شورای سیاست‌گذاری حوزه‌های علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران
معاونت پژوهش

عنوان مقاله:
غذای حرام و تأثیرات آن برانسان

نگارنده:
سیده فاطمه صالحی امیری
فاطمه پورمهدی امیری

سال تدوین: پائیز 1394

غذای حرام و تأثیرات آن برانسان
چکیده: *پژوهشگران
همان گونه که می¬دانیم مراتب گناه مختلف می¬باشد، کیفر گناه و آثار مترتب برآن هم، متفاوت است. زیرا بعضی از گناهان، گذشته از آن که انجام دادن آن گناه، جرم است غالباً زمینه برای ارتکاب گناهان دیگری هم می¬شود که خوردن مال حرام و شبهه ناک از آن جمله است و آثار غذاهای حرام در روحیات انسان، به قدری واضح و مشهود است که بزرگترین سد و حجاب و مانع رسیدن به فیوضات الهی می¬شود.
از این رو، در تحقیق حاضر با عنوان« غذای حرام و تأثیرات آن بر انسان» به انواع غذای حرام واثرات آن با توجه به آیات وروایات مطالعه وواکاوی شده است. هدف از این پژوهش بررسی اقسام مال حرام، از نوع ذاتی و عارضی و بیان آثار مترتب بر آن می¬باشد در  فرض نگارنده آن است که خوردن غذای حرام تاثیر بسزایی برروح و جسم انسان می¬گذارد. نگارنده برای دست یابی به درستی یا نادرستی فرض مذکور از روش اسنادی ، اطلاعات مورد نظر را گردآوری کرده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد خوردن مال حرام از صفات رذیله متعلق به قوه شهوت می باشد و نقش بازدارندگی در شکوفایی اخلاق حسنه و معرفت الهی دارد. و همچنین موجب تهدید نسل و تخریب جامعه انسانی می¬گردد.
کلید واژه: غذا، غذای حرام، اثر غذای حرام.

مقدمه
زمانی که خداوند انسان را آفرید، در مقابل اعتراض فرشتگان به آفرینش انسان که ابراز داشتند انسان در زمین طغیان می¬کند، فرمود: من چیزی می¬دانم که شما نمی¬دانید. و شاید فرشتگان نمی¬دانستند که یکی از هدف های خلقت انسان، شناخت خداوند متعال می¬باشد و شناخت خداوند میسر نمی¬شود جز به شناخت آنچه محبوب و مبغوض الهی است.
از جمله اعمالی که محبوب خدا و عامل مهمی در رسیدن به کمال و سعادت است کسب حلال در دنیا می¬باشد. به همین دلیل است که قرآن روی آن تاکید نموده و می¬فرماید: «فلینظر الانسان الی طعامه». (سوره عبس/آیه24). برخی از مفسرین معتقدند که در اینجا منظور از نگاه انسان این است که توجه کند به غذایی که می¬خورد که از راه حلال کسب شده یا حرام؟ مشروع یا نامشروع؟
چرا که روح و جسم انسان با یکدیگر در ارتباط می¬باشند؛ تغذیه¬ی جسم توسط خوراک می¬باشد و خوراکی که از طریق تلاش و کسب حلال بدست آید اثر مطلوب در روح داشته و در نتیجه انسان خدا را می¬شناسد و اگر خوراک از طریق کسب حرام باشد لقمه¬ای که وارد بدن می¬شود، حرام بوده، روح انسان مطیع شیطان و هواهای نفسانی شده و به مرحله¬ای می¬رسد که ازحیوان پست¬تر می¬گردد.
آنچه در طی این راه مفید می¬باشد شناخت تاثیر غذاهای حلال و حرام بر زندگی دنیوی و اخروی انسان و به تبع آن سعادت یا شقاوت فردی می¬باشد.
تحقیق حاضرعهده دار بیان حرام خواری و اقسام آن و تاثیرات آن بر زندگی انسان می¬باشد.
1-1-خوردن مال حرام ازنگاه روایت
خوردن مال حرام از صفات رذیله متعلق به قوه شهوت می¬باشد؛ و آن از نتایج حب دنیا و حرص بر آن بوده و از بزرگترین موانع وصول به سعادت است. بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده¬اند از فیوضات و سعادت محروم مانده¬اند، به واسطه آن بوده است. و کسی که تأمل کند می¬داند که خوردن حرام، حجاب بزرگی است که مانع رسیدن بندگان به درجه ابرار می¬گردد. دراین رابطه معلم بزرگ اخلاق ملا احمد نراقی چنین فرمودند:
«دلی که از لقمه حرام روئیده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا؟ و نطفه¬ای را که از مال مردم هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل می¬شود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟ و به همین جهت حاملین شرع و احکام، و امنای وحی ملک علّام، نهایت تحذیر از او فرمودند، و به شدت هر چه تمام تر از او منع نمودند.» ( احمد، نراقی، معراج السعاده، ص 401)
حضرت پیغمبر (ص) فرمودند: «در بیت المقدس فرشته¬ای هست که هر شب ندا می¬کند که هر که بخورد چیزی را که حرام باشد، خدا از او سنتی و واجبی را قبول نمی¬کند» .( محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص 16، ح 72)
و نیز از آن حضرت روایت شده: «هر که باک نداشته باشد از این که هر جا مال را تحصیل کند، خدا هم باک ندارد که از هر دری او را وارد جهنم کند. » (همان، ص 13، ح63.)
از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروی است که: «هر گاه کسی مالی از غیر مداخل حلال به دست آورد و به آن حج کند، چون گوید: «لبیک، اللهم لبیک» خطاب رسد که: «نه لبیک و نه سعدیک» (محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج5، ص 124، ح3)
1-2- اقسام مال حرام انسان به طور طبیعی از بعضی از غذاها متنفر است و از آنجا که اسلام موافق فطرت انسان است، این گونه غذاها را ممنوع و حرام اعلام کرده است. در ادیان گذشته هم ردپای این حکم به چشم می خورد.در تورات می خوانیم که «هیچ مکروه مخور»و سپس حیوانات حلال را نام می¬برد و می¬گوید«از همه مرغان طاهر بخور.» ( ویلیام گلن، هنری مرتن، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب مقدس عهد عتیق وعهد جدید، تورات، سفر لویان، ص203)
اموال حرام، از دو قسم بیرون نیست.
1-3- اول آنکه :ذات آن حرام است؛ مثل:
1-3-1 . شراب
خمر در لغت به معنای «پوشاندن چیزی است مانند زنان که سرها را با مقنعه می¬پوشانند و چون مایع مست کننده، عقل را می¬پوشاند آن را خمر نامیدند. » (حسین بن محمد، راغب اصفهانی ، مفردات فی غریب القرآن ، ج1 ، ص299)
برخی از مواد غذایی مانند آتشی است که از بُن درخت تربیت را می¬سوزاند و نقش بازدارندگی در شکوفایی اخلاق حسنه و معرفت الهی دارد. اساسی¬ترین و مخرب¬ترین آن ها مصرف مواد الکلی و مست کننده است.
آثار شراب خوری
شراب خوری، آثار و آفات جسمی و معنوی فراوانی دارد که به چند مورد اشاره می¬شود:
الف- مخرب عقلی و عصبی: مهم¬ترین برتری انسان نسبت به سایر مخلوقات، عقل اوست. اولین جایی که پس از مصرف الکل دچار حمله و تخریب می¬شود سلول¬های مغزی است و در واقع سایر افعال ضد اخلاقی ناشی از نابودی سلول¬های مغزی است که قابل ترمیم هم نیستند. از این رو حضرت علی (ع) فرمودند: «خداوند برای حفظ و نگهداری عقل و خرد، شراب خواری را تحریم کردند. » (محمد،دشتی،ترجمه نهج البلاغه، حکمت 252، ص 486)
ب- آثار مخرب بر جنین و نسل آینده: «تمامی صفات والدین از طریق ژنتیک به فرزند منتقل می¬شود. گذشته از آن، مواد غذایی نیز که پس از خوردن تبدیل به سلول¬های جدید شده و تولید نطفه می¬کند، سعادت و یا شقاوت نسلی را رقم می¬زند.» (منیره السادات، کامرانی، آثار تربیتی تغذیه در قرآن و سنت، ص 105)
امام محمد باقر(ع) فرمودند: «حَرَّمَ اللهِ الخمرَ لِفِعلِها و فَسادِها»؛ خداوند شراب را به خاطر آثار و فسادهایی که ایجاد می¬کند، حرام کرده است.» ( محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص 303، ح 31961) و چه فسادی بالاتر از تهدید نسل و تخریب جامعه انسانی.
ج-رابطه شرب خمر و سلب ایمان : بین شرب خمر و سلب ایمان ارتباط هست و ایمان با شراب خواری سازگاری ندارد. چه زیبا امام صادق (ع) فرمودند: «شرب خمر روح ایمان را از جسدش می¬کَند و جدا می¬کند. » (همان، ص 297، ح 31949)
د- عامل عداوت و کینه توزی: ” إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ..” (مائده، آیه 91 ) شیطان می¬خواهد به وسیله¬ی شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند.
«یکی دیگر از آفات شرب خمر طبق بیان صریح قرآن، ایجاد عداوت و دشمنی است، از آنجایی که خوردن شراب، سبب تصرف فکر و قوه عقل و تصمیم¬گیری می¬شود، لذا عقل سلیم را سلب می¬کند و منجر به دشمنی و عداوت می¬گردد و به این وسیله شما را به تجاوز از حدود الهی و دشمنی با یکدیگر وارد می¬کند.» (محمد حسین، طباطبایی، المیزان، ج6، ص 122 ) ح- عامل محرومیت از تمام حقوق¬ خانوادگی و اجتماعی: فرد شراب خوار، موقعیت¬ خانوادگی و اجتماعی خود را از دست می¬دهد و در روایات نیز خواسته شده که او را از فضای سالم جامعه طرد کنند. از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمودند: «شراب خوار اگر سخنی گفت باور نکنید و اگر خواستگاری کرد، به او زن ندهید، اگر بیمار شد به عیادتش نروید، اگر مرد بر جنازه¬اش حاضر نشوید و به او امانت مسپارید و اگر بسپارید هلاک می¬شوید چون خداوند خلف وعده نمی¬کند که فرمودند: «به بی خردان و سفیهان اموالتان را ندهید. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج25، ص 313، ح 317)
و- بازداری از یاد خدا و نماز: از جمله آثار معنوی شراب خواری، بازداری از یاد خداست “إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ …. فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ… “( سوره مائده، آیه 91) مقصود هر نوع طاعت و بندگی است و این که نماز را جداگانه آورده، نشان می¬دهد که برترین سمبل یاد خدا، نماز است. (محسن، قرائتی، تفسیر نور، ج3، چاپ اول، قم، درس¬هایی از قرآن، 1379، ص 160)
ز- تشنگی و روسیاهی شراب خوار: در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که: «اِنَّ شارِبَ الْخَمْرِ يَمُوتُ عَطْشانَ، وَ یَدخُلَ الْقَبْرِ عَطْشانٌ و یبعثُ و هو عطشانُ وَ يُنادى اَلفَ سَنه واعَطَشاهْ فَیُوتی بماءٍ کالمُهلِ یَشَوِ الوجوه فَیَنضَجُ وَجهَه و تَیناثَرُ اَسنانُه… » (میرزا حسین، نوری، مستدرک الوسایل، ، ج17، ص 45، ح20692 ) شراب خوار تشنه می¬میرد و تشنه در گور می¬رود و تشنه مبعوث می¬شود و هزار سال فریاد تشنگی برمی-آورد. آن گاه آبی جوشنده هم چون فلز گداخته که صورت¬ها را کباب می¬کند و دندان¬ها و چشم¬هایش فرو می¬ریزد…
1-3-2- خون خون ، مایع سرخ رنگی است که در تمام رگ¬ها جریان دارد و در چهار سوره¬ی قرآن، مسئله¬ی حرمت آن مطرح شده و فقط در سوره انعام اشاره به «دماً مسفوحاً» (سوره انعام، آیه 145) «یعنی خون جاری شده از بدن حیوان است که فقط این خون حرام است و خونی که در بدن حیوان ذبح شده باقی می¬ماند، پاک است.» ( فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان، ج4، ص 584)
«در علم خدا شناسی اثبات شده که غذاها از طریق تاثیر در غده¬ها و ایجاد هورمون¬ها در روحیات و اخلاق انسان اثر می¬گذارند. از قدیم نیز تاثیر خون خواری در قساوت قلب و سنگدلی به تجربه رسیده و حتی ضرب المثل شده است. »( ناصر، مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 1، ص 586)
شهید دکتر پاک نژاد در این باره می¬نویسد: «گذشته از زیان¬های خونخواری بر جسم، ضررهای آن بر روان است. چوپانان همیشه برای این که سگ گله سبعیّت (درندگی) بیشتر پیدا کنند، مدتی به او خون می-خورانند. » (رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه آخرین پیامبر، ج8، ص 208)
1-3-3- گوشت مردار
«میته، مرده هر حیوانی است که خداوند گوشت آن ها را حرام کرده است. حال خود به خود و یا غیر ذبح شرعی مرده باشند، گوشت چنین حیوانی، خوردنش حرام است.» (زین العابدین، قربانی لاهیجی، تفسیر جامع آیات الاحکام، ج11، ص 34)
آثار خوردن گوشت مردار
الف- عامل ضعف و مرگ ناگهانی: در برخی از روایات اهل بیت (ع) به خطرات و دلایل تحریم گوشت مردار، اشاره شده است؛ امام صادق (ع) در پاسخ سوال مفضل بن عمر که چرا خداوند گوشت مردار را حرام کرده است فرمودند: … اما مردار، هیچ کس از آن نمی¬خورد مگر این که بدنش ضعیف و رنجور شود، نیروی او را می¬کاهد… و آن کس که این کار را ادامه دهد با مرگ ناگهانی (مانند سکته) از دنیا می-رود. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 24، ص99، ح 30083)
ب- عامل قطع نسل: از امام جعفر صادق (ع) روایت شده: «خوردن گوشت مردار، سبب انقطاع نسل می¬گردد. » (محمد بن علی، صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 548)
ج- عامل سوء خلق، عصبانیت قلب: از دیگر آفات مردار خواری در کلام امام رضا (ع) به طور کامل بیان گشته است: «حرام شدن مردار برای آن است که باعث فساد و آفت بدن ماست و سبب بروز صفرا می-شود. دهان و بدن را بد بو و متعفن می¬کند و باعث بد اخلاقی و قساوت قلب می¬شود. مهربانی و رحمت را کم می¬کند تا آنجا که نمی¬توان در مورد شخصی که گوشت مردار می¬خورد از کشتن فرزند و پدر و رفیق خود ایمنی داشت. » (محمد باقر، مجلسی، بحارالانوار ، ج65، ص 165)
از این روایات به خوبی می¬توان رابطه¬ی متقابل جسم و روان را دریافت که چگونه غذایی چون گوشت مردار، زمینه¬ی بروز رفتارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی فوق قرار می¬گیرد.

1-3-4- گوشت خوک
اسلام، خوردن گوشت خوک را حرام کرده است به خاطر آن که از نظر اخلاقی و پزشکی مضر است. «خوک از پلید خواران و نجاست خواران است به همین دلیل قرآن آن را «رجس» نامیده است و دیده شده که خوک ادرار و حتی فضله خود را می¬خورد؛ لذا معده خود را لانه انواع و اقسام میکروب¬ها و انگل¬ها می-کند و از آنجا به گوشت و خون و شیر آن سرایت می¬کند.» (رضا، پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج8، ص 20)
«خوک حتی نزد اروپائیان که بیشتر گوشت آن را می¬خورند، سمبل بی غیرتی است. چرا که در امور جنسی فوق العاده بی تفاوت و لا ابالی است. علاوه بر تاثیر غذا در روحیات که از نظر علم ثابت است، تاثیر آن در خصوص لا ابالی گری در مسایل جنسی نیز مشهود است.» (محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 321)
1-4-دوم آن که: به جهت صفتی که عارض آن شده، حرام شده است؛
مثل طعامی که به زهر مخلوط شده باشد ویا به جهت نقص و خللی که در گرفتن و دادن مال به هم رسید. حرام شده است که اقسام بسیار دارد و در ذیل، به چند مورد اشاره می¬شود.
1-4-1- ندادن خمس و زکات
این مسئله بسیار روشن است که کسب یا استفاده از مال حرام، منحصر در این نیست که حقوق دیگران را زیر پا گذاشته و از اموال غصبی مردم که از طریق غیر مشروع به دست آمده استفاده نماییم، بلکه برای حرام غیر از بهره برداری از حقوق دیگران مصادیق دیگری هم در شرع تعیین شده است که یک مورد آن استفاده از اموال و سرمایه¬هایی است که خمس و زکات آن داده نشده باشد یعنی حق الهی از اموال شخصی انسان پرداخت نشده است. همه فقها و علمای دینی اتفاق نظر دارند بر این که استفاده از چنین سرمایه¬هایی حرام است و نماز با آن ها صحیح نیست. ثروتی که زکات یا خمس آن پرداخت نشده است، حلال مخلوط به حرام ، و تصرف در آن جایز نیست.
بنابراین آن کس که سرمایه¬هایی از طریق غیر شرعی کسب می¬کند، با کسی که اموال و سرمایه¬هایی از مسیر شرعی و حلال به دست می¬آورد، ولی حق الهی (خمس و زکات) را پرداخت نمی¬کند هر دو به نوعی مبتلا به حرام شدند.
1-4-2- ربا
واژه¬ی ربا در شرع، مخصوص به افزون شدن سرمایه با غیر سود شرعی است. ربا یعنی فزونی بر سرمایه، و به اعتبار این فزونی و زیادی، خدای تعالی می¬فرماید: "وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ"؛ و آنچه به (قصد) ربا می¬دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد، نزد خدا فزونی نمی-گیرد.»( سوره روم، آیه 39)
ربا جزء گناهان کبیره¬ای است که خداوند سبحان با لحنی شدید در کتابش از آن یاد کرده است. ربا از این جهت که دامنه¬ی بسیار گسترده¬ای دارد، ممکن است انسان در اثر جهل و نادانی به مسائل آن گرفتار شود، پس لازم است قبل از تجارت، مسائل آن را آموخته و بعد تجارت نماید.
از حضرت امیرالمومنین (ع) منقول است که بر فراز منبر می¬فرمود: «ای گروه تجار، اول فقه، بعد تجارت، به خدا قسم ربا پنهان¬تر از صدای مورچگان، به هنگام راه رفتن روی سنگ¬های سخت است. » (محمد باقر، مجلسی، حلیه المتقین ، ص 498)
آثار رباخواری
الف- رباخواری هم¬ردیف زنای با محارم: پیامبر خدا (ص) به امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند: «یا علی درهم ربا اعظم عندالله عزّوجلّ من سبعین زینه کلها بذات محرم فی بیت الله الحرام؛ درهمی از ربا، گناه آن بزرگ¬تر است از هفتاد زنا که همه¬ی آن ها با محارم خود در خانه¬ی کعبه باشد.» (محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج4، ص 358)
ربا در روایات زیادی، تشبیه به زنای با محارم شده است، و این از آن جهت است که رباخواری، هم چون زنا، فساد را در جامعه گسترش می¬دهد و سبب از بین رفتن فضائل اخلاقی در میان مردم می¬شود.
ب- خداوند سبحان، وعده¬ی عذاب¬های مختلف به رباخواران داده است: "وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ" ( سوره نساء، آیه 161) و کسانی که به (رباخواری) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
در خبر است که حضرت رسول خدا (ص) فرمود: «رایت فی جهنم قوم بطونهم کالبیوت الواسعه سقطوا فی طریق اهل جهنم یمّر علیهم هولاء الذین یاکلون الرّبا؛ دیدم در جهنم گروهی را که شکم¬هایی مانند اتاق-های گشاده و بزرگ داشتند و در راه جهنم افتاده بودند و جهنمیان بر آن ها می¬گذشتند و پاهایشان را بر شکم¬های آنان می¬گذاردند و می¬رفتند، از جبرئیل پرسیدم این ها کیستند؟ گفت: کسانی که ربا می¬خوردند.» (مستدرک الوسائل، ج13، ص323)
از حضرت رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: «یملاء بطونهم من الحیّات و یرقّق جلدهم بحیث یشاهد النّاظرون؛ شکم¬های رباخواران را از مارها پر می¬کنند و پوست آنان نازک می¬شود به طوری که نظر کنندگان مشاهده می¬نمایند.»( ری شهری، میزان الحکمة، ج4، ص356، ح7102)
ج- مورد لعن و نفرین رسول خدا (ص) هستند:«رسول خدا (ص) لعنت کرد ربا و رباخوار و فروشنده و خریدار و نویسنده و شاهد را. » (عبدالحسین، طیب، اطیب البیان، ج1، چاپ دوم، تهران، اسلام، 1378 ش، ص 236)
د- رباخوار مبتلا به جنون می¬شود:امام صادق (ع) می¬فرماید: «آکل الربا لا یخرج من الدنیا یتخبطه الشیطان؛ رباخوار از دنیا بیرون نمی¬رود مگر این که به نوعی از جنون مبتلا خواهد شد.» (محمد، صادقی تهرانی، فرقان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 320)
ح- مال ربوی برکت ندارد: زراره می¬گوید به حضرت صادق (ع) عرض کردم این که خداوند می-فرماید: از مال ربا کم می¬کند و برکت را از مال ربا می¬برد و صدقات را زیاد می¬کند در حالی که کسی را می¬بینم که ربا می¬خورد و مالش هم زیاد می¬شود (چگونه است؟) حضرت فرمود: کدام کم شدن و بی برکتی بدتر از این است که یک درهم ربا، دین خوردنده¬اش را از بین می¬برد و اگر هم از گناه خود توبه کند، مالش رفته و گدا می¬شود.» ( محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج18، ص 119، ح 23276)
1-4-3- رشوه
رشوه، «چیزی است که شخص به حاکم یا دیگری می¬دهد تا به سود او حکم کند، یا خواسته¬اش را برآورد.» (فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص 184)
شیوع رشوه خواری در یک کشور، علاوه بر این که امنیت اقتصادی و حقوقی و اخلاقی آن را از بین می¬برد، مانع بزرگی بر سر راه سازندگی است، زیرا که کارگزاران به جای ابتکار و خلاقیت، در جهت تأمین معاش خود، به رشوه خواری روی می¬آورند.
1-4-5-آثار رشوه خواری
الف- رشوه مانع عدالت اجتماعی:رشوه، یکی از بزرگترین موانع اجرای عدالت اجتماعی بوده و هست و سبب می¬شود قوانین که قاعدتاً باید حافظ منافع طبقات ضعیف باشند، به سود مظالم طبقات نیرومند که باید قانون آن ها را محدود کند به کار بیفتد.
«زشتی رشوه سبب می¬شود که این هدف شوم در لابه لای عبارات و عناوین فریبنده دیگر انجام گیرد و رشوه خوار و رشوه دهنده از نام¬هایی مانند هدیه، تعارف، حق حساب، حق الزحمه و انعام استفاده کنند ولی روشن است این تغییر نام¬ها به هیچ وجه تغییری در ماهیت آن نمی¬دهد و در هر صورت پولی که از این طریق گرفته می¬شود، حرام و نامشروع است.» (رشوه پدیده شوم اجتماعی، سازمان اوقاف و امور خیریه، ص 9)
ب- به صورت خوک محشور می¬شود:حضرت علی (ع) می¬فرماید: «یکی از مصادیق سحت، رشوه گرفتن است که اهل سحت و رشوه گیرندگان در قیامت به صورت خوکان می¬باشند.» (علی بن ابراهیم، قمی، تفسیر قمی، ج1، ص 70)
ج- مورد لعنت خداوند هستند:از رسول خدا (ص) نقل شده است: «لعن الله الرّاشی و المرتشی و الماشی بینهما؛ رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه در رشوه خواری را خداوند لعنت کرده است. » (عبدالله، ما مقانی غروی، سراج الشیعه فی آداب الشریعه، ص 239)
د- موجب وحشت و اضطراب می¬شود:رسول اکرم (ص) می¬فرماید: «و ما من قوم یظهر فیهم الرشا الا اخذ بالرعب؛ در میان هیچ قومی رشوه رایج نمی¬شود، جز این که مبتلا به وحشت و اضطراب می¬گردند.» (احمدبن محمد، حنبل الشیبانی، مسند احمد بن حنبل، ج4، ص 205)
ح- از نشانه¬های نزدیک شدن رستاخیز است:رسول اکرم (ص) در حجه الوداع فرمودند: «از نشانه¬های نزدیک شدن رستاخیز، انجام شدن معاملات با رشوه است. » (محمد بن حسن، حر عاملی، وسائل الشیعه، ، ج11، ص 277)
1-4-6- کم فروشی یکی از صفات زشت اخلاقی که از زمان¬های بسیار قدیم، دامین گیر بشر بوده است، و امروزه هم طرفداران فراوانی در میان مردم دارد، کم فروشی است. چرا که بشر با فکر و اندیشه¬ی ناقص و غلط خود می¬پندارد از این طریق کسب و تجارتش رونق پیدا می¬کند و به سرمایه و ثروتش افزوده می¬گردد.
خداوند سبحان در کتابش، کم فروشان را به شدت مورد تهدید قرار داده است و در قرآن مجید صریحاً وعده¬ی عذاب به شدیدترین بیان به آن ها داده شده و یک سوره از قرآن (سوره مطففین) را به این موضوع اختصاص داده می¬فرماید: "وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ"؛ وای به حال کم فروشان»(سوره مطففین، آیه 1)
آثار کم فروشی
کم فروشی باعث هلاکت است. امام صادق (ع) فرمود: «ان فیکم خصلتین ملک بهما من قبلکم من الامم، قالوا و ما همای ابن رسول الله؟ قال: المکیال و المیزان؛ در میان شما دو خصلت وجود دارد که امت-های قبل از شما با آن دو هلاک شدند. پرسیدند: آن دو خصلت چیست ای فرزند رسول خدا؟ فرمود: مکیال و میزان (آلت کیل و وزن)» (محمد بن حسن، حر عاملی، وسایل الشیعه، ج17، ص 393، ح 22826)
1-4-7-مشغول ذمه بودن کم فروش
«کم فروش نسبت به آن مقداری که کم داده، ذمه¬اش مشغول و به طرف، بدهکار است و واجب است آن را در وجه مشتری بپردازد و اگر مرده است، باید به ورثه¬اش به نسبت ارث بدهد و در صورتی که اصلاً او را نمی¬شناسد (بنابر احتیاط با اجازه¬ی حاکم شرع) از طرف صاحبش صدقه دهد. در صورتی که مقداری را که کم کرده، اصلاً نمی¬داند باید به مشتری به مبلغی مصالحه کند و در صورت وفاتش با ورثه و اگر مجهول باشد، با حاکم شرع، مصالحه را انجام دهد.» (عبدالحسین، دستغیب، گناهان کبیره، ج1، ص 419)
1-4-8- خوردن مال یتیم
یکی دیگر از گناهان کبیره¬ای که در آیات و روایات، به آن وعده عذاب داده شده، خوردن مال یتیم (یعنی طفلی که به حدّ بلوغ نرسیده و پدرش مرده است) از روی ظلم و ستم است.
خداوند سبحان دوست دارد که بندگانش یتیمان را در تحت حمایت و پوشش خودشان قرار دهند و نگذارند هیچ گونه اذیت و آزاری به آن ها برسد، چرا که در روایت آمده است: «هنگامی که یتیمی گریه کند، عرش خدا به لزره درآید، آنگاه خداوند تبارک تعالی می¬فرماید: چه کسی بنده¬ی مرا که پدر و مادرش را در خردسالی از او گرفتم، به گریه درآورده است به عزت و جلالم سوگند، هر کس او را ساکت کند، بهشت بر او واجب می¬شود.» (محمدبن علی،صدوق، ثواب الاعمال، عقاب الاعمال ، ترجمه علی اکبر غفاری، ص 459، ح 785)
آثار خوردن مال یتیم
الف- خوردن آتش :در بیان قرآن، خوردنده مال یتیم در حقیقت، خوردنده¬ی آتش نامیده شده است. "إِنَّ الَّذينَ يَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْکُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً"؛ «در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم می¬خوردند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می¬برند و به زودی در آتش فروزان درآیند. » (سوره نساء، آیه 10) لحن شدید این آیات، به قدری در قلوب مسلمانان موثر واقع شد که می¬ترسیدند غذای مشترکی برای خود و یتیمان درست کنند.
ب- سخت جان دادن : پیامبر (ص) فرمودند: «وقتی عزرائیل برای گرفتن جان کافری می¬آید، سیخ-هایی از آتش همراه اوست که با آن ها جان او را می¬گیرد و این شامل سه طایفه است و یکی از آن طایفه ها، خورنده¬ی مال یتیم به ناحق است. (عباس، قمی، سفینه البحار ، ج4، ص 873)
1-4-9- غصب
«غصب آن است که انسان از روی ظلم، بر مال و یا حق کسی مسلط شود و این یکی از گناهان بزرگ است، که اگر کسی انجام دهد، در قیامت به عذاب سخت گرفتار می¬شود.» ( خمینی (ره) ، روح الله ، رساله توضیح المسائل ، ج چهارم ، مشهد ، بارش ، ص 334 )
پیامبر اکرم (ص) می¬فرمایند: «کسی که مال مسلمانی را به ناحق غصب کند، خداوند پیوسته از او رویگردان باشد و از هر کار نیکی که می¬کند در خشم باشد و آن ها را در شمار حسناتش ثبت نکند تا آن گاه که توبه کند و مالی را که گرفته است به صاحبش برگرداند.» ( محمد ، محمدی ری شهری ، منتخب میزان الحکمه ، ص 935 ، ح 4787 )
1-4-10- غش در معامله
یکی دیگر از گناهانی که سبب بد بینی و سلب اعتماد از کسبه و تجار می¬شود و روح بدبینی را در جامعه گسترش می¬دهد، غش در معامله است که شرع مقدس به شدت از آن نهی نموده است. «غش در معامله با نیت سود بیشتر صورت می¬گیرد، و برای تحقق آن عمدتاً کالا را طوری قرار می¬دهند که عیوبش از دیده¬ی خریدار پنهان بماند و ظاهرش زیبا و خالی از هر گونه عیب باشد .» (مژگان، پور قاسم میانجی، خوراک-های حلال و حرام، ص 242)
آثار غش در معامله
الف- از بین رفتن برکت و روزی از زندگی :رسول خدا (ص) فرمودند: «من غش اخاه المسلم نزع الله منه برکه رقه، و افسد علیه معیشته و کله الی نفسه؛ هر کسی با مسلمانی غش کند، یعنی دغلی نماید و خیانت ورزد، خداوند برکت را از روزیش ببرد، و زندگی او را پریشان و فاسد نماید و او را به خودش واگذارد. » (محمد تقی، مصباح یزدی، اعلام دین، ص 417)
ب- محشور شدن به غیر دین اسلام : پیامبر (ص) فرمودند: «من غشّ مسلماً فی بیع او شراء فلیس مناء و یحشر مع الیهو دیوم القیامه لانه من غشَّ الناس فلیس بمسلم؛ هر کس در داد و ستد با مسلمانی دغلی کند، از مسلمین نخواهد بود و با یهود در روز قیامت محشور خواهد شد، زیرا هر که با مردم در معاملات غش کند، یعنی دغلی نماید، او مسلمان نخواهد بود.» ( محمد بن علی، صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 284)
شیر فروشی، آب در میان شیر می¬کرد و می¬فروخت، روزی سیل آمد و تمام گوسفندان او را برد، او از نابود شدن گوسفندانش گریه می¬کرد و در حال گریه می¬گفت: «اجتمعت تلک القطرات فصارت سیلاً؛ این قطره¬ها (آب¬های کم) را جمع کردم تا به صورت سیل درآمد. » (اسماعیل، گوهری، مفاسد مال و لقمه حرام، ص 151)
1-4-11- احتکار
احتکار به معنی انبار کردن ارزاق عمومی مردم جهت گران شدن و سود بیشتر بردن است و این عمل در تعالیم الهی ممنوع شده است زیرا سودی است برای فرد، منتها به قیمت زیان به جامعه.
«در تعالیم اسلام درباره تجارت و کسب حلال سفارشات فراوانی شده است و یکی از سنت¬های پسندیده دین به شمار می¬آید و به همان میزان که در توصیف کسب حلال تاکید گردیده است درباره انبار کردن ارزاق مردم مذمت شده است.» (حسن، موسوی خراسانی، لقمه¬های حرام، ص 89)
آثار احتکار
الف- احتکار دلیل بیگانگی: امیرالمومنین (ع) فرمودند: احتکار دلیل بیگانگی افراد با یکدیگر می¬باشد و اجنبی¬ها نسبت به مسلمانان دست به چنین کار ناجوانمردانه¬ای می¬زنند.
قال علی (ع): «مِن طَبایع الاغمار إتعابُ النُفوسِ فی الاحتکار. از طبیعت و سرشت بیگانگان است که مردم را در احتکار اجناس به رنج و تعب اندازند.»(عبدالواحد، آمدی، غررالحکم ،ترجمه محمد علی انصاری، ص 803، ح10013)
ب- احتکار رذیله اخلاقی: انسان کریم، کرامت نفس و نیز سخاوتش ایجاب می¬کند که از گرسنگی مردم رنج می¬برد و طبع کریمانه¬اش اجازه نمی¬دهد که او سیر باشد و دیگران گرسنه. هیچ انسان با شرافتی در پیش روی افراد گرسنه حاضر به خوردن غذا نمی¬شود و این را از پستی و دنائت طبع به شمار می¬آورد امیرالمومنین (ع) می¬فرمایند: الاحتکارُ رذیله؛ احتکار و انبار کردن کالا، پستی و رذیلت است. » (حسن، موسوی خراسانی، لقمه¬های حرام، ص 92)
ج- احتکار باعث ناامیدی : مردم در هر جامعه¬ای امیدوارند که از سوی خداوند روزی می¬خوردند و در حقیقت مردم به امید، زنده¬اند. جلوگیری از ارزاق عمومی و مایحتاج مردم باعث دلهره و یأس آن ها شده، امیدشان بدل به نا امیدی می¬شود.» (حسن، موسوی خراسانی، همان کتاب، ص 91)
امام علی (ع) فرمودند: «الاحتکارُ داعیه الحرمان؛ احتکار (انبار کردن کالا) موجب حرمان و ناامیدی است.»(عبدالواحد، آمدی، همان کتاب، ص33،ح306)
نتیجه:
با توجه به آنچه که در این مقاله بیان شد می¬توان نتیجه گرفت:
1-اعمال و رفتار انسان توسط انرژی¬ای تامین می¬گردد که به صورت غذا وارد بدن می¬شود. اگر از کسب حرام باشد، لقمه حرام اثر سوء خود را بر اعمال و رفتار انسان می¬گذارد. لذا غذایی که ما می¬خوریم از حرام باشد انرژی حاصل از آن هم ، سبب صادر شدن عمل حرام می¬شود. و روح بدبینی، در جامعه
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد
در مقابل اگر حلال باشد بنابه مرتبه حلیت طبعاً اعمال صادره هم رنگ و بوی حلال می¬گیرد، ناخودآگاه انسان به گناه بی¬میل می¬شود، به معاصی پشت کرده رو به اعمال حلال می¬آورد.
2- روایات بدست آمده از معصومین به خوبی می¬توان رابطه¬ی متقابل جسم و روان را دریافت که چگونه غذای حرام، زمینه¬ی بروز رفتارهای ضد اخلاقی و ضد انسانی قرار می¬گیرد. زیرا منشا تمام فعالیت-های ما غذای ماست. اگر حرام شد فطرت، هر کاری می¬کند، تا انسان با مانع و دست¬انداز روبرو شده و سیر کمال برای انسان مشکل و گاهی غیرممکن می¬شود تا آنجا که حتی ارزش¬ها در مقابل او بی¬ارزش و ضدارزش¬ها، ارزش می¬شود.
فهرست منابع :
قرآن مجید
نهج البلاغه
1. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، چاپ پنجم، قم، امام عصر(ع)،1387
2. پاک نژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 4، 8، چاپ اول، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1347
3. پور قاسم میانجی، مژگان، خوراک های حلال و حرام، چاپ دوم ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، نشر بین الملل، 1390
4. حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه ج 11- 17- 18- 24- 25- 27، دار الاحیا التراث العربیه، 1391 ه ق
5. حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف(دایرة المعارف جامع اسلامی)، ج 2، چاپ اول،آرایه، 1385
6. حنبل الشیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 4، بیروت، دارالفکر، 1414 ق
7. خمینی(ره)،روح الله،رساله توضیح المسایل،چاپ چهارم،مشهد،بارش،1379
8. دستغیب شیرازی،عبد الحسین، گناهان کبیره،ج1،چاپ سوم،قم،دارالکتاب(جزایری)،
9. دشتی، محمد، ترجمه نهج البلاغه، مشهد، آستان قدس رضوی، شرکت به نشر، 1380.
10. دهخدا، علی اکبر، فرهنگ لغت دهخدا، ج 4، ج 26، تهران، دانشگاه تهران، 1372
11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات فی غریب القرآن،ج1، چاپ اول، بیروت، دارالعلم الدارالشامیه، 1412 ق.
12. رضایی اصفهانی،محمد علی،پژوهشی دراعجاز علمی قرآن،چاپ سوم،رشت،کتاب مبین، 1381
13. سازمان اوقاف و امور خیریه، رشوه پدیده شوم اجتماعی، تهران، اسوه، 1375
14. صدوق، محمدبن علی،(ابو بابویه قمی)، علل الشرایع، ترجمه محمد جواد ذهنی تهرانی، ج 2، چاپ پنجم ، قم، مومنین، 1385
15. صدوق، محمدبن علی،(ابو بابویه قمی)، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، تهران، نشر صدوق، 1373.
16. صادقی تهرانی، محمد، فرقان فی تفسیر القرآن، ج 4، چاپ دوم، قم، فرهنگ اسلامی،1365 ش
17. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، چاپ سوم، تهران، ناصر خسرو، 1372 ش
18. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد موسوی همدانی، ج 1، 3، 5، 6، 9، 14، 16 چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417 ق .
19. طریحی، فخرالدین ابن محمد، مجکع البحرین، تهران، موسسه البعثه، 1390.
20. طیب، عبدالحسین، اطیب البیان، ج 1، چاپ دوم، تهران، گنجینه، 1388 ش
21. عمید، حسن ، فرهنگ عمید، تهران ، امیرکبیر ، 1378ش .
22. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 3، چاپ اول، قم، درس هایی از قرآن، 1379
23. قربانی لاهیجی، زین العابدین، تفسیر جامع آیات الاحکام، ج 11، چاپ اول، قم، سایه، 1383 ش
24. قمی، عباس، سفینه البحار، ج 1، 2، 4چاپ اول، دارالاسوۀ للطباعۀ و النشر، 1414 ق
25. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج 1، چاپ چهارم، قم، دارالکتاب، 1367ش
26. کامرانی، منیره السادات، آثار تربیتی تغذیه در قرآن و سنت، چاپ اول، مبعث ، گلهای بهشت، 1391
27. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، ج 1-2-4-5-6-15، چاپ دوم، تهران، گل گشت، 1377
28. گوهری، اسماعیل، مفاسد مال و لقمه حرام، چاپ دوم، تهران، احمدی، 1377 ش .
29. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 2-4- چاپ هشتم، قم، دارالحدیث، 1386
30. مجلسی، محمد باقر، حلیه المتقین، چاپ دوازدهم، قم، هجرت، 1378 ش
31. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 3-8-45-65-67-72-77-100 چاپ سوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، 1403 ق
32. مامقانی غروی ،عبدالله،سراج الشیعه فی آداب الشریعه، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1385.
33. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، 1،2،9،11،12،14،16،26،چاپ بیستم،دارالکتب اسلامیه، 1381
34. موسوی خراسانی ، حسن، لقمه های حرام، چاپ اول، قم، مولف، 1376
35. معین، محمد، فرهنگ معین (تک جلدی)، چاپ سوم، تهران، گلستان، 1387 ش
32 .نوری،میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج2، 3، 13،17، قم، مطبعه الاسلامیه، 1417 ق
33 . نراقی، احمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، قم، هجرت، 1381.
33 . هنری مرتن، ویلیام گلن، ترجمه فاضل خان همدانی، کتاب مقدس عهد عتیق وعهد جدید، تورات، سفر لویان.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1394-08-04] [ 08:35:00 ق.ظ ]