عبدالله الرحمان یکی از شهروندان اصفهانی بود، از مال دنیا چیزی نداشت ،ولی سروزبان خوبی داشت وخوب صحبت می کرد .

عده ای از شهروندان اصفهانی برای دیدن متوکل عباسی وارد کوفه شدند از قرار معلوم به سرزبان خوب عبدالله الرحمان اورانیز با خود همراه کردند.

وقتی به کوفه رسیدند ،دیدند مردم برای دیدن بزرگی دو طرف به صف ایستاده اندوجوانی خوش برورو سوار بر اسب در حال عبور هست

.از مردم پرسید این جوان کیست؟ جواب شنید او علی النقی از نوادگان پیامبر خداست برای معرفی خود به محکمه متوکل می رود وامکان

دارد که متوکل امروز او را بکشد ، من که زیبایی و مهربانی واخلاص را در چهره اش دیدم با اینکه او را نمی شناختم برای سلامتی اش

واینکه از گزند متوکل در امان بماند دعا کردم .وقتی جوان سواره از کنارم عبور می کرد با اینکه کسی را نگاه نمی کرد وفقط به یال اسبش

می نگریست ، رو به من کرد وگفت خدا دعایت را مستجاب کرد.این حرف او در دلم اثر گذاشت وعاشق وشیفته اوشدم بعد به سراغش رفتم

واو نیز برایم دعای بسیارکرد.وقتی به اصفهان برگشتم از شیعیان واقعی او شدم ،وخداوند ثروت بسیاری به من عنایت کرد ودارای باغها

وخانه ها واموال زیادی شدم وهمه این برکات از وجود فیض امام هادی علیه السلام است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1393-07-15] [ 11:01:00 ق.ظ ]