تقليد:
بمعناي پيروي كردن و دنباله روي است و در اينجا پيروي از (فقيه) ميباشد.يعني كارهاي خود را مطابق فتواي مجتهد انجام دهد به مجتهدي كه ديگران از او تقليد مي كنند (مرجع تقليد) مي گويند.
مرجع تقليد بايد داراي اين شرائط باشد: اجتهاد، بلوغ، مردبودن، حلال زادگي، عقل ،عدالت ،زنده بودن ، شيعه دوازده امامي بودن ،و بنابر احتياط واجب اعلم بوده و حريص به دنيا نباشد.
عادل به كسي گويند كه داراي قوه عدالت باشد و نشانه عدالت آنستكه گناهان كبيره را انجام نمي دهد و بر گناهان صغيره اصرار نورزد.
اعلم كسي است كه در استنباط و استخراج احكام (از قرآن و روايات) از ديگران استادتر باشد.
تقليد ابتدائي از مجتهد مرده جائز نيست يعني كسي كه تازه به سن بلوغ رسيده و يا تاكنون تقليد نمي كرده نمي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته ،عمل كند بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
بقاي بر تقليد ميت:
بقاي برتقليد ميت اشكال ندارد يعني كسي كه در زمان حيات مجتهدي به فتاوايش يا بعضي از آنها عمل كرده باشد مي تواند بر تقليد او باقي بماند ،حتي در مسائلي كه در زمان حيات آن مجتهد به آنها عمل نكرده نيز ميتواند از وي تقليد كند. مثلا خانمي كه درحيات امام زايماني نداشت تا غسل نفاس در زمان امام داشته باشد بعد از او اگر زايمان كرد مي تواند از روي دستور امام غسل خود را انجام دهد. مقلد بايد با اجازه مجتهد زنده بر تقليد ميت باقي بماند يعني بعد از فوت مجتهد خودش مجتهد زنده اي را براي تقليد انتخاب مي كند و با اجازه او بر ميت باقي مي ماند.
كسي كه بر تقليد ميت باقي مانده است ،در مسائلي كه ميت فتوي نداده و همچنين در مسائل جديد بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
اگر مقلد در مسئله اي به فتواي مجتهدي عمل كند و بعد از مردن او در همان مسئله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد ،دوباره نمي تواند آنرا مطابق فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته انجام دهد.
بعنوان مثال : مقلدين امام در زمان حيات امام به فتواي امام ( اگر كسي كارمند شهري باشد كه با محل زندگي او چهار فرسخ يا بيشتر فاصله است نماز آن شخص قصر و نمي تواند روزه بگيرد چون مسافر است ) عمل كردند و روزه نمي گرفتيد بعد از فوت امام به فتواي مجتهد زنده (اگر كسي كارمند شهري باشد كه يا محل زندگي او چهار فرسخ يا بيشتر فاصله است شغل اين شخص بحساب مي آيد اين شخص مسافر نيست نماز تمام و روزه درست است ) عمل كرده بعدا نمي تواند برگردد به دستور امام و روزه را نگيرد.
ولي اگر مجتهد زنده فتوي ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتي به احتياط مجتهد زنده عمل كند دوباره مي تواند به فتواي مجتهديكه از دنيا رفته عمل نمايد .مثلا اگر مجتهدي گفتن يك مرتبه تسبيحات اربعه را در ركعت سوم و چهارم نماز كافي بداند ، مقلد مدتي باين دستور عمل نمايد و يكمرتبه بگويد، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي باين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد ،دوباره ميتواند به فتواي مجتهديكه از دنيا رفته برگردد و يكمرتبه بگويد.
راههاي تشخيص مجتهد و اعلم:
1- خود انسان يقين كند ، در صورتي كه خودش اهل علم باشد در نتيجه افرادي كه صلاحيت علمي تشخيص اجتهاد و اعلميت را دارا باشند بر آنها واجب است كه جهت شناختن مجتهد اعلم جهت جستجو و تفحص نمايند.
2- گواهي دو نفر عالم عادل كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت نكنند.
3- شهرتي كه مفيد علم باشد، يعني بين اهل خبره چنان به اجتهاد و اعلميت مشهور باشد كه موجب علم به اجتهاد يا اعلميت آن فرد باشد .
راههاي بدست آوردن فتواي مجتهد :
1- شنيدن از خود مجتهد
2- شنيدن از دو يا يك نفر عادل
3- شنيدن از يك نفر مورد اطمينان
4- ديدن در رساله مجتهد در صورتي كه به درستي و بي غلط بودن آن اطمينان داشته باشد .
فتوا چيست؟
فتوي نظريه و راي قطعي مجتهد و مرجع تقليد در مسائل شرعيه كه مقلدين وي بايد بدان عمل نمايند.بنابراين اگر مجتهد اعلم در مساله اي فتوي دهد كسيكه از او تقليد ميكند بنابراحتياط نمي تواند د رآن مساله به فتواي مجتهد ديگر عمل كند ولي اگر فتوي ندهد و بفرمايد احتياط آنستكه فلانطور عمل شود مقلد مي تواند به همان احتياط عمل كند يا به فتواي مجتهد ديگري كه پس از آن مجتهد از ديگران اعلم است مراجعه كند .
فرق بين احتياط واجب و احتياط مستحب:
احتياط واجب:احتياط بدون فتواست اگر مجتهدي در مساله اي فتوا نداده و از ابتدا احتياط كرده باشد.احتياط واجب است كه به آن (احتياط مطلق) هم مي گويند.
احتياط مستحب:
اگر مجتهد در مساله اي فتوي داده و احتياط نيز داشته باشد اين احتياط مستحب است.مثل آنكه در مساله اي فتوي دهد سپس بگويد«اگر چه احتياط چنين است» و يا اول احتياط كند و بعد از آن فتوي دهد. مثل آنكه بعد از احتياط بگويد«اگر چه حكم اين است » و يا بگويد «اگرچه اقوا چنين است» و يا آنكه احتياط همراه با لفظي باشد كه استحباب از آن فهميده شود،مثل اينكه بگويد«اولي و احوط چنين است.»
درك احتياط در اين سه مورد جايز است چون اين احتياط را احتياط مستحب گويند.
مثال احتياط مستحب:«در غسل ارتماسي اگر به نيت غسل ارتماسي به تدريج در آب فرو رود تا تمام بدن زير آب قرار گيرد غسل او صحيح است و احتياط آنستكه يك دفعه زير آب رود.»
در احتياط مستحب،مقلد بايد به همان احتياط عمل كند و يا به فتواي همراه آن و نمي تواند در آن مساله به مجتهد ديگر رجوع كند.
كسي كه بر تقليد ميت باقي مانده است ،در مسائلي كه ميت فتوي نداده و همچنين در مسائل جديد بايد از مجتهد زنده تقليد كند.
اگر مقلد در مساله اي به فتواي مجتهدي عمل كند و بعد از مردن او در همان مساله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد ،دوباره نمي تواند آنرا مطابق فتواي مجتهديكه از دنيا رفته انجام دهد .
مثال: اگر مقلد امام در زمان حياتش به فتواي او (اگر كسي محل كار او با محل زندگي چهار فرسخ يا بيشتر فاصله باشد و هر روز رفت و آمد نمايد در صورتيكه قبل از اذان ظهر به وطن خود نرسد نماز او قصر است و نمي تواند روزه بگيرد چون مسافر است.)عمل كرد و روزه نگرفت و نماز را شكسته خواند بعد از فوت امام به فتواي مجتهد زنده (اگر كسي محل كار او با محل زندگي چهار فرسخ يا بيشتر فاصله شود و كارش اين است كه هفته اي يكبار يا بيشتر براي انجام شغلي سفر كند همينكه عرفا اينكار را شغل او بگويند بايد نماز را تمام بخواند.)عمل كرده بعدا نميتواند برگردد به دستور امام خميني روزه را نگيرد و نماز را شكسته بخواند .ولي اگر مجتهد زنده فتوي ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتي به احتياط مجتهد زنده عمل كند دوباره مي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته عمل نمايد.
مثال:اگر مجتهدي گفتن يكمرتبه تسبيحات اربعه را در ركعت سوم و چهارم نماز كافي بداند ،مقلد مدتي باين دستور عمل نمايد و يكمرتبه بگويد ،چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي باين احتياط عمل كند و سه مرتبه بگويد،دوباره مي تواند به فتواي مجتهديكه از دنيا رفته برگردد و يكمرتبه بگويد.
 اگر دو يا چند مجتهد از نظر علمي با هم مساوي باشند ،شخص مقلد مخير است به هر كدام از آنان كه بخواهد رجوع كند .همچنانكه مي تواند بعضي از مسائل را از يكي و بعضي ديگر را از ديگري تقليد كند.
 يادگيري مسائل شك و سهو و غير اينها از مسائلي كه غالبا مورد احتياج مكلف است ،واجب مي باشد،مگر در جائي كه اطمينان دارد مساله اي برايش پيش نمي آيد.
 اگر شخصي در بيان فتواي مجتهد اشتباه كند يعني مساله اي را اشتباه بگويد واجب است به آنها كه از او ياد گرفته اند اطلاع داده و رفع اشتباه كند.
 اگر شخصي فتواي مجتهد را براي ديگري بگويد،سپس فتواي مجتهد در آن مساله عوض شود بر آن فرد واجب نيست به كسي كه از او مساله شنيده است ،تغيير فتوي را اطلاع دهد گرچه احتياط مستحب است.
 اگر مقلد عباداتش را مدتي بدون تقليد انجام داده و مقدار آن مدت را نداند ،پس اگر به ياد داشته باشد كه آن اعمال را چگونه انجام داده و با فتواي مجتهدي كه به او رجوع كرده يا مي توانسته مراجعه كند ،موافق باشد،عباداتش صحيح است. وگرنه اعمال گذشته اش را به مقداري كه يقين دارد بر عهده اوست بايد قضا نمايد.
 اگر مدتي از بلوغش بگذرد ،سپس شك كند كه آيا اعمالش را با تقليد صحيح انجام داده يا نه جائز است در اعمال گذشته ،بنا را بر صحت بگذارد،ولي براي اعمال آينده بايد تقليدش را تصحيح نمايد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1394-10-22] [ 08:50:00 ق.ظ ]