت و ثروت مردم ندارد و از اینکه مردم نسبت به دین خدا فاصله بگیرند، رنج می‌کشد. عالم ربانی دوست مردم است، او براساس وظیفه الهی مردم را دوست دارد و عالم ربانی، افرادی را که به آزار مردم و فحاشی و ناسزایی گویی مردم می‌پردازند را بیمار تلقی می‌کنند و می‌گویند آنها عباد خدا هستند و به معالجه نیاز دارند از این‌رو اگر چه برخی به طبیب‌شان فحش داده و آزار رسانند محال است که او این مردم را رها کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 10:31:00 ق.ظ ]





  شب نشینی شهداء   ...

سلام برشهیدان برجسته راه خدا،سلام برآن مردان بلند پرواز به ملکوت اعلاء

،وسلامی به گرمای شب نشینی های آنان در بهشت خداوند.


ای شهدای عزیز می دانم در برزخ بهشتی تان همراه امام راحلتان این روز ها

را بار دیگر به جشن نشسته اید وهرچند گاه منتظر در راه ماندگان وهمسنگران به جا مانده تان نشسته اید.

ای شهدای عزیز در آن محفل گرمتان ما هم فراموش نکنید ما که غرق در لذائذ دنیایی غوطه وریم ،

ماکه نه محافلتان را درک میکنیم ونه راهی که رفته اید فقط به جایگاهتان حسرت خورده وبه امید شفاعت شما نشسته ایم پس مارا دریابید که

راهی سخت در پیش داریم.

درود وسلام خدا برشهدای دفاع مقدس وامام شهداء

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-02-28] [ 09:11:00 ق.ظ ]





  طوفان جاهلیت   ...

 یمن ای سرزمین زخم خورده از  دست خون آشامان  ودژخیمان قسی القلب زمان و نماد مظلومیت ،زنان وکودکان ومردان مقاوم!

یمن  ای در خون غلطیده شیرخواران  ونوزادان ! به کدامین گناه این چنین گلوی شیرخوارگانت  با گلوله های سرخ درندگان  وشوم آشان وحشی پاره پاره می گردد.

یک بار دیگر بشر طمع کار وجاهل با زیاده خواهی اش ، از ابلیس هم جلوتر گام برداشت وروی سیاه ابلیس را شاد نمود؛این بار دست شیطانک زمان چهره یمن را خدشه دار نموده وزنان وکودکان بی گناه را با گلوله های آمریکائی واسرائیلی  زیر خروارها خاک برده ؛ گاهی اثری از جسد ظاهری شان نیز پیدا نیست تا مظلومیت آنان را در صفحه تاریخ رقم بزند.

   بار دیگر  فرزندان نا خلف بنی امیه  با پیروی ازدست نشاندگانش، صیهونیست  های اسرائیلی آمریکائی ، سرازآستین یمن بیرون آورده  بااسامی  مستعار«تکفیری وسلفی و وهابی وداعش»،  و جنگ نابرابر وغاصبانه خود ، با پیروان وشیعیان حضرت علی (علیه السلام) در یمن ، تدارک دیده وقلب ودل مسلمانان راجریحه دار کردند.

ای مردان وزنان آزاده !اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید واز مردم بی دفاع که فقط بخاطر فرار از بی عدالتی ومبارزه با ظلم مسئولین حکومتی خود ، با مشت خالی به میدان آمدند، تا بتوانند آزادانه به زندگی خود ادامه دهند، چنین زیر بمباران هوائی وموشکی رژیم غاصب ودست نشانده آمریکا ، عربستان سعودی و وهابیان قرار گرفته ،دفاع کنید وحداقل فریادهای اعتراض خود را در فضای مجازی به گوش جهان برسانید.

ای بچه شیعه دل مادرتان زهرای مرضیه به درد آمده، طفلان بی گناه در خاک وخون غلت می خورند نه آبی نه برقی ونه هیچ انرژی دیگری در دسترس آنان موجود است .ونه مواد غذائی ودارویی وامکانات اولیه نیز محرومند، کجاست آن دلهای سوخته وپاک تا ببیند  زخمی ها  نیز بر زمین افتاده اند تا نرمک نرمک جان بسپارند . پدران ومادران چگونه آب می شوند چون فرزندان وکودکان دست وپا بریده وخونین از زیر آوارها بیرون آورده وچون امکانات بیمارستانها به صفر رسیده باید مظلومانه جان دهند. کدام دل رقیق و صاف می تواند شاهد این صحنه های خونین باشد وجگرش نسوزد.

کجائی ای پسر حضرت زهرا (سلام الله علیها) مهدی موعود قائم آل عبا ، آیا وقت آن نرسیده است تا از پرده غیبت کبری بدر آیی،  تا به فریاد مادرت زهرا (سلام الله علیها) که  می فرمود:هل من ناصر ینصرنی ،با معصومیت کودکان بخون خفته بی گناه را منتقم باشی؟ آیا یمن آسیب دیده با چهره خونینش کربلای دیگری را به رخ تاریخ نکشید؟ کجائی ای منتقم آل الله  تا حکومت غصبی جدت رسول الله را به فرزندان  زهرا برسانی وقبرناپیدای او را به شیعیانش آشکار سازی؟

براستی در این جنگ نابرابر پیروز واقعی کیست؟ آیا ددمنشان کفتار صفت مسلمان نمای وهابی با کمک مستکبران غربی واسرائیل غاصب پیروز واقعی است؟ یا نه! آن طفل قطعه قطعه شده مظلوم که فقط گناهش «بِأیِ ذَنبٍ قُتِلَت» یمنی بودن هست، که نمی خواهد در دامن ظا لمین ومستکبرین کمر خم کند؛ ومی خواهد مثل یک انسان حرّ وآزاد زندگی کند وتن به ذلت ندهد.  

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:06:00 ق.ظ ]





  صابرجاویدان تاریخ   ...

سلام بر ام المصائب زینب کبری(س)، سلام بر آن روح بلند ملکوتی که در دنیای زودگذر زینت پدر وهمدوش وهمراز برادر گشته ،وسربلندی بشریت در صبر واستقامت گردید.

او که در سختی ها ومصیبت ها صبر رابه زانو درآورد، آن بانویی که در ادامه مبارزات با ستمگروغاصبان زمان در کاخ قیصری یزید باجمله زیبای مارأیتُ إلّا جمیلاً روح نبوت را در وجودش تجلی نموده وپرچم سبز ولایت وامامت رادر تاریخ زنده نگه داشت.

او که نمونه کامل یک زن وبه عنوان سومین الگو بعد از خدیجه کبی (س) ومادرش زهرای مرضیه بوده عقل را به اتمام رسانده وعقیله زمان گردید. او که در حیاء ونجابت سرمشق مردان وزنان تاریخ شد، وهیچ چشم اجنبی قبل اسارت  روی مبارکش راندید ودر هیچ مجلس نامحرم شرکت ننمود.

او که در تمام دوران اسارت سپر بلای کودکان وزنان گشت تا جام بلا را به تنهایی بچشد وبقیه کمتر آزار ببینند.سلام بر مرگ شهادت گونه ات که افتخار نبوت وسرافرازامامت شدی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-02-15] [ 09:10:00 ق.ظ ]





  میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ، روز مادر وروز زن   ...

گیتی آفرینش یکبار دیگر از آسمان هستی فرزندی را به زمین تقدیم کرد که در کل هستی نظیری به مانندش یافت نشد .این گوهر تابناک دخت رسول اکرم اسلام  صلی الله علیه وآله وام ائمه علیهم السلام ومادر امامت  حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد.که به یمن آمدنش افتخاری نصیب زنان جهان وبویژه زنان مسلمان گردید.که این روز بابرکت روز زن وروز مادر نامیده شد.

خداوند وجود این دختر گرامی رابررسولش نوید می دهد واو را کوثر هستی بعنی خیر کثیر می نامد واز پیام آورش می خواهد به پاس وجودش سجده بر درگاه کرامت بگذارد وقربانی دهد.که مانند هابیل علیه السلام این قربانی او مقبول درگاه حق می باشد.

ای کوثر هستی وای مادر ولایت ،روز میلادت بر عرشیان وفرشیان مبارک. وای شافی روز جزا، که ازدواج با ولایت خود را شفاعت عاصیان امت پدر ت گذاشتی در قیامت وروز جزا همانطور که خود فرمودی به حق ضجه های فرزندانت در مراسم دفنت ما راهم شفاعت کن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-01-15] [ 09:19:00 ق.ظ ]





  تاویل سال به رنگ یاس   ...

خدایا یکبار دیگر سال جدید فرا رسیده است . اما این بار ، مردم دغدغه ی دیگر دارند ،آن هم شهادت یگانه بانوی عالم کائنات زهرای اطهر سلام الله علیها می باشد.
چطور می شود عید داشت وشادی کرد ،در حالیکه فرزند ان فاطمه سلام الله علیها در گوشه ای از خانه نشسته اند ودر غم مادر جوانشان، شال عزا بر سر نهادند.
چگونه می شود به دید وبازدید رفت وبه خانه علی مولای متقیان علیه السلام سری نزنیم وبه آقا ومولایمان تسلیت نگوئیم.پس دو کار همزمان یعنی شادی وغم در کنا رهم جا ندارد.
اگر تا حال برای این خاندان معرفت وعشق کاری خدا پسندانه نکردیم بیائیم یکبار شده کاری کنیم که هم خدا بپسندد وهم امام عصرمان حضرت مهدی موعود عجج ، در سوگ مادر بیشتر از این با گناهانمان عزای غم نگیرد.
دراین عید ، در حالیکه سفره هفت سین می گذارید از هفت آیه قرآن استفاده کنید وبه یاد مرگ جانسوز مادر مهربانمان زهرای اطهر ، واز لابلای تفسیر قرآن وعمل به آن نثار روح پاک وملکوتی آن بانوی مکرمه کنیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1393-12-23] [ 08:45:00 ق.ظ ]





  یاس رنگی در قرآن   ...

شخصیت حضرت زهرا سلام الله در کلام وحی در آیات متعددی ذکرشده است، که در برخی از آیات فقط از خانم فاطمه زهرا به تنهایی تجلیل شد مانند: سوره کوثر ، قدرو.. ودر برخی از آیات خداوند منان از حضرت زهرا وهمسر وفرزندانشان بطور مشترک بیان فرمودند.مانند: آیه مباهله، والتقای بحرین و مودت و آیات ابرار، و…
از بزرگترین افتخارات حضرت زهرا سلام الله نزول سوره کوثر در قرآن می باشد .خداوند منان در قرآن ازیک هدیه الهی به رسول خدا خبر می دهد .که به پاس این اعطای الهی رسول خدا باید نماز بگذارد وقربانی کند.
براستی کدام هدیه این قدر ارزشمند است که از علم ودانش فراوان وسرشار بالاتر واز اخلاق نیک وبرجسته فراتر واز شفاعت ورضایت الهی امت نیز بهتر می باشد .
خدایا این دیگر چه نعمتی است که در تمام هستی فقط به رسول ختم مرتبت داده شده وبه هیچ کس در هیچ عالمی اهدا نمی شود.آری آن وجود مقدس سرور زنان عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله می باشد که فراتر از نان، نام، مقام وجلوه های دنیایی است زیرا قرآن دنیا را ناپایدار وقلیل می داند اما وجود زهرا این ام ابیهای پدر خیر کثیر وفراوان است که امت قدرش را ندانستند وبا نهایت بی رحمی در حالیکه باردار می باشد لای در ودیوار قرارش دادند استخوان بدنش را شکستند ودر نهایت به شهادت رساندند.
ای کوثر پدر ای یار وفادار همسر شهادت برازنده قامت رعنای توست .اما وای بر قاتلانت در دادگاه عدل الهی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1393-12-17] [ 09:43:00 ق.ظ ]





  خوراکی های سیاه   ...

همه چیز درباره خوراکی های سیاه رنگ

خوراكی‌های تیره و سیاه به اندازه غذاهای خوشرنگ و لعاب وسوسه‌كننده نباشند اما هر كدام از آنها خواص خوبی برای شما دارند. علاوه بر این متخصصان تغذیه به شما می‌گویند از یك نوشیدنی سیاه به‌شدت پرهیز كنید و آن را به رژیم غذایی‌تان راه ندهید.

شاتوت و تقویت سیستم ایمنی

به توت سیاه معروف است و ارزش غذایی آن بسیار بالاست كه بهتر است بعضی از مهم‌ترین آنها را بدانید:

- شاتوت كالری بسیار كمی دارد و فیبر آن بالاست در نتیجه این میوه مناسب افرادی است كه می‌خواهند وزن متناسبی داشته باشند.

- شاتوت تازه منبع خوبی از ویتامین C محسوب می‌شود. این ویتامین آنتی‌اكسیدانی قوی است. مصرف مواد غذایی غنی از ویتامین C به تقویت سیستم ایمنی كمك می‌كند و التهابات بدن را كاهش می‌دهد.

- تعدادی از ویتامین‌های گروه B هم در شاتوت دیده می‌شوند. این ویتامین‌ها به سوخت‌وساز بهتر بدن كمك می‌كنند.

- آنتی‌اكسیدان‌های موجود در شاتوت از بروز سرطان پیشگیری می‌كنند.

نوشابه؛ بدترین نوشیدنی

یكی از مضر‌ترین نوشیدنی‌ها نوشابه است كه متخصصان تغذیه دشمن درجه یك آن محسوب می‌شوند. مصرف مداوم نوشابه احتمال بالا رفتن فشارخون را افزایش می‌دهد. علاوه بر این هضم غذا را با مشكل روبه‌رو كرده و برای سلامت دندان‌ها بسیار مضر است.

به گفته متخصصان تغذیه مصرف نوشابه‌های گاز‌دار خطر ابتلا به بیماری پوكی استخوان را افزایش می‌دهد و حتی با بروز سنگ‌های كلیه در ارتباط است. همه این موارد بهانه خوبی است تا نوشابه را هرگز به برنامه رژیم غذایی‌تان راه ندهید.

خرما؛ سرشار از انرژی
خرما خوراكی مفید با داشتن قندهای طبیعی مورد توجه متخصصان تغذیه است اما علاوه بر این در تنظیم ساخت‌وساز بدن و حتی در روزهایی كه رژیم می‌گیرید هم می‌توانید به كمك خرما جسم سالم‌تر و انرژی بیشتری داشته باشید.

- هیدرات كربن طبیعی: 44 تا 48درصد از كل تركیبات غذایی هر عدد خرما حاوی هیدرات كربن است. در نتیجه مصرف آن به كارایی بهتر عملكرد مغز كمك می‌كند.

- فیبر مفید: هر عدد خرما حاوی 6.5 تا 11.5 درصد فیبر است و خوردن آن در عملكرد بهتر دستگاه گوارش تاثیر دارد.

- سرشار از مواد معدنی: عناصر معدنی مانند برم، كلسیم، مس، روی، كبالت و… در خرما یافت می شوند.

- رفع كم‌خونی: مقدار‌ آهن موجود در خرما نسبت به نوع آن متغیر است اما در تامین بخشی از آهن بدن نقش دارد.

- محبوب گیاهخواران: خرما منبعی از پروتئین گیاهی است و گیاهخواران می‌توانند برای تامین بخشی از پروتئین روزانه روی خرما هم حساب كنند.

تخمه آفتابگردان دوست صمیمی قلب شما

یكی از مغزدانه‌های مفید برای حفظ سلامت شما تخمه آفتابگردان است كه اگر بیش از حد شور نباشد، یكی از مغذی‌ترین مواد غذایی است كه باید آن را حتما در برنامه غذایی‌تان جای دهید.

- پیشگیری از سكته قلبی: دانه‌های آفتابگردان سرشار از ویتامین E هستند. این ویتامین از گروه آنتی‌اكسیدان‌هاست؛ در نتیجه به حفظ سلامت قلب و رگ‌ها كمك می‌كند و خطر سكته قلبی ناشی از گرفتگی رگ‌ها را كاهش می‌دهد.

- سرشار از منیزیم: نصف پیمانه تخمه آفتابگردان حدود 255 میلی‌گرم منیزیم دارد. این ماده معدنی از بروز سكته قلبی پیشگیری می‌كند و فشارخون را پایین می‌آورد. منیزیم در كاهش وزن، پیشگیری از سنگ كلیه و مقابله با بیماری‌ها و عفونت‌ها نقش دارد.

- ضدسرطان: تخمه آفتابگردان با داشتن مقدار زیادی سلنیوم شما را سالم نگه می‌دارد و با مصرف این دانه از ابتلا به برخی سرطان‌های رایج مانند سرطان كولون، خون و پروستات دور می‌مانید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1393-11-13] [ 09:07:00 ق.ظ ]





  برای تقویت حافظه چه بخوریم؟   ...

برای تقویت حافظه چه مواد غذایی بخوریم؟

تغذیه مناسب نقش مهمی در بهبود عملکرد فیزیکی بدن دارد اما آیا می دانستید مصرف برخی غذاها عملکرد مغز را بهبود می دهد؟ اگر حافظه تان ضعیف شده یا اینکه قدرت تمرکز بالایی ندارید، وقت آن رسیده است که در برنامه غذایی تان تجدیدنظر کنید.

کربوهیدرات های پیچیده

به نقل از روزنامه نیوزویک، این نوع کربوهیدرات ها باعث رها شدن آرام گلوکز در مغز می شود. این تنها قندی است که مغز قادر به جذب کردن آن است. گلوکز برای سوخت رسانی به سلول های مغز لازم است. عملکرد سلول های مغز در زمینه تمرکز و یادگیری است. منابع خوب این نوع کربوهیدرات ها؛ جودوسر، برنج سبوس دار، میوه و انواع سبزی است.

آنتی اکسیدان ها

محققان معتقدند، مصرف غذاهای سرشار از آنتی اکسیدان که با آسیب های رادیکال های آزاد مقابله می کند، می تواند روند پیری مغز را به تأخیر بیندازد. رادیکال های آزاد در بروز بیماری های متعدد از جمله سرطان و اختلال حافظه نقش دارد. محققان معتقدند، آنتی اکسیدان های موجود در میوه ها و سبزی ها با رنگ های شاد مانند هویج و آواکادو، می تواند مغز را از آسیب محافظت کند. موادغذایی دیگر سرشار از آنتی اکسیدان شامل گردو، آلو، لوبیاقرمز، سیب سبز و … است.

زرده تخم مرغ

تخم مرغ نه تنها منبع عالی پروتئین است بلکه زرده آن حاوی مواد مغذی تقویت کننده حافظه به نام کولین است. کولین، بخش کلیدی دو مولکول در مغز به نام فسفاتیدیل کولین (Phosphatidylcholine) و اسفینگومیلین (Sphingomyelin) است. این دو مولکول بالاترین درصد توده کلی مغز را تشکیل می دهد. در نتیجه کولین برای عملکرد مغز بسیار مهم است. هفته ای ۳ تا ۴بار، حداقل ۲عدد تخم مرغ مصرف کنید.

قهوه

قهوه مغز را تقویت می کند. نتایج تحقیقات نشان می دهد، قهوه با تأثیرگذاری در قسمت جلوی مغز که مسئول حافظه کوتاه مدت است، حافظه و زمان واکنش مغز را ارتقا می دهد. مصرف قهوه خطر بیماری آلزایمر را نیز کاهش می دهد.

گیاه مریم گلی

این گیاه، تقویت کننده حافظه است. نتایج بررسی های اخیر نشان می دهد، مصرف روغن مریم گلی عملکرد مغز را بهبود می دهد. مصرف دمنوش این گیاه، به عنوان ارزان ترین و آسان ترین راه تقویت حافظه، توصیه می شود.

آب

۷۵درصد مغز را آب تشکیل می دهد، بنابراین تأمین آب موردنیاز بدن برای عملکرد بهتر مغز لازم است. محققان معتقدند که یکی از علت های از دست دادن حافظه در هر سنی کمبود آب بدن است. با نوشیدن آب به طور چشمگیری می توان عملکرد مغز را بهبود بخشید.

ماهی چرب

ماهی حاوی میزان بالای اسیدهای چرب (EDA) و (DHA) است که ضدالتهاب است و از لخته شدن خون جلوگیری می کند. DHA به میزان بالا در مغز وجود دارد که برای بهبود توانایی یادگیری و رشد ذهنی، ماده مغذی حیاتی به حساب می آید. ماهی های حاوی بالاترین میزان اسیدهای چرب شامل تن، سالمون، ساردین و … است.

جلبک قهوه ای (کلپ)

این جلبک دریایی سرشار از منیزیم، کلسیم و ید است. ید برای رشد طبیعی مغز لازم است. از آن جا که بدن به طور طبیعی ید تولید نمی کند، لازم است که آن را از طریق موادغذایی به دست آورد. منابع دیگر ید شامل غذاهای دریایی، لبنیات، نمک یددار و گیاهانی است که در خاک غنی از ید کشت می شود. کمبود شدید ید با اختلال ذهنی، مشکل رشد و یادگیری در کودکان ارتباط دارد.

کاکائو

کاکائو سرشار از آنتی اکسیدان و اپی کاتکین است. محققان دریافته اند ورزش و برنامه غذایی سرشار از اپی کاتکین حافظه را تقویت می کند. از این رو با مصرف کاکائو می توان ذهن را هوشیار نگه داشت.

گردو

جالب است که پوست گردو شباهت زیادی به مغز دارد. گویا طبیعت می خواهد بگوید برای حفظ سلامت مغز و تغذیه آن، گردو بخورید. گردو سرشار از اسیدهای چرب طبیعی است که برای عملکرد سیستم عصب و مغز حیاتی است. مغز یک عضو چرب است و به میزان کافی از این اسیدهای چرب نیاز دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1393-10-30] [ 08:46:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما