نیلوفر
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


فروردین 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31








جستجو





  بزرگ ترین درس عملی به زن   ...


اسلام در نگرش خود به زن، با آفرینش ریحانه نبی و انسیه حوراء، نشان داد که دین جامعی است که زن تحقیر شده در جاهلیت دیروز و غرب زده امروز را نه تنها باور ندارد، بلکه تقبیح می کند و الگوی ایده آل زن مسلمان را فاطمه زهرا علیهاالسلام می داند تا بهانه برای هیچ زن مسلمانی باقی نماند که ما اسوه و الگویی نداشتیم تا با تمسّک به او بتوانیم انحراف و باطل را تشخیص دهیم و یا به خود اجازه دهیم که وارد عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شویم.
یکی از بزرگ ترین درس های عملی از حضرت زهرا علیهاالسلام حضور فعّال در صحنه های اجتماعی سیاسی با حفظ عفّت و حجاب و ارزش های وجودی زن است که در انقلاب اسلامی، جلوه یافت و الگویی برای زنان مسلمان در سطح جهان گردید. تأسّی به اسوه و الگوی برتر زنان جهان، حضرت زهرا علیهاالسلام ، گامی نوین و حرفی نو مطرح ساخت که زن مسلمان در اقصی نقاط جهان، از آسیا تا آفریقا، از اروپا تا آمریکا، می تواند با تکیه بر الگوی عملی فاطمی، به خودباوری و احیای هویّت اسلامی دست یازد.
صدیقه طاهره علیهاالسلام با زندگی و مبارزه خود، در عرصه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عبادی، خانه داری، همسرداری، تربیت فرزند و بخصوص در صحنه های گوناگون سیاسی، نشان داد که یک زن می تواند با حفظ حریم عفّت و ارزش های انسانی، در تمامی عرصه های جامعه حضور داشته باشد
همانطور که مقام معظّم رهبری بارها به این مسئله اشاره کرده که زنان باید با تأسّی به دخت نبی مکرم اسلام، در عرصه های گوناگون اجتماعی فعّال باشند، ایشان می فرماید:
«زنان مسلمان در زندگی شخصی، اجتماعی و خانوادگی خود باید زندگی حضرت فاطمه علیهاالسلام را از جهت خردمندی، فرزانگی و عقل و معرفت الگو و سرمشق قرار دهند؛ از بُعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه تصمیم گیری های عظیم اجتماعی، خانه داری، همسرداری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر علیهاالسلام پیروی کنند»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-01-15] [ 08:43:00 ق.ظ ]





  بهشت و نیکی به والدین   ...

بهشت و نیکی به والدین:عن ابی الحسن علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
کن بارا و اقتصر علی الجنة و ان کنت عاقا فاقتصر علی النار.از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود:رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:نسبت به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.اصول کافی، ج 2، ص 348.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1395-01-14] [ 01:00:00 ب.ظ ]





  دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى‏ آورد   ...

دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى‏ آورد از جمله:

الف) دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزه‏هاى توحیدى عرفانى وفلسفى است.
ب ) دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى‏آورنده پاکى و طهارت نفس است.
ج ) دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
د ) دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
ه ) دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ‏ترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى‏بیند و از تنهایى و بى کسى نجات مى‏یابد.
و ) دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى‏فرماید: اذا سألک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعانبه عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى وداراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بنده‏اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقه‏مند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سال‏ها باید بگذرد تا نتیجه تلاش‏هاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مى‏شوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهج‏البلاغه آمده است: «ان العطیه على قدر النیه».
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنت‏هاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مى‏داند و بر ما پوشیده است به تأخیر مى‏اندازد یا آن را به گونه‏اى دیگر تبدیل مى‏نماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مى‏شود بدون آن که ما بدانیم.
8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشت‏هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-12-19] [ 09:43:00 ق.ظ ]





  دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى‏ آورد   ...

دعا آثار مثبت و گران قدر بسیارى براى انسان به ارمغان مى‏ آورد از جمله:

الف) دعا داراى آثار تربیتى و سازنده فراوانى است. دعاها مشتمل بر مجموعه عظیمى از معارف بلند الهى و عمیق ترین آموزه‏هاى توحیدى عرفانى وفلسفى است.
ب ) دعا موجب تلطیف روح در سایه ارتباط با معبود و در پى‏آورنده پاکى و طهارت نفس است.
ج ) دعا آرام بخش دل و تسکین دهنده آلام روحى و روانى است.
د ) دعا آرمان پرور و هدف ساز و جهت بخش است.
ه ) دعا امید بخش انسان است. زیرا در پرتو آن انسان خود را با بزرگ‏ترین منبع فیض هستى در ارتباط تنگاتنگ و صمیمانه مى‏بیند و از تنهایى و بى کسى نجات مى‏یابد.
و ) دعا استمداد از نیروها و عوامل ماوراى مادى در حل مشکلات و از طرف دیگر کسب موفقیت هرچه بیشتر در امور است. از طرف دیگر مسأله اجابت دعا از مسائل قطعى در همه ادیان الهى است. قرآن مجید مى‏فرماید: اذا سألک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوه الداع اذا دعانبه عبارت دیگر سنت الهى بر آن تعلق گرفته که برخى از امور را از طریق دعا و درخواست به انسان عنایت فرماید و این تبعیض نیست؛ زیرا سنتى کلى وداراى قوانین عام و مشتمل بر حکمت است. لیکن این به معناى آن نیست که هر بنده‏اى هر چه به هر شکل و در هر شرایطى درخواست کند تماما مطابق خواست او اجابت شود. زیرا اجابت دعا نیز امرى قانونمند و ملایم با دیگر سنت‏هاى جارى الهى در نظام تکوین و مشروط به شرایطى است؛ از جمله:
1) شرایط مناسب روحى دعا کننده از قبیل تضرع و تواضع در مقابل پروردگار.
2) مصلحت بودن تحقق خواسته شخص دعا کننده. چرا که در بسیارى از موارد تحقق آن خواسته براى شخص سودمند نیست؛ مثلا رسیدن به مقام یا امکاناتى خاص چه بسا نه تنها به نفع او نباشد. بلکه ممکن است مایه دورى او از ایمان و تقوا گردد.
3) فرا رسیدن زمان مناسب براى تحقق مطلوب. مثلا ممکن است فردى علاقه‏مند باشد که یک شخصیت علمى ممتاز باشد و تلاش علمى فراوانى کند ولى قطعا در اندک زمان تحقق آن ممکن نیست و سال‏ها باید بگذرد تا نتیجه تلاش‏هاى خود را به دست آورد.
4) اخلاص در نیت و انقطاع کامل به خداوند؛ چرا که عطایا به اندازه نیت و اخلاص در آن سرازیر مى‏شوند و در کلام حضرت امیر(ع) در نهج‏البلاغه آمده است: «ان العطیه على قدر النیه».
5) معقول بودن خواسته انسان.
6) اقدام براى رسیدن به نتیجه و به کار گیرى سایر عوامل طبیعى نقش دارنده متناسب با سنت‏هاى الهى در نظام خلقت.
7) از طرفى خداوند گاهى اجابت مطلوب انسان را به عللى که صلاح مى‏داند و بر ما پوشیده است به تأخیر مى‏اندازد یا آن را به گونه‏اى دیگر تبدیل مى‏نماید و در واقع به شیوه بهتر اجابت مى‏شود بدون آن که ما بدانیم.
8) نکته مهم دیگر این که استجابت در آیه شریفه معناى بسیار عمیقى دارد ولى غالبا برداشت‏هاى عموم با مفهوم شگرف آن ناسازگار است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 09:42:00 ق.ظ ]





  مشت های گره بسته 22بهمن   ...

یک بار دیگر یوم الله 22 بهمن فرا رسید وخون پاک شهدا صدایمان زدند ووتقاضای تجدید بیعت دارند ؛ که ای برادران وخواهران بشتابید به سوی این اعلان عمومی وبه خیابان ها بیایید که امام شهدا فرمان حضور داد وبا خضور سبزتان نه تنها به دهن مستکبران زورگو می زنید بلکه با همین مشت های گره بسته تجدید بیعت می کنید با شهدا وایثارگران ، جانبازان قطع نخاع روی تخت های آسایشگاه ها که تنها آرزوی آنان این است که زحمات ومقاومت وایثارشان وفداکاریها یشان به هدر نرود. به امید دیدار همه مردم ایرا ن در راهپیمایی یوم الله 22بهمن در خیابان ها ایران.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-11-21] [ 08:37:00 ق.ظ ]





  انواع گفتگوهای فرهنگی   ...

انواع گفتگوهای فرهنگی
الف ـ انواع گفتگو به لحاظ مخاطب:در قرآن، گفتگوهای متعددی بین دو یا چند مخاطب نقل شده است.این گفتگوها، گاه بین خداوند وپیامبران و اولیای الهی با فرشتگان است و گاه میان خداوند و آدمیان؛زمانی نیز بر عکس بین پیامبران، فرشتگان و بنی آدم با خداوند. همچنین در قرآن، گفتگوهای متعدد پیامبران با اقوام و گروه های گوناگون گزارش شده است.
گفتگوهای نوح و موسی و دیگر پیامبران با اقوام خود؛گفتگوهای پیامبر(ص) با مؤمنان، کافران ،مشرکان، اهل کتاب و منافقان؛گفتگوهای پیامبران با طاغیان و سرکشان، نمونه هایی از این گفتگوهاست.از دیگر موارد، گفتگوهای اقوام و گروه ها و مردم، با پیامبران الهی و با یکدیگر است.
آیاتی که با «اذکروا» آغاز می شود و یا انسان را به تعقل و تفکر ترغیب می کند و نفس آدمی مخاطب قرار می گیرد، دعوت به نوعی گفتگوی درونی است.علاوه بر اینها، در قرآن کریم، گفتگوهای متعددی بین اهل بهشت و دوزخ، اشرار در روز قیامت، عاقلان و سفیهان و عاقلان و عاقلان، گزارش شده است.
ب ـ انواع گفتگو به لحاظ روش:با دقت در آیاتی که در آنها الفاظ قال،قیل، قل، قالوا، یقولون و… به کار رفته است، می توان انواع متعددی از گفتگوها را مشاهده کرد.
هر چند غالب آیات قرآن از نوعی گفتمان، سؤال و جواب و یا سؤالات در تقدیر حکایت دارد؛اما در یک نگاه کلی می توان به نمونه هایی از این گفتگوها اشاره کرد:
1. گفتگوهای تبلیغی:پاره ای از آیات، دلالت بر ابلاغ دارد، پیام های هدایتی و برنامه های خداوند از طریق پیامبران به مردم ابلاغ گردیده است.
2. گفتگوهای ارشادی:در آیاتی دیگر سخن از ارشاد است. در این آیات، عموماً لحن کلام، با هدف پیامگذار، هماهنگی دارد و با مرونت و نرمی همراه است.
3. گفتگوهای استفهامی:در آیاتی از قرآن در پاسخ به سؤالات مطرح شده با پیامبر(ص) توضیحاتی بیان می شود.آیاتی که الفاظ «یستفتئونک» یا «یسئلونک» در آنها بکار رفته، از این قبیل است.
همچنین آیاتی از قرآن که در ضمن آنها، مطالبی پس از فعل امر «قل» بیان شده از اینگونه است.بدین معنا که سؤالات مقدّر یا مذکوری در میان بوده است و آنگاه جواب آنها پس از «قل» ارائه شده است.
4. گفتگوهای استدلالی:مهم ترین بخش گفتگوهاست.در بسیاری از آیات قرآن و مناظرات معصومان(ع) استفاده از استدلال و برهان مورد تأکید قرار گرفته و با ذکر دلایل عقلانی و منطقی، طرف مقابل دعوت به تفکر شده و سرانجام قانع گردیده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1394-11-11] [ 08:54:00 ق.ظ ]





  اقسام جهالت از بیانات حضرت علی (ع):   ...

اقسام جهالت از بیانات حضرت علی (ع):
مردم در جامعه جاهلی بنا به فرموده حضرت علی(ع) چهار گروهند : گروه اول به علت این که ناتوانند دست به فساد نمی زنند، گروه دوم آنان فسادشان را آشکار کرده و خود آماده کشتار دیگرانند ؛ گروه سوم خواهان آخرت در پرتو اعمال دنیوی نیستند و خود را به زیور ایمان داران می آرایند؛ گروه چهارم، این گروه با پستی و ذلت از به دست آوردن قدرت محرومند و خود را به زیور قناعت و لباس اهل زهد آراسته اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 08:50:00 ق.ظ ]





  راز پنهان در روزهای جمعه   ...

یا ابا صالح المهدی ادرکنی!

راز پنهان در روزهای جمعه رادوست دارم، انگار همه بیشتر منتظر رسیدن خبری خوش اند حتی پرنده ها هم جور دیگری آواز  می خوانند.

خدایا تو آزوهای ما را برآورده کن وامام زمانمان را به ما برسان وم را با ترازوی لیاقتمان نسنج ما واقعا به حضور وظهورش

نیازمندیم در بارگاه خدایی ملاک بخشش وعفو ارزش من نیست بلکه کرامت توست پس بیا با کرامت خودت این آخرین باز مانده

الهی بقیة الله  اعظم را به مردم ویارانش برسان. 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-11-03] [ 08:24:00 ق.ظ ]





  گوهری در نقاب نور   ...

باردیگر شهر مقدس قم این نگین گوهر بار ایرا ن زمین در عزای عمه سادات در سیاه پوش شده ودر غم وماتم فرو رفت. 

آن بانوی مکرمه وعالمه ای که در فراق برادر وولی وحجت بر حق مسلمین ، طاقتش طاق شد وبا گروهی از علویان وبرادر زادگان وپسر عم خود برای زیارت آن امام همام پا در سرزمین ناشناخته گذاشته ودر همین مسیر با سم وزهر نامردان، با یک دوره کوتاه بیماری به دیدار پدر واجدادش شتافت واز دیار برادر بزرگوار خود محروم گشت.

بار الها به حق معصومیت فاطمه معصومه (س)، به زنان ما ایمان همراه با اعمال صالح، حیاو نجابت، بزرگ منشی ویقین و..عطا بگردان. وهمه زنان مسلمان شیعه را فردا قیامت به دست شافی روز جنت به بهشت برین برسان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-10-30] [ 10:01:00 ق.ظ ]





  چت بانامحرم   ...

چت کردن با نامحرم در صورتی که نیاز وضرورت در بین نباشد وارتباط چت بدون قصد لذت وبدون حرف های تحریک کننده باشد، اشکال ندارد.
اگر ارتباط با قصد لذت جنسی باشد ویا حرف های تحریک کننده گفته شود ویا مفسده ای ایجاد کند، حرام است. با توجه به اینکه ارتباط دختر وپسر نامحرم ، بدون ضرورت چه از طریق موبایل باشد یا از طریق شبکه اینترنت وچت وچه از راههای دیگر باشد، غالبا منشا فساد است وجایز نیست واگر صحبت ها تحریک کننده باشد، حرام است.
هم چنین ارتباط عادی با نامحرم در صورتی که ضرورت در بین نباشد،باتوجه به این که هرنوع ارتباط دختر وپسر نامحرم، چه از طریق شبکه اینترنت وچت وچه از راههای دیگر غالباً منشأ فساد است، جایز نمی باشد.
تجربه های مکرر نشان داده که رابطه های دختران وپسرا ن دام های شیطان است وپیامد های منفی دارد. هم چنین صحبت کردن های غیر ضروری با نا محرم از مناسب ترین جایگاه های نفوذ شیطان است.ممکن است ناخود آگاه انسان را به روابط غیر اخلاقی سوق دهد. (آیة الله خامنه ای )
چت کردن با جنس مخالف در بحث دینی ومذهبی مثلا حجاب بدون هیچ قصدی گناه است؟
چت کردن با نامحرم در صورتی که نیاز وضرورت در بین نباشد وارتباط چت بدون قصد لذت وبدون حرف های تحریک کننده باشد، اشکال ندارد. چت کردن با نامحرم در صورتی که نیاز وضرورت در بین نباشد وارتباط چت بدون قصد لذت وبدون حرف های تحریک کننده باشد، اشکال ندارد.
اگر ارتباط با قصد لذت جنسی باشد ویا حرف های تحریک کننده گفته شود ویا مفسده ای ایجاد کند، حرام است. با توجه به اینکه ارتباط دختر وپسر نامحرم ، بدون ضرورت چه از طریق موبایل باشد یا از طریق شبکه اینترنت وچت وچه از راههای دیگر باشد، غالبا منشا فساد است وجایز نیست واگر صحبت ها تحریک کننده باشد، حرام است.
البته اگر برای ارتباط وصحبت کردن با نامحرم ضرورتی در بین باشد، مانند : سوال کردن مسائل شرعی از نامحرم وامثال این مورد، وقصد لذت بردن هم در بین نیاشد، اشکال ندارد؛ ولی به شرط اینکه این نوع ارتباط نیز دوام دار نباشد.(حضرت آیة الله بهجت، استفتائات ، ج4) 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-10-28] [ 10:44:00 ق.ظ ]





  بحث تقلید   ...
تقليد:
بمعناي پيروي كردن و دنباله روي است و در اينجا پيروي از (فقيه) ميباشد.يعني كارهاي خود را مطابق فتواي مجتهد انجام دهد به مجتهدي كه ديگران از او تقليد مي كنند (مرجع تقليد) مي گويند.
مرجع تقليد بايد داراي اين شرائط باشد: اجتهاد، بلوغ، مردبودن، حلال زادگي، عقل ،عدالت ،زنده بودن ، شيعه دوازده امامي بودن ،و بنابر احتياط واجب اعلم بوده و حريص به دنيا نباشد.
عادل به كسي گويند كه داراي قوه عدالت باشد و نشانه عدالت آنستكه گناهان كبيره را انجام نمي دهد و بر گناهان صغيره اصرار نورزد.
اعلم كسي است كه در استنباط و استخراج احكام (از قرآن و روايات) از ديگران استادتر باشد.
تقليد ابتدائي از مجتهد مرده جائز نيست يعني كسي كه تازه به سن بلوغ رسيده و يا تاكنون تقليد نمي كرده نمي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته ،عمل كند بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
بقاي بر تقليد ميت:
بقاي برتقليد ميت اشكال ندارد يعني كسي كه در زمان حيات مجتهدي به فتاوايش يا بعضي از آنها عمل كرده باشد مي تواند بر تقليد او باقي بماند ،حتي در مسائلي كه در زمان حيات آن مجتهد به آنها عمل نكرده نيز ميتواند از وي تقليد كند. مثلا خانمي كه درحيات امام زايماني نداشت تا غسل نفاس در زمان امام داشته باشد بعد از او اگر زايمان كرد مي تواند از روي دستور امام غسل خود را انجام دهد. مقلد بايد با اجازه مجتهد زنده بر تقليد ميت باقي بماند يعني بعد از فوت مجتهد خودش مجتهد زنده اي را براي تقليد انتخاب مي كند و با اجازه او بر ميت باقي مي ماند.
كسي كه بر تقليد ميت باقي مانده است ،در مسائلي كه ميت فتوي نداده و همچنين در مسائل جديد بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
اگر مقلد در مسئله اي به فتواي مجتهدي عمل كند و بعد از مردن او در همان مسئله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد ،دوباره نمي تواند آنرا مطابق فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته انجام دهد.
بعنوان مثال : مقلدين امام در زمان حيات امام به فتواي امام ( اگر كسي كارمند شهري باشد كه با محل زندگي او چهار فرسخ يا بيشتر فاصله است نماز آن شخص قصر و نمي تواند روزه بگيرد چون مسافر است ) عمل كردند و روزه نمي گرفتيد بعد از فوت امام به فتواي مجتهد زنده (اگر كسي كارمند شهري باشد كه يا محل زندگي او چهار فرسخ يا بيشتر فاصله است شغل اين شخص بحساب مي آيد اين شخص مسافر نيست نماز تمام و روزه درست است ) عمل كرده بعدا نمي تواند برگردد به دستور امام و روزه را نگيرد.
ولي اگر مجتهد زنده فتوي ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتي به احتياط مجتهد زنده عمل كند دوباره مي تواند به فتواي مجتهديكه از دنيا رفته عمل نمايد .مثلا اگر مجتهدي گفتن يك مرتبه تسبيحات اربعه را در ركعت سوم و چهارم نماز كافي بداند ، مقلد مدتي باين دستور عمل نمايد و يكمرتبه بگويد، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي باين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد ،دوباره ميتواند به فتواي مجتهديكه از دنيا رفته برگردد و يكمرتبه بگويد.
راههاي تشخيص مجتهد و اعلم:
1- خود انسان يقين كند ، در صورتي كه خودش اهل علم باشد در نتيجه افرادي كه صلاحيت علمي تشخيص اجتهاد و اعلميت را دارا باشند بر آنها واجب است كه جهت شناختن مجتهد اعلم جهت جستجو و تفحص نمايند.
2- گواهي دو نفر عالم عادل كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت نكنند.
3- شهرتي كه مفيد علم باشد، يعني بين اهل خبره چنان به اجتهاد و اعلميت مشهور باشد كه موجب علم به اجتهاد يا اعلميت آن فرد باشد .
راههاي بدست آوردن فتواي مجتهد :
1- شنيدن از خود مجتهد
2- شنيدن از دو يا يك نفر عادل
3- شنيدن از يك نفر مورد اطمينان
4- ديدن در رساله مجتهد در صورتي كه به درستي و بي غلط بودن آن اطمينان داشته باشد .
فتوا چيست؟
فتوي نظريه و راي قطعي مجتهد و مرجع تقليد در مسائل شرعيه كه مقلدين وي بايد بدان عمل نمايند.بنابراين اگر مجتهد اعلم در مساله اي فتوي دهد كسيكه از او تقليد ميكند بنابراحتياط نمي تواند د رآن مساله به فتواي مجتهد ديگر عمل كند ولي اگر فتوي ندهد و بفرمايد احتياط آنستكه فلانطور عمل شود مقلد مي تواند به همان احتياط عمل كند يا به فتواي مجتهد ديگري كه پس از آن مجتهد از ديگران اعلم است مراجعه كند .
فرق بين احتياط واجب و احتياط مستحب:
احتياط واجب:احتياط بدون فتواست اگر مجتهدي در مساله اي فتوا نداده و از ابتدا احتياط كرده باشد.احتياط واجب است كه به آن (احتياط مطلق) هم مي گويند.
احتياط مستحب:
اگر مجتهد در مساله اي فتوي داده و احتياط نيز داشته باشد اين احتياط مستحب است.مثل آنكه در مساله اي فتوي دهد سپس بگويد«اگر چه احتياط چنين است» و يا اول احتياط كند و بعد از آن فتوي دهد. مثل آنكه بعد از احتياط بگويد«اگر چه حكم اين است » و يا بگويد «اگرچه اقوا چنين است» و يا آنكه احتياط همراه با لفظي باشد كه استحباب از آن فهميده شود،مثل اينكه بگويد«اولي و احوط چنين است.»
درك احتياط در اين سه مورد جايز است چون اين احتياط را احتياط مستحب گويند.
مثال احتياط مستحب:«در غسل ارتماسي اگر به نيت غسل ارتماسي به تدريج در آب فرو رود تا تمام بدن زير آب قرار گيرد غسل او صحيح است و احتياط آنستكه يك دفعه زير آب رود.»
در احتياط مستحب،مقلد بايد به همان احتياط عمل كند و يا به فتواي همراه آن و نمي تواند در آن مساله به مجتهد ديگر رجوع كند.
كسي كه بر تقليد ميت باقي مانده است ،در مسائلي كه ميت فتوي نداده و همچنين در مسائل جديد بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
اگر مقلد در مساله اي به فتواي مجتهدي عمل كند و بعد از مردن او در همان مساله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد ،دوباره نمي تواند آنرا مطابق فتواي مجتهديكه از دنيا رفته انجام دهد .
مثال: اگر مقلد امام در زمان حياتش به فتواي او (اگر كسي محل كار او با محل زندگي چهار فرسخ يا بيشتر فاصله باشد و هر روز رفت و آمد نمايد در صورتيكه قبل از اذان ظهر به وطن خود نرسد نماز او قصر است و نمي تواند روزه بگيرد چون مسافر است.)عمل كرد و روزه نگرفت و نماز را شكسته خواند بعد از فوت امام به فتواي مجتهد زنده (اگر كسي محل كار او با محل زندگي چهار فرسخ يا بيشتر فاصله شود و كارش اين است كه هفته اي يكبار يا بيشتر براي انجام شغلي سفر كند همينكه عرفا اينكار را شغل او بگويند بايد نماز را تمام بخواند.)عمل كرده بعدا نميتواند برگردد به دستور امام خميني روزه را نگيرد و نماز را شكسته بخواند .ولي اگر مجتهد زنده فتوي ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتي به احتياط مجتهد زنده عمل كند دوباره مي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته عمل نمايد.
مثال:اگر مجتهدي گفتن يكمرتبه تسبيحات اربعه را در ركعت سوم و چهارم نماز كافي بداند ،مقلد مدتي باين دستور عمل نمايد و يكمرتبه بگويد ،چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي باين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد،دوباره مي تواند به فتواي مجتهديكه از دنيا رفته برگردد و يكمرتبه بگويد.
 اگر دو يا چند مجتهد از نظر علمي با هم مساوي باشند ،شخص مقلد مخير است به هر كدام از آنان كه بخواهد رجوع كند .همچنانكه مي تواند بعضي از مسائل را از يكي و بعضي ديگر را از ديگري تقليد كند.
 يادگيري مسائل شك و سهو و غير اينها از مسائلي كه غالبا مورد احتياج مكلف است ،واجب مي باشد،مگر در جائي كه اطمينان دارد مساله اي برايش پيش نمي آيد.
 اگر شخصي در بيان فتواي مجتهد اشتباه كند يعني مساله اي را اشتباه بگويد واجب است به آنها كه از او ياد گرفته اند اطلاع داده و رفع اشتباه كند.
 اگر شخصي فتواي مجتهد را براي ديگري بگويد،سپس فتواي مجتهد در آن مساله عوض شود بر آن فرد واجب نيست به كسي كه از او مساله شنيده است ،تغيير فتوي را اطلاع دهد گرچه احتياط مستحب است.
 اگر مقلد عباداتش را مدتي بدون تقليد انجام داده و مقدار آن مدت را نداند ،پس اگر به ياد داشته باشد كه آن اعمال را چگونه انجام داده و با فتواي مجتهدي كه به او رجوع كرده يا مي توانسته مراجعه كند ،موافق باشد،عباداتش صحيح است. وگرنه اعمال گذشته اش را به مقداري كه يقين دارد بر عهده اوست بايد قضا نمايد.
 اگر مدتي از بلوغش بگذرد ،سپس شك كند كه آيا اعمالش را با تقليد صحيح انجام داده يا نه جائز است در اعمال گذشته ،بنا را بر صحت بگذارد،ولي براي اعمال آينده بايد تقليدش را تصحيح نمايد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-10-22] [ 08:50:00 ق.ظ ]





  ابليس از غدير تا سقيفه   ...

ابليس از غدير تا سقيفه
امیرمومنان علیه السلام فرمود: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه ابليس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدير خم حاضر بودند.

آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيار ترم، و به ايشان دستور داد كه حاضران به غايبان برسانند.

(در آن روز) شياطين و مريدان از اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: «اين امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده‏اند، و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست. چرا كه پناه و امام بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد». ابليس غمگين‏ و محزون رفت.

امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بعد از آن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقيفه‏ بنى ساعده با ابو بكر بيعت مى‏كنند بعد از آنكه با حقّ ما و دليل ما استدلال كنند. سپس به مسجد مى‏آيند و اولين كسى كه بر منبر من با او بيعت خواهد كرد ابليس است كه به صورت پيرمرد سالخورده پيشانى پينه بسته چنين و چنان خواهد گفت.

سپس خارج مى‏شود و اصحاب و شياطين و ابليس‏هايش را جمع مى‏كند. آنان به سجده مى‏افتند و مى‏گويند: «اى آقاى ما، اى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى»! (ابليس) مى‏گويد: «كدام امت پس از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان كرده‏ايد كه من بر اينان سلطه و راهى ندارم؟ كار مرا چگونه ديديد هنگامى كه آنچه خداوند و پيامبرش در باره اطاعت او دستور داده بودند ترك كردند.»
و اين همان قول خداوند تعالى است كه‏ وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‏، «ابليس گمان خود را به آنان درست نشان داد و آنان به جز گروهى از مؤمنين او را متابعت كردند.» (كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 579)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1394-10-20] [ 08:46:00 ق.ظ ]





  شاهزاده خوبیها   ...

سلام بر قاسم بن الحسن بن علی بن ابی طالب (س) ! سلامی بر بزرگی روحت که در عاشورا در کنار عم بزرگوارتان عسل مصفی نوشیدید؛ وبر جان خود پیمان بستی که اگر خداوند در چنین روزی هزار بار تکرار کند باز هم در راه خدا وبه عشق ولایت اهدا خواهی کرد.

سلامی به گرمای ورود شما بر خانواده دومین اختر تابناک  آسمان ولایت حسن بن علی (ع) ، که صدای گریه نوزادی از تبار عشق،  تمام افراد خانواده را پر از سرور و شادی نمود.

ای کاش جوان امروزی عشق به ولایت را ، از ایثار وفداکاری شما مشق می کرد ، وچشم دشمن را با نور ایمان خویش کور می کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-10-15] [ 09:21:00 ق.ظ ]





  میلاد باسعادت حضرت رسول مهربانی ها   ...
میلاد باسعادت حضرت رسول مهربانیها  حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله ) و امام صادق علیه السلام بربقیة الله اعظم حجة ابن الحسن ومقام معظم رهبر ی وهمه شیعیان مبارک.
از الطاف بزرگ خالق هستی به بشریت وکل کائنات آفرینش فیض کامل الهی حضرت ختم مرتبت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله ) بود ، در واقع او به عالم هستی وجود داد وزندگی بخشید که اگر وجود نازنین این بزرگوار نبود هرگز عالمی آفریده نمی شد . 
او آمد وبا آمدنش نه تنها قلب نازنین مادرش وپدر بزرگش و نه تنها قبیله بنی هاشم بلکه کل عالم لاهوت وملکوت وناسوت را پر از سرور وشادی نمود.او با خود وعده حتمی را الهی را به ارمغان آورد.
او آمد تا خداوند به او کوثری عطا نماید تاپیروانش را در بهشت همراهی کرده وهمگان را از عذاب خدا نجات بخشد.
پس سلام وصلوات بر روح مطهرش باد وبر خدا هم سلام ورود باد که این چنین هدیه بزرگی به عالمیان اعطا نموده است.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1394-10-06] [ 08:44:00 ق.ظ ]





  عید امامت حضرت ولیعصر(عج الله فرجه الشریف)   ...

سالروز اغاز امامت حضرت حجة بن الحسن مهدی موعود صاحب عصر وزمان بر پیروان وشیعیان ان حضرت گوارا باد.

والعصرإنَّ الانسان لَفی خُسرٍ..سلام  بر عصر وزمان حکومت آن پیدای واقعی،که دنبال یاران گمشده خود در طول تاریخ سرگردان است 

او حدود13قرن فقط وفقط

دنبال یارانش می گردد.و میخواهد به امر الهی به جنگ ونبرد با تمام سیاهی وظلمت برود.کجایند یاران مهدی

بیائید این امام سرگردان ودور از اصحاب ویارانش را یاری دهید.

 

اومنتقم خون جده اش فاطمه زهراست او منتقم خون ثارالله است ، بیائید به او یاری رسانده وعرش الهی را غرق در نور وسرور کنید.

ای مردم این امام طلبیدنی است خودش نمی آید مگر این که مردم طالبش باشند. وعده الهی قطعی است پس او را یاری دهید که او منتظر مدد شماست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-09-30] [ 11:33:00 ق.ظ ]





  اربعین حسینی   ...

آیا چنین مراسم با شکوه و مجللی تنها به سبب زیارت جابر بود؟ ! و یا تنها به حساب روز چهلم عاشورا بود؟ ! یا برای تجدید خاطره تلخ و مظلومانه عاشورا است که در اربعین تجسم یافت و تکرار شد؟ و یا این که برای بزرگداشت و تجلیل مراسم تدفین بخشی از بدن پاک و پیکر مطهر امام حسین (ع) و یاران بی نظیرش؟ بخشی از بدن و پیکر که حرمت و قداستش اگر از کل پیکر و بدن بیشتر نباشد، کمتر نیست.
آیا عده ای از زنان و کودکان اسیر شده و رنج بی خانمانی کشیده و تلخی غربت چشیده، پس از چهل روز اسارت و آوارگی، سر بریده و از تن جدا شده پدران و برادران و فرزندان خود را به بدنهای بی سر ملحق کنند و دفن نمایند، داغ تازه آنان تازه تر نمی شود؟ داغدیدگانی که علاوه بر در دل داشتن داغ کشته و پرپر شدن گل پیکر خاندان خود، اجازه گریستن و اشک ریختن و آه کشیدن و ناله کردن را نداشتند، پس از چهل روز تحمل درد و رنج و زحمت اسارت، بر سر تربت عزیزان خود آمدند تا سرهای پاک به امانت گرفته را به اهل امانت بازگردانند و پس از انجام وظایف و پایان یافتن مراسم تدفین تمام قطعات بدنهای قطعه قطعه شده، به مراسم عزاداری و سوگواری بپردازند.
آیا شایسته نیست شیعیان مخلص این خاندان که «خلقوا من فاضل طینتهم یفرحون لفرحهم و یحزنون لحزنهم.» (از باقیمانده خاک آنان آفریده شدند و به شادی آنان شاد و به حزن و اندوه آنها اندوهناکند.) در بیستم صفر هر سال، سوگواری و نوحه خوانی برپاکنند تا خاطره تلخ بازگشت اسیران تجدید و مراسم تدفین سرهای مطهر در کربلا، تجلیل شود؟ و با برپایی مراسم نوحه و عزا و ماتم، همیاری و همگامی خود را با اهل بیت (ع) اعلام کنند؟
از اینجا راز و رمز برگزاری مراسم سوم و برپایی برنامه چهلم برای مردگان مؤمن، کشف می شود که روز سوم، رمز تجدید خاطره مراسم تدفین پیکرهای بی سر شهیدان کربلاست. و راز مراسم اربعین، تجلیل و اظهار همدردی با خاندان نبوت و شرکت در اقامه عزا به مناسبت تدفین و خاکسپاری سرهای بی پیکر و ملحق نمودن آنها به بدنهای پاک بی سر است.مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (ع) است‌. حضرت در روایتی که در منابع ‌مختلف از ایشان نقل شده فرموده‌اند: نشانه‌های مؤمن پنج چیز است‌: 1ـ خواندن پنجاه و یک رکعت نماز(17رکعت نماز واجب +11 نماز شب+ 23نوافل‌) 2ـ زیارت اربعین 3ـ انگشتری در دست راست 4 ـ وجود آثار سجده ‌بر پیشانی 5 ـ بلند خواندن بسم الله در نماز. این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که در منابع دعایی آمده. در مورد مهمترین وقایع بیستم صفر در منابع معتبر بیشتر به دو رویداد یعنی خروج کاروان اسرا از شام به سمت مدینه و دوم زیارت جابربن عبدالله انصاری از حرم امام حسین(ع) تأکید شده است و در مورد اینکه در این روز اهل بیت امام حسین(ع)، به کربلا بازگشتند، تردید جدی وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-09-09] [ 09:27:00 ق.ظ ]





  پیادگان اربعین یا طلایه داران حماسه حسینی   ...

ای زائران دشت کرببلا ! ای مصیبت دیدگان شور نینوا! ای یاری کنندگان اسرای عاشورا ! 


خوشا به سعادتان که در کاروان پیاده حسینی قرار گرفتید .با کدامین معرفت به این درجه رسیدید؟ از همان لحظه ای که پاهایتان عزم سفر کرد یعنی شما طلایه دار قیام وحماسه جاوید عاشورائیان شدید.


مبادا در طول سفر به نماز، دعا وذکر تسبیحات  غافل شوید ، مراقب باشید غافله  سالار این کاروان زینب کبری است . همان خانم دل شکسته ای که با وجود تمام مصیبت ها از نماز شب ، شب شام غریبان هم نمی گذرد ، همان مدیر کاروان دلسوز که تمام غذایش را به کودکان اسیر می بخشد وبا  نا توانی از همه واجبات ومستحبات خود غافل نیست. 

خواهرم حجابت ، عبادتت، ذکر تسبیح ها وتلاوت قرآنت در کل مسیر سفر وتمام طول عمرت زینبی باشد. چون گام در مسیر آن بانوان بنی هاشم ویاران خاموش کربلا گذاشتید وسعی کنید قلبی عاشورایی پیدا کنید که تمام  وجودشا ن فقط خدا را دیدند ما رأیتُ إلَّا جمیلاً.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-09-07] [ 09:21:00 ق.ظ ]





  پس بسیجی بسیجی بمانیم   ...

بسیج سیاسی است اما سیاست زده نیست ، سیاسی کار نیست.

 

بسیجی مجاهد است، اما بی انضباط نیست، افراطی نیست.


بسیجی عمیقاً متدین ومتعهد است، اما متحجر نیست، خرافی نیست.


بسیج با بصیرت است، اما  از خود راضی نیست.


 بسیج اهل جذب است - گفته ایم جذب حداکثری- اما اهل  تسامح در اصول نیست.


بسیج متخلق به اخلاق اسلامی است، اما ریاکار نیست.


بسیج در کار آباد کردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست.


  ای بسیجی بمان تا امام بیسجیان روحش آرام بماند وآقا وسرور وملایمان به وجود مان افتخار نماید وبر دشمنان  


      ببالد که همه ملت ایرا ن بسیجی است.      




موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[یکشنبه 1394-09-01] [ 12:46:00 ب.ظ ]





  روز جهانی استکبار جهانی   ...

روز 13 آبان، یادآور حوادث مهمی است که در شکل گیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی آمریکا از ایران نقش اساسی داشتند. در روز 13 آبان 1343، مأموران رژیم شاه،

حضرت امام خمینی(ره) را در قم دستگیر و به دستور آمریکا، به ترکیه تبعید کردند. در روز 13 آبان 1357، دانش آموزان تهرانی در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند، ولی

دژخیمان رژیم شاه، به آنان حمله کرد و آنان را به خاک و خون کشید. در روز 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، لانه ی جاسوسی آمریکا را در تهران تسخیر کردند و جاسوسان

آمریکایی را به گروگان گرفتند. بدین ترتیب، مبارزه ی ضد آمریکایی مردم ایران، ابعاد جدیدتری پیدا کرد. بنابراین، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این روز را به روز «ملّی مبارزه با استکبار» نام

گذاری کردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[چهارشنبه 1394-08-13] [ 09:17:00 ق.ظ ]





  زندگینامه سردارشهید سید مجتبی علمدار   ...

شهید حاج سید مجتبی علمدار
هنگامی که همراه نسیم سحری نوای روح بخش اذان صبح در 11 دی ماه سال 1345 در کوچه پس کوچه های شهرستان ساری طنین انداز شد« سید مجتبی» چشم به جهان گشودو خانواده علمدار با تولد دومین فرزندش بار دیگر سبز پوش شد.
سید مجتبی با حضور در عملیات های مختلف چندین بار مجروح شد ولی بیشتر اوقات بدون مراجعه به پژشک زخمهایش را درمان می¬کرد. در عملیات والفجر8 شیمیایی شد.
سید در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیت های مختلف طحال وبخشی از روده خود را از دست داده وبه دلیل میگرن عصبی ومیکروبی که در گلویش وجود داشت هر سال تقریباً از از اوایل زمستان به شدت بیمار می¬شد.
او مداح اهل بیت بود، همیشه مراسم را با نام حضرت مهدی (عج) شروع می¬کرد ودر حالیکه به امام حسین (ع) ارادت خاصی داشت، مظلومیت آن خاندان را فریاد بر می¬آورد.
بیت الزهرا مسجد جامع، امام زاده یحیی ، مصلی امام خمینی، هیأت عاشقان کربلا ومنازل شهدا همیشه با نفس گرم حاج سید مجتبی معطر می¬شد وبچه¬ها نسز با صوت داودیش مداحی را می¬آموختند. وی از دیگران بسیار دستگیری می¬نمود. نماز شبهایش همیشه بر قرار بود وزیارت عاشورایش ترک نمی¬شد وذکر یا زهرا همیشه برلبانش بود.
حاج سید مجتبی علمدار در اوائل دی ماه 1375 به دلیل جراحت شیمیایی روانه بیمارستان شده و در قسمت ایزوله بستری گشت و بعد از یک هفته بی هوشی کامل هنگام اذان مغرب روز یازدهم دی ماه نماز عشق را با اذان ملکوتیان قامت بست ودر محراب شهادت به اقامه ایستاد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-08-09] [ 08:33:00 ق.ظ ]





  غذای حرام و تأثیرات آن برانسان   ...


شورای سیاست‌گذاری حوزه‌های علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران
معاونت پژوهش

عنوان مقاله:
غذای حرام و تأثیرات آن برانسان

نگارنده:
سیده فاطمه صالحی امیری
فاطمه پورمهدی امیری

سال تدوین: پائیز 1394

غذای حرام و تأثیرات آن برانسان
چکیده: *پژوهشگران
همان گونه که می¬دانیم مراتب گناه مختلف می¬باشد، کیفر گناه و آثار مترتب برآن هم، متفاوت است. زیرا بعضی از گناهان، گذشته از آن که انجام دادن آن گناه، جرم است غالباً زمینه برای ارتکاب گناهان دیگری هم می¬شود که خوردن مال حرام و شبهه ناک از آن جمله است و آثار غذاهای حرام در روحیات انسان، به قدری واضح و مشهود است که بزرگترین سد و حجاب و مانع رسیدن به فیوضات الهی می¬شود.
از این رو، در تحقیق حاضر با عنوان« غذای حرام و تأثیرات آن بر انسان» به انواع غذای حرام واثرات آن با توجه به آیات وروایات مطالعه وواکاوی شده است. هدف از این پژوهش بررسی اقسام مال حرام، از نوع ذاتی و عارضی و بیان آثار مترتب بر آن می¬باشد در  فرض نگارنده آن است که خوردن غذای حرام تاثیر بسزایی برروح و جسم انسان می¬گذارد. نگارنده برای دست یابی به درستی یا نادرستی فرض مذکور از روش اسنادی ، اطلاعات مورد نظر را گردآوری کرده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد خوردن مال حرام از صفات رذیله متعلق به قوه شهوت می باشد و نقش بازدارندگی در شکوفایی اخلاق حسنه و معرفت الهی دارد. و همچنین موجب تهدید نسل و تخریب جامعه انسانی می¬گردد.
کلید واژه: غذا، غذای حرام، اثر غذای حرام.

مقدمه
زمانی که خداوند انسان را آفرید، در مقابل اعتراض فرشتگان به آفرینش انسان که ابراز داشتند انسان در زمین طغیان می¬کند، فرمود: من چیزی می¬دانم که شما نمی¬دانید. و شاید فرشتگان نمی¬دانستند که یکی از هدف های خلقت انسان، شناخت خداوند متعال می¬باشد و شناخت خداوند میسر نمی¬شود جز به شناخت آنچه محبوب و مبغوض الهی است.
از جمله اعمالی که محبوب خدا و عامل مهمی در رسیدن به کمال و سعادت است کسب حلال در دنیا می¬باشد. به همین دلیل است که قرآن روی آن تاکید نموده و می¬فرماید: «فلینظر الانسان الی طعامه». (سوره عبس/آیه24). برخی از مفسرین معتقدند که در اینجا منظور از نگاه انسان این است که توجه کند به غذایی که می¬خورد که از راه حلال کسب شده یا حرام؟ مشروع یا نامشروع؟
چرا که روح و جسم انسان با یکدیگر در ارتباط می¬باشند؛ تغذیه¬ی جسم توسط خوراک می¬باشد و خوراکی که از طریق تلاش و کسب حلال بدست آید اثر مطلوب در روح داشته و در نتیجه انسان خدا را می¬شناسد و اگر خوراک از طریق کسب حرام باشد لقمه¬ای که وارد بدن می¬شود، حرام بوده، روح انسان مطیع شیطان و هواهای نفسانی شده و به مرحله¬ای می¬رسد که ازحیوان پست¬تر می¬گردد.
آنچه در طی این راه مفید می¬باشد شناخت تاثیر غذاهای حلال و حرام بر زندگی دنیوی و اخروی انسان و به تبع آن سعادت یا شقاوت فردی می¬باشد.
تحقیق حاضرعهده دار بیان حرام خواری و اقسام آن و تاثیرات آن بر زندگی انسان می¬باشد.
1-1-خوردن مال حرام ازنگاه روایت
خوردن مال حرام از صفات رذیله متعلق به قوه شهوت می¬باشد؛ و آن از نتایج حب دنیا و حرص بر آن بوده و از بزرگترین موانع وصول به سعادت است. بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده¬اند از فیوضات و سعادت محروم مانده¬اند، به واسطه آن بوده است. و کسی که تأمل کند می¬داند که خوردن حرام، حجاب بزرگی است که مانع رسیدن بندگان به درجه ابرار می¬گردد. دراین رابطه معلم بزرگ اخلاق ملا احمد نراقی چنین فرمودند:
«دلی که از لقمه حرام روئیده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا؟ و نطفه¬ای را که از مال مردم هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل می¬شود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟ و به همین جهت حاملین شرع و احکام، و امنای وحی ملک علّام، نهایت تحذیر از او فرمودند، و به شدت هر چه تمام تر از او منع نمودند.» ( احمد، نراقی، معراج السعاده، ص 401)
حضرت پیغمبر (ص) فرمودند: «در بیت المقدس فرشته¬ای هست که هر شب ندا می¬کند که هر که بخورد چیزی را که حرام باشد، خدا از او سنتی و واجبی را قبول نمی¬کند» .( محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص 16، ح 72)
و نیز از آن حضرت روایت شده: «هر که باک نداشته باشد از این که هر جا مال را تحصیل کند، خدا هم باک ندارد که از هر دری او را وارد جهنم کند. » (همان، ص 13، ح63.)
از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروی است که: «هر گاه کسی مالی از غیر مداخل حلال به دست آورد و به آن حج کند، چون گوید: «لبیک، اللهم لبیک» خطاب رسد که: «نه لبیک و نه سعدیک» (محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج5، ص 124، ح3)
1-2- اقسام مال حرام انسان به طور طبیعی از بعضی از غذاها متنفر است و از آنجا که اسلام موافق فطرت انسان است، این گونه غذاها را ممنوع و حرام اعلام کرده است. در ادیان گذشته هم ردپای این حکم به چشم می خورد.در تورات می خوانیم که «هیچ مکروه مخور»و سپس حیوانات حلال را نام می¬برد و می¬گوید«از همه مرغان طاهر بخور.» ( ویلیام گلن، هنری مرتن، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب مقدس عهد عتیق وعهد جدید، تورات، سفر لویان، ص203)
اموال حرام، از دو قسم بیرون نیست.
1-3- اول آنکه :ذات آن حرام است؛ مثل:
1-3-1 . شراب
خمر در لغت به معنای «پوشاندن چیزی است مانند زنان که سرها را با مقنعه می¬پوشانند و چون مایع مست کننده، عقل را می¬پوشاند آن را خمر نامیدند. » (حسین بن محمد، راغب اصفهانی ، مفردات فی غریب القرآن ، ج1 ، ص299)
برخی از مواد غذایی مانند آتشی است که از بُن درخت تربیت را می¬سوزاند و نقش بازدارندگی در شکوفایی اخلاق حسنه و معرفت الهی دارد. اساسی¬ترین و مخرب¬ترین آن ها مصرف مواد الکلی و مست کننده است.
آثار شراب خوری
شراب خوری، آثار و آفات جسمی و معنوی فراوانی دارد که به چند مورد اشاره می¬شود:
الف- مخرب عقلی و عصبی: مهم¬ترین برتری انسان نسبت به سایر مخلوقات، عقل اوست. اولین جایی که پس از مصرف الکل دچار حمله و تخریب می¬شود سلول¬های مغزی است و در واقع سایر افعال ضد اخلاقی ناشی از نابودی سلول¬های مغزی است که قابل ترمیم هم نیستند. از این رو حضرت علی (ع) فرمودند: «خداوند برای حفظ و نگهداری عقل و خرد، شراب خواری را تحریم کردند. » (محمد،دشتی،ترجمه نهج البلاغه، حکمت 252، ص 486)
ب- آثار مخرب بر جنین و نسل آینده: «تمامی صفات والدین از طریق ژنتیک به فرزند منتقل می¬شود. گذشته از آن، مواد غذایی نیز که پس از خوردن تبدیل به سلول¬های جدید شده و تولید نطفه می¬کند، سعادت و یا شقاوت نسلی را رقم می¬زند.» (منیره السادات، کامرانی، آثار تربیتی تغذیه در قرآن و سنت، ص 105)
امام محمد باقر(ع) فرمودند: «حَرَّمَ اللهِ الخمرَ لِفِعلِها و فَسادِها»؛ خداوند شراب را به خاطر آثار و فسادهایی که ایجاد می¬کند، حرام کرده است.» ( محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص 303، ح 31961) و چه فسادی بالاتر از تهدید نسل و تخریب جامعه انسانی.
ج-رابطه شرب خمر و سلب ایمان : بین شرب خمر و سلب ایمان ارتباط هست و ایمان با شراب خواری سازگاری ندارد. چه زیبا امام صادق (ع) فرمودند: «شرب خمر روح ایمان را از جسدش می¬کَند و جدا می¬کند. » (همان، ص 297، ح 31949)
د- عامل عداوت و کینه توزی: ” إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ..” (مائده، آیه 91 ) شیطان می¬خواهد به وسیله¬ی شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند.
«یکی دیگر از آفات شرب خمر طبق بیان صریح قرآن، ایجاد عداوت و دشمنی است، از آنجایی که خوردن شراب، سبب تصرف فکر و قوه عقل و تصمیم¬گیری می¬شود، لذا عقل سلیم را سلب می¬کند و منجر به دشمنی و عداوت می¬گردد و به این وسیله شما را به تجاوز از حدود الهی و دشمنی با یکدیگر وارد می¬کند.» (محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج6، ص 122 ) ح- عامل محرومیت از تمام حقوق¬ خانوادگی و اجتماعی: فرد شراب خوار، موقعیت¬ خانوادگی و اجتماعی خود را از دست می¬دهد و در روایات نیز خواسته شده که او را از فضای سالم جامعه طرد کنند. از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «شراب خوار اگر سخنی گفت باور نکنید و اگر خواستگاری کرد، به او زن ندهید، اگر بیمار شد به عیادتش نروید، اگر مرد بر جنازه¬اش حاضر نشوید و به او امانت مسپارید و اگر بسپارید هلاک می¬شوید چون خداوند خلف وعده نمی¬کند که فرمودند: «به بی خردان و سفیهان اموالتان را ندهید. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص 313، ح 317)
و- بازداری از یاد خدا و نماز: از جمله آثار معنوی شراب خواری، بازداری از یاد خداست “إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ …. فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ… “( سوره مائده، آیه 91) مقصود هر نوع طاعت و بندگی است و این که نماز را جداگانه آورده، نشان می¬دهد که برترین سمبل یاد خدا، نماز است. (محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج3، چاپ اول، قم، درس¬هایی از قرآن، 1379، ص 160)
ز- تشنگی و روسیاهی شراب خوار: در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که: «اِنَّ شارِبَ الْخَمْرِ يَمُوتُ عَطْشانَ، وَ یَدخُلَ الْقَبْرِ عَطْشانٌ و یبعثُ و هو عطشانُ وَ يُنادى اَلفَ سَنه واعَطَشاهْ فَیُوتی بماءٍ کالمُهلِ یَشَوِ الوجوه فَیَنضَجُ وَجهَه و تَیناثَرُ اَسنانُه… » (میرزا حسین، نوری، مستدرک الوسایل، ، ج17، ص 45، ح20692 ) شراب خوار تشنه می¬میرد و تشنه در گور می¬رود و تشنه مبعوث می¬شود و هزار سال فریاد تشنگی برمی-آورد. آن گاه آبی جوشنده هم چون فلز گداخته که صورت¬ها را کباب می¬کند و دندان¬ها و چشم¬هایش فرو می¬ریزد…
1-3-2- خون خون ، مایع سرخ رنگی است که در تمام رگ¬ها جریان دارد و در چهار سوره¬ی قرآن، مسئله¬ی حرمت آن مطرح شده و فقط در سوره انعام اشاره به «دماً مسفوحاً» (سوره انعام، آیه 145) «یعنی خون جاری شده از بدن حیوان است که فقط این خون حرام است و خونی که در بدن حیوان ذبح شده باقی می¬ماند، پاک است.» ( فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان، ج4، ص 584)
«در علم خدا شناسی اثبات شده که غذاها از طریق تاثیر در غده¬ها و ایجاد هورمون¬ها در روحیات و اخلاق انسان اثر می¬گذارند. از قدیم نیز تاثیر خون خواری در قساوت قلب و سنگدلی به تجربه رسیده و حتی ضرب المثل شده است. »( ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 586)
شهید دکتر پاک نژاد در این باره می¬نویسد: «گذشته از زیان¬های خونخواری بر جسم، ضررهای آن بر روان است. چوپانان همیشه برای این که سگ گله سبعیّت (درندگی) بیشتر پیدا کنند، مدتی به او خون می-خورانند. » (رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج8، ص 208)
1-3-3- گوشت مردار
«میته، مرده هر حیوانی است که خداوند گوشت آن ها را حرام کرده است. حال خود به خود و یا غیر ذبح شرعی مرده باشند، گوشت چنین حیوانی، خوردنش حرام است.» (زین العابدین، قربانی لاهیجی، تفسیر جامع آیات الاحکام، ج11، ص 34)
آثار خوردن گوشت مردار
الف- عامل ضعف و مرگ ناگهانی: در برخی از روایات اهل بیت (ع) به خطرات و دلایل تحریم گوشت مردار، اشاره شده است؛ امام صادق (ع) در پاسخ سوال مفضل بن عمر که چرا خداوند گوشت مردار را حرام کرده است فرمودند: … اما مردار، هیچ کس از آن نمی¬خورد مگر این که بدنش ضعیف و رنجور شود، نیروی او را می¬کاهد… و آن کس که این کار را ادامه دهد با مرگ ناگهانی (مانند سکته) از دنیا می-رود. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 24، ص99، ح 30083)
ب- عامل قطع نسل: از امام جعفر صادق (ع) روایت شده: «خوردن گوشت مردار، سبب انقطاع نسل می¬گردد. » (محمد بن علی، صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 548)
ج- عامل سوء خلق، عصبانیت قلب: از دیگر آفات مردار خواری در کلام امام رضا (ع) به طور کامل بیان گشته است: «حرام شدن مردار برای آن است که باعث فساد و آفت بدن ماست و سبب بروز صفرا می-شود. دهان و بدن را بد بو و متعفن می¬کند و باعث بد اخلاقی و قساوت قلب می¬شود. مهربانی و رحمت را کم می¬کند تا آنجا که نمی¬توان در مورد شخصی که گوشت مردار می¬خورد از کشتن فرزند و پدر و رفیق خود ایمنی داشت. » (محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار ، ج65، ص 165)
از این روایات به خوبی می¬توان رابطه¬ی متقابل جسم و روان را دریافت که چگونه غذایی چون گوشت مردار، زمینه¬ی بروز رفتارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی فوق قرار می¬گیرد.

1-3-4- گوشت خوک
اسلام، خوردن گوشت خوک را حرام کرده است به خاطر آن که از نظر اخلاقی و پزشکی مضر است. «خوک از پلید خواران و نجاست خواران است به همین دلیل قرآن آن را «رجس» نامیده است و دیده شده که خوک ادرار و حتی فضله خود را می¬خورد؛ لذا معده خود را لانه انواع و اقسام میکروب¬ها و انگل¬ها می-کند و از آنجا به گوشت و خون و شیر آن سرایت می¬کند.» (رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج8، ص 20)
«خوک حتی نزد اروپائیان که بیشتر گوشت آن را می¬خورند، سمبل بی غیرتی است. چرا که در امور جنسی فوق العاده بی تفاوت و لا ابالی است. علاوه بر تاثیر غذا در روحیات که از نظر علم ثابت است، تاثیر آن در خصوص لا ابالی گری در مسایل جنسی نیز مشهود است.» (محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 321)
1-4-دوم آن که: به جهت صفتی که عارض آن شده، حرام شده است؛
مثل طعامی که به زهر مخلوط شده باشد ویا به جهت نقص و خللی که در گرفتن و دادن مال به هم رسید. حرام شده است که اقسام بسیار دارد و در ذیل، به چند مورد اشاره می¬شود.
1-4-1- ندادن خمس و زکات
این مسئله بسیار روشن است که کسب یا استفاده از مال حرام، منحصر در این نیست که حقوق دیگران را زیر پا گذاشته و از اموال غصبی مردم که از طریق غیر مشروع به دست آمده استفاده نماییم، بلکه برای حرام غیر از بهره برداری از حقوق دیگران مصادیق دیگری هم در شرع تعیین شده است که یک مورد آن استفاده از اموال و سرمایه¬هایی است که خمس و زکات آن داده نشده باشد یعنی حق الهی از اموال شخصی انسان پرداخت نشده است. همه فقها و علمای دینی اتفاق نظر دارند بر این که استفاده از چنین سرمایه¬هایی حرام است و نماز با آن ها صحیح نیست. ثروتی که زکات یا خمس آن پرداخت نشده است، حلال مخلوط به حرام ، و تصرف در آن جایز نیست.
بنابراین آن کس که سرمایه¬هایی از طریق غیر شرعی کسب می¬کند، با کسی که اموال و سرمایه¬هایی از مسیر شرعی و حلال به دست می¬آورد، ولی حق الهی (خمس و زکات) را پرداخت نمی¬کند هر دو به نوعی مبتلا به حرام شدند.
1-4-2- ربا
واژه¬ی ربا در شرع، مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر سود شرعی است. ربا یعنی فزونی بر سرمایه، و به اعتبار این فزونی و زیادی، خدای تعالی می¬فرماید: "وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ"؛ و آنچه به (قصد) ربا می¬دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد، نزد خدا فزونی نمی-گیرد.»( سوره روم، آیه 39)
ربا جزء گناهان کبیره¬ای است که خداوند سبحان با لحنی شدید در کتابش از آن یاد کرده است. ربا از این جهت که دامنه¬ی بسیار گسترده¬ای دارد، ممکن است انسان در اثر جهل و نادانی به مسائل آن گرفتار شود، پس لازم است قبل از تجارت، مسائل آن را آموخته و بعد تجارت نماید.
از حضرت امیرالمومنین (ع) منقول است که بر فراز منبر می¬فرمود: «ای گروه تجار، اول فقه، بعد تجارت، به خدا قسم ربا پنهان¬تر از صدای مورچگان، به هنگام راه رفتن روی سنگ¬های سخت است. » (محمد باقر، مجلسی، حلیه المتقین ، ص 498)
آثار رباخواری
الف- رباخواری هم¬ردیف زنای با محارم: پیامبر خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند: «یا علی درهم ربا اعظم عندالله عزّوجلّ من سبعین زینه کلها بذات محرم فی بیت الله الحرام؛ درهمی از ربا، گناه آن بزرگ¬تر است از هفتاد زنا که همه¬ی آن ها با محارم خود در خانه¬ی کعبه باشد.» (محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج4، ص 358)
ربا در روایات زیادی، تشبیه به زنای با محارم شده است، و این از آن جهت است که رباخواری، هم چون زنا، فساد را در جامعه گسترش می¬دهد و سبب از بین رفتن فضائل اخلاقی در میان مردم می¬شود.
ب- خداوند سبحان، وعده¬ی عذاب¬های مختلف به رباخواران داده است: "وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ" ( سوره نساء، آیه 161) و کسانی که به (رباخواری) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
در خبر است که حضرت رسول خدا (ص) فرمود: «رایت فی جهنم قوم بطونهم کالبیوت الواسعه سقطوا فی طریق اهل جهنم یمّر علیهم هولاء الذین یاکلون الرّبا؛ دیدم در جهنم گروهی را که شکم¬هایی مانند اتاق-های گشاده و بزرگ داشتند و در راه جهنم افتاده بودند و جهنمیان بر آن ها می¬گذشتند و پاهایشان را بر شکم¬های آنان می¬گذاردند و می¬رفتند، از جبرئیل پرسیدم این ها کیستند؟ گفت: کسانی که ربا می¬خوردند.» (مستدرک الوسائل، ج13، ص323)
از حضرت رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: «یملاء بطونهم من الحیّات و یرقّق جلدهم بحیث یشاهد النّاظرون؛ شکم¬های رباخواران را از مارها پر می¬کنند و پوست آنان نازک می¬شود به طوری که نظر کنندگان مشاهده می¬نمایند.»( ری شهری، میزان الحکمة، ج4، ص356، ح7102)
ج- مورد لعن و نفرین رسول خدا (ص) هستند:«رسول خدا (ص) لعنت کرد ربا و رباخوار و فروشنده و خریدار و نویسنده و شاهد را. » (عبدالحسین، طیب، اطیب البیان، ج1، چاپ دوم، تهران، اسلام، 1378 ش، ص 236)
د- رباخوار مبتلا به جنون می¬شود:امام صادق (ع) می¬فرماید: «آکل الربا لا یخرج من الدنیا یتخبطه الشیطان؛ رباخوار از دنیا بیرون نمی¬رود مگر این که به نوعی از جنون مبتلا خواهد شد.» (محمد، صادقی تهرانی، فرقان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 320)
ح- مال ربوی برکت ندارد: زراره می¬گوید به حضرت صادق (ع) عرض کردم این که خداوند می-فرماید: از مال ربا کم می¬کند و برکت را از مال ربا می¬برد و صدقات را زیاد می¬کند در حالی که کسی را می¬بینم که ربا می¬خورد و مالش هم زیاد می¬شود (چگونه است؟) حضرت فرمود: کدام کم شدن و بی برکتی بدتر از این است که یک درهم ربا، دین خوردنده¬اش را از بین می¬برد و اگر هم از گناه خود توبه کند، مالش رفته و گدا می¬شود.» ( محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج18، ص 119، ح 23276)
1-4-3- رشوه
رشوه، «چیزی است که شخص به حاکم یا دیگری می¬دهد تا به سود او حکم کند، یا خواسته¬اش را برآورد.» (فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص 184)
شیوع رشوه خواری در یک کشور، علاوه بر این که امنیت اقتصادی و حقوقی و اخلاقی آن را از بین می¬برد، مانع بزرگی بر سر راه سازندگی است، زیرا که کارگزاران به جای ابتکار و خلاقیت، در جهت تأمین معاش خود، به رشوه خواری روی می¬آورند.
1-4-5-آثار رشوه خواری
الف- رشوه مانع عدالت اجتماعی:رشوه، یکی از بزرگترین موانع اجرای عدالت اجتماعی بوده و هست و سبب می¬شود قوانین که قاعدتاً باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشند، به سود مظالم طبقات نیرومند که باید قانون آن ها را محدود کند به کار بیفتد.
«زشتی رشوه سبب می¬شود که این هدف شوم در لابه لای عبارات و عناوین فریبنده دیگر انجام گیرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نام¬هایی مانند هدیه، تعارف، حق حساب، حق الزحمه و انعام استفاده کنند ولی روشن است این تغییر نام¬ها به هیچ وجه تغییری در ماهیت آن نمی¬دهد و در هر صورت پولی که از این طریق گرفته می¬شود، حرام و نامشروع است.» (رشوه پدیده شوم اجتماعی، سازمان اوقاف و امور خیریه، ص 9)
ب- به صورت خوک محشور می¬شود:حضرت علی (ع) می¬فرماید: «یکی از مصادیق سحت، رشوه گرفتن است که اهل سحت و رشوه گیرندگان در قیامت به صورت خوکان می¬باشند.» (علی بن ابراهیم، قمی، تفسیر قمی، ج1، ص 70)
ج- مورد لعنت خداوند هستند:از رسول خدا (ص) نقل شده است: «لعن الله الرّاشی و المرتشی و الماشی بینهما؛ رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه در رشوه خواری را خداوند لعنت کرده است. » (عبدالله، ما مقانی غروی، سراج الشیعه فی آداب الشریعه، ص 239)
د- موجب وحشت و اضطراب می¬شود:رسول اکرم (ص) می¬فرماید: «و ما من قوم یظهر فیهم الرشا الا اخذ بالرعب؛ در میان هیچ قومی رشوه رایج نمی¬شود، جز این که مبتلا به وحشت و اضطراب می¬گردند.» (احمدبن محمد، حنبل الشیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج4، ص 205)
ح- از نشانه¬های نزدیک شدن رستاخیز است:رسول اکرم (ص) در حجه الوداع فرمودند: «از نشانه¬های نزدیک شدن رستاخیز، انجام شدن معاملات با رشوه است. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسائل الشیعه، ، ج11، ص 277)
1-4-6- کم فروشی یکی از صفات زشت اخلاقی که از زمان¬های بسیار قدیم، دامین گیر بشر بوده است، و امروزه هم طرفداران فراوانی در میان مردم دارد، کم فروشی است. چرا که بشر با فکر و اندیشه¬ی ناقص و غلط خود می¬پندارد از این طریق کسب و تجارتش رونق پیدا می¬کند و به سرمایه و ثروتش افزوده می¬گردد.
خداوند سبحان در کتابش، کم فروشان را به شدت مورد تهدید قرار داده است و در قرآن مجید صریحاً وعده¬ی عذاب به شدیدترین بیان به آن ها داده شده و یک سوره از قرآن (سوره مطففین) را به این موضوع اختصاص داده می¬فرماید: "وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ"؛ وای به حال کم فروشان»(سوره مطففین، آیه 1)
آثار کم فروشی
کم فروشی باعث هلاکت است. امام صادق (ع) فرمود: «ان فیکم خصلتین ملک بهما من قبلکم من الامم، قالوا و ما همای ابن رسول الله؟ قال: المکیال و المیزان؛ در میان شما دو خصلت وجود دارد که امت-های قبل از شما با آن دو هلاک شدند. پرسیدند: آن دو خصلت چیست ای فرزند رسول خدا؟ فرمود: مکیال و میزان (آلت کیل و وزن)» (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج17، ص 393، ح 22826)
1-4-7-مشغول ذمه بودن کم فروش
«کم فروش نسبت به آن مقداری که کم داده، ذمه¬اش مشغول و به طرف، بدهکار است و واجب است آن را در وجه مشتری بپردازد و اگر مرده است، باید به ورثه¬اش به نسبت ارث بدهد و در صورتی که اصلاً او را نمی¬شناسد (بنابر احتیاط با اجازه¬ی حاکم شرع) از طرف صاحبش صدقه دهد. در صورتی که مقداری را که کم کرده، اصلاً نمی¬داند باید به مشتری به مبلغی مصالحه کند و در صورت وفاتش با ورثه و اگر مجهول باشد، با حاکم شرع، مصالحه را انجام دهد.» (عبدالحسین، دستغیب، گناهان کبیره، ج1، ص 419)
1-4-8- خوردن مال یتیم
یکی دیگر از گناهان کبیره¬ای که در آیات و روایات، به آن وعده عذاب داده شده، خوردن مال یتیم (یعنی طفلی که به حدّ بلوغ نرسیده و پدرش مرده است) از روی ظلم و ستم است.
خداوند سبحان دوست دارد که بندگانش یتیمان را در تحت حمایت و پوشش خودشان قرار دهند و نگذارند هیچ گونه اذیت و آزاری به آن ها برسد، چرا که در روایت آمده است: «هنگامی که یتیمی گریه کند، عرش خدا به لزره درآید، آنگاه خداوند تبارک تعالی می¬فرماید: چه کسی بنده¬ی مرا که پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم، به گریه درآورده است به عزت و جلالم سوگند، هر کس او را ساکت کند، بهشت بر او واجب می¬شود.» (محمدبن علی،صدوق، ثواب الاعمال، عقاب الاعمال ، ترجمه علی اکبر غفاری، ص 459، ح 785)
آثار خوردن مال یتیم
الف- خوردن آتش :در بیان قرآن، خوردنده مال یتیم در حقیقت، خوردنده¬ی آتش نامیده شده است. "إِنَّ الَّذينَ يَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْکُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً"؛ «در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم می¬خوردند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می¬برند و به زودی در آتش فروزان درآیند. » (سوره نساء، آیه 10) لحن شدید این آیات، به قدری در قلوب مسلمانان موثر واقع شد که می¬ترسیدند غذای مشترکی برای خود و یتیمان درست کنند.
ب- سخت جان دادن : پیامبر (ص) فرمودند: «وقتی عزرائیل برای گرفتن جان کافری می¬آید، سیخ-هایی از آتش همراه اوست که با آن ها جان او را می¬گیرد و این شامل سه طایفه است و یکی از آن طایفه ها، خورنده¬ی مال یتیم به ناحق است. (عباس، قمی، سفینه البحار ، ج4، ص 873)
1-4-9- غصب
«غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال و یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار می¬شود.» ( خمینی (ره) ، روح الله ، رساله توضیح المسائل ، ج چهارم ، مشهد ، بارش ، ص 334 )
پیامبر اکرم (ص) می¬فرمایند: «کسی که مال مسلمانی را به ناحق غصب کند، خداوند پیوسته از او رویگردان باشد و از هر کار نیکی که می¬کند در خشم باشد و آن ها را در شمار حسناتش ثبت نکند تا آن گاه که توبه کند و مالی را که گرفته است به صاحبش برگرداند.» ( محمد ، محمدی ری شهری ، منتخب میزان الحکمه ، ص 935 ، ح 4787 )
1-4-10- غش در معامله
یکی دیگر از گناهانی که سبب بد بینی و سلب اعتماد از کسبه و تجار می¬شود و روح بدبینی را در جامعه گسترش می¬دهد، غش در معامله است که شرع مقدس به شدت از آن نهی نموده است. «غش در معامله با نیت سود بیشتر صورت می¬گیرد، و برای تحقق آن عمدتاً کالا را طوری قرار می¬دهند که عیوبش از دیده¬ی خریدار پنهان بماند و ظاهرش زیبا و خالی از هر گونه عیب باشد .» (مژگان، پور قاسم میانجی، خوراک-های حلال و حرام، ص 242)
آثار غش در معامله
الف- از بین رفتن برکت و روزی از زندگی :رسول خدا (ص) فرمودند: «من غش اخاه المسلم نزع الله منه برکه رقه، و افسد علیه معیشته و کله الی نفسه؛ هر کسی با مسلمانی غش کند، یعنی دغلی نماید و خیانت ورزد، خداوند برکت را از روزیش ببرد، و زندگی او را پریشان و فاسد نماید و او را به خودش واگذارد. » (محمد تقی، مصباح یزدی، اعلام دین، ص 417)
ب- محشور شدن به غیر دین اسلام : پیامبر (ص) فرمودند: «من غشّ مسلماً فی بیع او شراء فلیس مناء و یحشر مع الیهو دیوم القیامه لانه من غشَّ الناس فلیس بمسلم؛ هر کس در داد و ستد با مسلمانی دغلی کند، از مسلمین نخواهد بود و با یهود در روز قیامت محشور خواهد شد، زیرا هر که با مردم در معاملات غش کند، یعنی دغلی نماید، او مسلمان نخواهد بود.» ( محمد بن علی، صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 284)
شیر فروشی، آب در میان شیر می¬کرد و می¬فروخت، روزی سیل آمد و تمام گوسفندان او را برد، او از نابود شدن گوسفندانش گریه می¬کرد و در حال گریه می¬گفت: «اجتمعت تلک القطرات فصارت سیلاً؛ این قطره¬ها (آب¬های کم) را جمع کردم تا به صورت سیل درآمد. » (اسماعیل، گوهری، مفاسد مال و لقمه حرام، ص 151)
1-4-11- احتکار
احتکار به معنی انبار کردن ارزاق عمومی مردم جهت گران شدن و سود بیشتر بردن است و این عمل در تعالیم الهی ممنوع شده است زیرا سودی است برای فرد، منتها به قیمت زیان به جامعه.
«در تعالیم اسلام درباره تجارت و کسب حلال سفارشات فراوانی شده است و یکی از سنت¬های پسندیده دین به شمار می¬آید و به همان میزان که در توصیف کسب حلال تاکید گردیده است درباره انبار کردن ارزاق مردم مذمت شده است.» (حسن، موسوی خراسانی، لقمه¬های حرام، ص 89)
آثار احتکار
الف- احتکار دلیل بیگانگی: امیرالمومنین (ع) فرمودند: احتکار دلیل بیگانگی افراد با یکدیگر می¬باشد و اجنبی¬ها نسبت به مسلمانان دست به چنین کار ناجوانمردانه¬ای می¬زنند.
قال علی (ع): «مِن طَبایع الاغمار إتعابُ النُفوسِ فی الاحتکار. از طبیعت و سرشت بیگانگان است که مردم را در احتکار اجناس به رنج و تعب اندازند.»(عبدالواحد، آمدی، غررالحکم ،ترجمه محمد علی انصاری، ص 803، ح10013)
ب- احتکار رذیله اخلاقی: انسان کریم، کرامت نفس و نیز سخاوتش ایجاب می¬کند که از گرسنگی مردم رنج می¬برد و طبع کریمانه¬اش اجازه نمی¬دهد که او سیر باشد و دیگران گرسنه. هیچ انسان با شرافتی در پیش روی افراد گرسنه حاضر به خوردن غذا نمی¬شود و این را از پستی و دنائت طبع به شمار می¬آورد امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند: الاحتکارُ رذیله؛ احتکار و انبار کردن کالا، پستی و رذیلت است. » (حسن، موسوی خراسانی، لقمه¬های حرام، ص 92)
ج- احتکار باعث ناامیدی : مردم در هر جامعه¬ای امیدوارند که از سوی خداوند روزی می¬خوردند و در حقیقت مردم به امید، زنده¬اند. جلوگیری از ارزاق عمومی و مایحتاج مردم باعث دلهره و یأس آن ها شده، امیدشان بدل به نا امیدی می¬شود.» (حسن، موسوی خراسانی، همان کتاب، ص 91)
امام علی (ع) فرمودند: «الاحتکارُ داعیه الحرمان؛ احتکار (انبار کردن کالا) موجب حرمان و ناامیدی است.»(عبدالواحد، آمدی، همان کتاب، ص33،ح306)
نتیجه:
با توجه به آنچه که در این مقاله بیان شد می¬توان نتیجه گرفت:
1-اعمال و رفتار انسان توسط انرژی¬ای تامین می¬گردد که به صورت غذا وارد بدن می¬شود. اگر از کسب حرام باشد، لقمه حرام اثر سوء خود را بر اعمال و رفتار انسان می¬گذارد. لذا غذایی که ما می¬خوریم از حرام باشد انرژی حاصل از آن هم ، سبب صادر شدن عمل حرام می¬شود. و روح بدبینی، در جامعه
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد
در مقابل اگر حلال باشد بنابه مرتبه حلیت طبعاً اعمال صادره هم رنگ و بوی حلال می¬گیرد، ناخودآگاه انسان به گناه بی¬میل می¬شود، به معاصی پشت کرده رو به اعمال حلال می¬آورد.
2- روایات بدست آمده از معصومین به خوبی می¬توان رابطه¬ی متقابل جسم و روان را دریافت که چگونه غذای حرام، زمینه¬ی بروز رفتارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی قرار می¬گیرد. زیرا منشا تمام فعالیت-های ما غذای ماست. اگر حرام شد فطرت، هر کاری می¬کند، تا انسان با مانع و دست¬انداز روبرو شده و سیر کمال برای انسان مشکل و گاهی غیرممکن می¬شود تا آنجا که حتی ارزش¬ها در مقابل او بی¬ارزش و ضدارزش¬ها، ارزش می¬شود.
فهرست منابع :
قرآن مجید
نهج البلاغه
1. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، چاپ پنجم، قم، امام عصر(ع)،1387
2. پاک نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 4، 8، چاپ اول، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1347
3. پور قاسم میانجی، مژگان، خوراک های حلال و حرام، چاپ دوم ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، نشر بین الملل، 1390
4. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه ج 11- 17- 18- 24- 25- 27، دار الاحیا التراث العربیه، 1391 ه ق
5. حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف(دایرة المعارف جامع اسلامی)، ج 2، چاپ اول،آرایه، 1385
6. حنبل الشیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 4، بیروت، دارالفکر، 1414 ق
7. خمینی(ره)،روح الله،رساله توضیح المسایل،چاپ چهارم،مشهد،بارش،1379
8. دستغیب شیرازی،عبد الحسین، گناهان کبیره،ج1،چاپ سوم،قم،دارالکتاب(جزایری)،
9. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، مشهد، آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، 1380.
10. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغت دهخدا، ج 4، ج 26، تهران، دانشگاه تهران، 1372
11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن،ج1، چاپ اول، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، 1412 ق.
12. رضایی اصفهانی،محمد علی،پژوهشی دراعجاز علمی قرآن،چاپ سوم،رشت،کتاب مبین، 1381
13. سازمان اوقاف و امور خیریه، رشوه پدیده شوم اجتماعی، تهران، اسوه، 1375
14. صدوق، محمدبن علی،(ابو بابویه قمی)، علل الشرایع، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، ج 2، چاپ پنجم ، قم، مومنین، 1385
15. صدوق، محمدبن علی،(ابو بابویه قمی)، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، تهران، نشر صدوق، 1373.
16. صادقی تهرانی، محمد، فرقان فی تفسیر القرآن، ج 4، چاپ دوم، قم، فرهنگ اسلامی،1365 ش
17. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، چاپ سوم، تهران، ناصر خسرو، 1372 ش
18. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد موسوی همدانی، ج 1، 3، 5، 6، 9، 14، 16 چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417 ق .
19. طریحی، فخرالدین ابن محمد، مجکع البحرین، تهران، موسسه البعثه، 1390.
20. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، ج 1، چاپ دوم، تهران، گنجینه، 1388 ش
21. عمید، حسن ، فرهنگ عمید، تهران ، امیرکبیر ، 1378ش .
22. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 3، چاپ اول، قم، درس هایی از قرآن، 1379
23. قربانی لاهیجی، زین العابدین، تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 11، چاپ اول، قم، سایه، 1383 ش
24. قمی، عباس، سفینه البحار، ج 1، 2، 4چاپ اول، دارالاسوۀ للطباعۀ و النشر، 1414 ق
25. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، چاپ چهارم، قم، دارالکتاب، 1367ش
26. کامرانی، منیره السادات، آثار تربیتی تغذیه در قرآن و سنت، چاپ اول، مبعث ، گلهای بهشت، 1391
27. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، ج 1-2-4-5-6-15، چاپ دوم، تهران، گل گشت، 1377
28. گوهری، اسماعیل، مفاسد مال و لقمه حرام، چاپ دوم، تهران، احمدی، 1377 ش .
29. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 2-4- چاپ هشتم، قم، دارالحدیث، 1386
30. مجلسی، محمد باقر، حلیه المتقین، چاپ دوازدهم، قم، هجرت، 1378 ش
31. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3-8-45-65-67-72-77-100 چاپ سوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق
32. مامقانی غروی ،عبدالله،سراج الشیعه فی آداب الشریعه، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1385.
33. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1،2،9،11،12،14،16،26،چاپ بیستم،دارالکتب اسلامیه، 1381
34. موسوی خراسانی ، حسن، لقمه های حرام، چاپ اول، قم، مولف، 1376
35. معین، محمد، فرهنگ معین (تک جلدی)، چاپ سوم، تهران، گلستان، 1387 ش
32 .نوری،میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج2، 3، 13،17، قم، مطبعه الاسلامیه، 1417 ق
33 . نراقی، احمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، قم، هجرت، 1381.
33 . هنری مرتن، ویلیام گلن، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب مقدس عهد عتیق وعهد جدید، تورات، سفر لویان.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-08-04] [ 08:35:00 ق.ظ ]





  چرا برای اموات حمد می خوانیم؟   ...

چرا برای اموات حمد می خوانیم؟
چرا هفت حرف درسوره ی حمد نیست؟
((ث /ج /خ/ ش/ ظ/ ف)) قیصر روم برای یکی ازخلفای بنی عباس درضمن نامه ای نوشت:ما در کتاب انجیل دیدیم که هرکس از روی حقیقت سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد

خداوند  جسدش رابر آتش دوزخ حرام میکند وآن حرف عبارت است از((ث/ ج/ خ/ ز/ ش/ ظ/ ف))ما هرچه برسی کردیم سوره ای را درکتاب تورات وانجیل و زبور نیافتیم آیا شما در کتاب

آسمانی خود چنین سوره ای دیده اید؟

خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کردواین مساله را با آن ها در میان گذاشت.


آنها از جواب آن درماندند!


سرانجام سوال را از امام هادی(علیه السلام)پرسیدند وآن حضرت در پاسخ به آنها فرمود:

 


آن سوره سوره ی حمد است که این حرف هفتگانه در آن نیست .
پرسیدند فلسفه ی نبودن این هفت حرف چیست؟فرمودند:حرف((ث))اشاره به ثبور(هلاکت)وحرف((ج))اشاره به جحیم(نام یکی از درکات دوزخ) وحرف ((خ))اشاره به جنیث(ناپاک)وحرف

((ز))اشاره به زقوم(غذای بسیار تلخ دوزخ)وحرف((ش))اشاره به شقاوت(بدبختی)وحرف ((ظ ))اشاره به ظلمت(تاریکی)وحرف ((ف))اشاره به آفت است.


خلیفه این پاسخ رابرای قیصر روم نوشت!قیصر پس از دریافت نامه بسیار خوشحال شد وبه اسلام گروید ودر حالی که مسلمان بود ازدنیا رفت.


منبع:شرح شافیه ابی فراس.مطابق نقل منتخب التواریخ ص795

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-07-28] [ 12:36:00 ب.ظ ]





  پیام احیاگری امام حسین علیه السلام   ...

پیام های احیاگری

امام حسین(علیه السلام) مشاهده کرد،که با گذشت تنها نیم قرن از ظهور اسلام، مسیرآن منحرف شده وکسانی برمسند فقهی وسیاسی جامعه تکیه زده¬اند که به عمد میخواهند جامعه رابه گذشته وارزش


های جاهلی آن(نژاد پرستی، خرافه پرستی، حاکمیت زورمداران، سلطنت به جای امامت و..) بازگردانند، لذا اقدام به احیاگری ارزش¬های اصیل نمود وتوانست دوباره کتاب خدا وسنت الهی، حق وحقیقت


نماز، هجرت ودیگر ارزش ها را زنده کند.


پیام دیگر عاشورا، زنده کردن وزنده نگه داشتن کتاب خداوسنت رسول ودیگر، اصول وفروع دین است.


منبع:پژوهشکده تحقیقات اسلامی-ویژه نامه ی محرم 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 12:29:00 ب.ظ ]





  آمادگی برای ورود به محرم الحرام   ...

روايتي از امام رضا (ع) كه ‌فرمودند: همين كه ماه محرم فرا مي‌رسيد، لبخند از لبان پدرم محو مي‌شد و ديگر كسي ايشان را متبسم نمي‌ديد، به سراغ كتاب آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي رفتم و مراقباتي را كه ايشان براي دهه اول محرم و عاشورا بيان كرده بودم مطالعه كردم. اگرچه عمل كردن به اين دستورات سخت است ولي با سرلوحه قرار دادن و توجه به اين مراقبات مي توانيم دل هايمان را عاشورايي كنيم.

ملكي تبريزي مي گويد: سزاوار است حال دوستان ائمه اهل بيت به حكم دوستي، وفا و ايمان به خدا و پيامبر (ص) در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماي خود، آثار اندوه و درد اين مصيبت هاي بزرگ و دردناك را آشكار نمايند. بايد مقداري از لذائذ زندگي مانند خوردن، نوشيدن و حتي خوابيدن و سخن گفتن (مگر درحد ضرورت) ترك نموده و مانند كسي باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است.
وي مي افزايد: نبايد احترام ناموس خدا و احترام پيامبر(ص) و احترام امامش (ع) كمتر از احترام خود و نزديكانشان باشد و لازم است كه خدا و پيامبر(ص) و امامش (ع) را بيش از خود، فرزندان و نزديكانش دوست داشته باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-07-18] [ 08:10:00 ق.ظ ]





  روز اکمال دین در قرآن   ...

در مورد غدیر خم چند آیه وارد شده است:
یکی آیه “الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و…"(1) که روز نهم ذی حجه در سال دهم هجری هنگام حج وداع نازل شد . با نزول حکم ولایت و تعیین سرپرست جامعه اسلامی، اسلام کامل و نعمت تمام و جامعه اسلامی بیمه شد. از ضربه خوردن به وسیله کافران و مشرکان ایمن گشت .
پیامبر به جهت غوغای مخالفان و ترس از شورش و…از ابلاغ حکم جانشینی امام علی تا فرصت مناسب تری خودداری کرد تا این که در روز هجدهم با نزول آیه “یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک و ان لم تفعل …"(2) موظف شد این حکم را بدون فوت وقت ابلاغ کند. حضرت در محل غدیر خم حکم ولایت را ابلاغ کرد . عملا دین را کامل و نعمت را تمام کرد. (3)
دو آیه دیگر هم هست که بنا بر روایات، در مورد غدیر خم نازل شده اند: یکی آیه 32 انفال :
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ
(به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست!»
دیگری آیه اول و دوم سوره معارج :
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِع‏؛
تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند.
در کتب تفسیر و حدیث وارد شده که وقتی رسول خدا در غدیر خم امام علی(ع) را به ولایت عهدی منصوب کرد، خبر آن در اطراف پراکنده شد تا به گوش حارث بن نعمان فهرى رسيد.حارث بى درنگ شتر خود را سوار شد و شرفياب حضور رسول اللَّه گرديد. حضرت آن موقع در ابطح بودند، حارث از شتر خود فرود آمده و بند بر پاى آن نهاد و نزديك شد، آن گاه روى به آن جناب نموده و در حالى كه حضرت در بين جمعى از اصحابش بود، عرض كرد:
از ناحيه پروردگارت به ما دستور دادى كه به وحدانيت خداوند و رسالت تو شهادت دهيم، ما نيز پذيرفتيم، آن گاه به ما گفتى چه و چه (و همه احكام را ذكر كرد) و ما قبول كرديم، و اين همه اطاعت از ما تو را كفايت نكرد تا دو بازوى پسر عمت را كشيده و او را بر همه ما سرورى دادى، و گفتى: هر كه من مولاى اويم،على مولاى او است. اينك آمده‏ام از تو بپرسم داستان سرورى پسر عمت از ناحيه خود تو است يا از ناحيه خداست؟
رسول اللَّه فرمود: سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست !آن نيز مانند همه دستوراتم از ناحيه خداست.
حارث به سوى مركب خود برگشت و در حالى كه مى‏گفت: بار الها! اگر اين مطلب حق است و از ناحيه تو است ،سنگى از آسمان بر ما بباران، و يا عذابى دردناك بر ما نازل كن. هنوز به شتر خود نرسيده بود كه خدا او را هدف سنگ ريزه‏اى قرار داد به طورى كه از فرق سرش فرو رفت و از پائين تنش بيرون آمده و هلاكش ساخت. در باره همين واقعه در سوره معارج اين دو آيه” سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ” را فرستاد.(4)
پی نوشت ها:
1. مائده(5)آیه3.
2.همان،آیه67.
3. ترجمه المیزان،ج5،ص272.
4. تفسیر المنار، ج4،ص464 به نقل از تفسیر ثعلبی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1394-07-11] [ 10:26:00 ق.ظ ]





1 3

  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما